سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۲

سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۲

مارکوزه؛- فیلسوف التقاطی جنبش دانشجویی
مارکوزه ذهنگرایی "فلسفه زتدگی" را فلسفه "مشخص" نامید و از آن طریق به مخالفت و انتقاد از مارکسیسم، پرولتاریا، و حزبش پرداخت، وی بحران کاپیتالیسم را مقوله ای از "هستی"...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
تغییر نام لایحه «منع خشونت علیه زنان» و حذف واژه خشونت - بخش دوم
در واقع، خشونت اساساً از عنوان این لایحه حذف و دچار تغییر شده است. این‌که حتی خودِ مفهوم خشونت نیز حذف می‌شود، بسیار معنادار است. کلماتی که به عنوان مفاهیم...
۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: فاطمه علمدار
نویسنده: فاطمه علمدار
آنتروپی
پیرمرد می‌گوید دیگر آن چشمِ نافذِ گذشته، آن شم، آن حساسیت تُند و تیز کودکی را نداریم ولی می‌دانیم که در این زندگی سراسر مصیبت، در عین آن که ضعیف...
۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دیده در باده نهادم، گفت مستی
باید چشم ها را از نو شست، باید زیر باران رفت، و نترسید از خیسی ... ، باید چشم از پنجره بر گرفت، باید افق را دید...... 
۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
دفاعیات حسن ضیا ظریفی در دادگاههای نظامی - دادگاه بدوی
از همان لحظه بازداشت، رفتار غیرقانونی برخلاف مدلول مواد فوق از طرف به‌اصطلاح "مامورین تحقیق" شروع شد و به‌اصطلاح "اقاریری" که امروز اساس کیفرخواست را تشکیل می‌دهد با اتکاء به...
۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: دکترابوالحسن ضیا ظریفی
نویسنده: دکترابوالحسن ضیا ظریفی
در میان ستاره ها
آنان گم نشدند در دقیقه های مرگ، در لحظاتِ بودن یا نبودن!، میان ستاره ها، ریشه دواندند در اعماقِ کهکشانها......
۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
رفیق بهزاد کریمی، تبریز جا ماند
موضوع گفت‌وگو درباره یکی از رویدادهای مهم و تاثیرگذار در روند مبارزه مسلحانه جنبش فدائی بود. اما چیزی که از دل این گفت‌وگو بیرون آمد، تصویری ناقص، مبهم و تا...
۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی

یگانه چارهٔ ما

در جهان مدرنی که به جای نزدیکی، دیوارهایی بلندتر میان انسان‌ها ساخته‌اند، چگونه می‌توان به آینده امید داشت؟

نشستن پشت پنجره و تماشای دوردست ها، به من آرامش می‌دهد و مرا به فکر وامی دارد. با خود فکر می کنم: «انسان، این موجود بی‌مانند، زمانی با امید و رویا به آسمان‌ها خیره می‌شد، حال گویی که مسیرش به زیر زمین کشیده شده است، جایی که معدودی از “خدایان زمینی” خودخوانده، در دنیایی مخفی و دست‌نیافتنی برای مردم عادی، زندگی می‌کنند. آیا این همان آینده‌ای است که قرار بود انسان بسازد؟

در دنیایی، میان دیوارهای سرد و بی‌روح، هنوز می‌توان گوشه‌هایی از امید و انسانیت را پیدا کرد، هرچند دور، هرچند اندک. چند روزی است که همراه دخترم به منطقه‌ای در اروپا آمده‌ام تا او را برای شروع کار جدیدش همراهی کنم. اینجا، در آپارتمانی در طبقهٔ سوم، از پنجره‌های بالکن می‌توان خانهٔ سالمندان روبه‌رو را دید؛ خانه‌ای که گویی تصویری از رؤیای فراموش‌شدهٔ انسانیت را برایم منعکس می کند.

از بالکن به کارکنانی نگاه می‌کنم که با حرکات و رفتاری محترمانه از سالمندان پذیرایی می‌کنند. پیرانی که گاه دور یک میز نشسته‌اند، و گاه در گوشه‌ای تنها؛ گویی به اندیشه ای فرو رفته‌اند، و به گذشته و زیبایی‌های زندگیشان فکر می کنند؛ و گاه شور زندگی را در رقصی دسته‌جمعی نشان می‌دهند. این صحنه‌ها مرا به فکر می‌اندازد: چرا چنین آرامش و احترامی نباید سهم همهٔ انسان‌ها باشد؟ چرا در گوشه‌های دیگر جهان، کودکان از گرسنگی جان می‌دهند، زنان و مردان از جنگ و فقر نابود می‌شوند، و پیران در تنهایی و بی‌پناهی می‌میرند؟

در جهان مدرنی که به جای نزدیکی، دیوارهایی بلندتر میان انسان‌ها ساخته‌اند، چگونه می‌توان به آینده امید داشت؟ علمی، که قرار بود نجات‌بخش باشد، اکنون وسیلهٔ قدرت اقلیتی شده است که در قلعه‌های فولادین خود به لذت‌های بی‌پایان مشغول‌اند، در حالی که اکثریت در خیابان‌های ویران و میان آوار جنگ‌ها و پاندمی‌ها بی‌صدا از بین می‌روند.

از منظره ای مشرف به کوه‌های دل انگیز آلپ و خانهٔ سالمندانی که شاید خوشبخت‌ترین پیران جهان را در خود جای داده است، نمی‌توانم از پرسشی تکراری گریزان باشم: چرا و چگونه مردم از سرنوشت خود غافل شدند و کی دنیا به دست غارتگران افتاد، مردم کجا در مورد سرنوشت خود کوتاهی و بی توجهی کردند؟ چرا و چگونه دنیای مدرن به میدانی برای رقابت وحشیانه و غارتگری تبدیل شده است؟ چرا انسان ها  به جای همدلی، نزاع ‌و اهانت و خیانت به ذات خود را انتخاب کرده اند؟

آرزویی در قلبم شعله می‌کشد: کاش همهٔ مردم جهان می‌توانستند در آرامش، احترام و امنیت زندگی کنند. اما این آرزو هر روز کمرنگ‌تر می‌شود. آیا هنوز فرصتی برای بازگشت به انسانیت و استقرار سوسیالیسم باقی است؟ آیا جهان، در میان این دوگانگی سهمگین، به سوی سقوطی ناگزیر پیش می‌رود؟

جهانی که می‌توانست بهشت باشد، اکنون بیش از همیشه به جهنم شبیه است. و ما، به کدام سو می‌رویم؟ من باز هم در اوج نا امیدی، مقابل منظرهٔ زیبایی نشسته‌ام٫ و با خود می گویم: «یگانه چارهٔ رنجبران وحدت و تشکیلات است»!

تاریخ انتشار : ۲۰ دی, ۱۴۰۳ ۸:۱۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روز همبستگی کارگران و زحمت‌کشان و مبارزه در راه تأمین حقوق آنان!

هر چه در سال‌های اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیده‌ایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشم‌گیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمت‌کشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روز همبستگی کارگران و زحمت‌کشان و مبارزه در راه تأمین حقوق آنان!

هر چه در سال‌های اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیده‌ایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشم‌گیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمت‌کشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مارکوزه؛- فیلسوف التقاطی جنبش دانشجویی

تغییر نام لایحه «منع خشونت علیه زنان» و حذف واژه خشونت – بخش دوم

آنتروپی

دیده در باده نهادم، گفت مستی

دفاعیات حسن ضیا ظریفی در دادگاههای نظامی – دادگاه بدوی

در میان ستاره ها