بر اساس گزارشهای منتشرشده، دقایقی قبل احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی و سوئدی، محکوم به اعدام پس از انتقال از زندان اوین به زندان تهرانبزرک، به مکان نامعلومی منتقل شده است که این موضوع باعث افزایش نگرانی شده است.
جان احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی−سوئدی که از سال ۱۳۹۵ در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرد، بار دیگر در خطر جدی قرار گرفته است. جلالی که به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» در محاکمهای غیرعلنی و فاقد استانداردهای دادرسی به اعدام محکوم شد، این روزها نه فقط در برابر سایهی سنگین حکم اعدام، بلکه با بیتفاوتی نهادهای بینالمللی و دولت سوئد نیز روبهروست.
پس از حمله نظامی اخیر اسرائیل به ورودی زندان اوین و انتقال جلالی به زندان تهران بزرگ، گزارشها حاکی از آن است که او از آنجا به مکانی نامعلوم منتقل شده است و این نگرانی را ایجاد کرده است که حکم به طور ناگهانی اجرا شود. همسر جلالی پیش از این اعلام کرده بود که پس از حمله قلبی، از مراقبتهای پزشکی محروم شده و جان او در خطر جدی است. این وضعیت، برای ناظران، یادآور یک الگوی آشنا است: خاموش کردن صداهای مخالف، متهم به جاسوسی، پشت دیوارهای بدون نظارت.
به گزارش دویچهوله، در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، بیستویک زندانی سابق دوتابعیتی که خود قربانی سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی بودهاند، در نامهای سرگشاده خطاب به اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، خواستار اقدامی فوری، مؤثر و اصولمحور برای نجات جان احمدرضا جلالی شدند. امضاکنندگان این نامه هشدار دادهاند که دوران بیانیههای صرف به پایان رسیده و اگر دولت سوئد در این مقطع حساس وارد عمل نشود، مسئولیت جان دکتر جلالی بر عهده این دولت خواهد بود و تاریخ، این قصور را ثبت خواهد کرد.
در هفتههای گذشته و همزمان با آغاز تنش نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل، موجی از اعدامهای مرتبط با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» در ایران آغاز شده است. بر پایه گزارش منابع حقوق بشری، تنها در چند روز گذشته دستکم سه زندانی با این اتهام اعدام شدهاند. اسماعیل فکری، محمدامین مهدوی شایسته و مجید مسیبی از جمله این افراد بودهاند؛ کسانی که از ابتداییترین حقوق قانونی، از جمله دسترسی به وکیل، حق سکوت و ممنوعیت شکنجه، محروم بودهاند.
در چنین شرایطی، خطر اعدام احمدرضا جلالی نه یک احتمال دور، بلکه هشداری فوری و جدی است.
اگر جامعه جهانی، بهویژه دولتهایی مانند سوئد، در برابر سیاست گروگانگیری و موج اعدامهای سیاسی در ایران سکوت کنند، این بیعملی ممکن است به بهای جان انسانی دیگر تمام شود. مسئولیت اصلی نجات جان او، در چهارچوب قوانین بینالمللی، بر عهده دولتهاییست که تابعیت او را به رسمیت شناختهاند؛ نه برای پیشبرد منافع سیاسی، بلکه برای پاسداشت حقوق بنیادین انسان.
احمدرضا جلالی باید زنده بماند، نه فقط برای خانوادهاش، بلکه برای حفظ معنای عدالت، و برای آنکه نشان دهیم حتی در میانه بحران و جنگ، میتوان از کرامت انسانی دفاع کرد؛ بیآنکه به بازیهای قدرت تن داد یا بهانهای برای بهرهکشی سیاسی فراهم کرد.
“صادرات دارو از سوئد به ایران در ازای آزادی احمدرضا جلالی” – DW – ۱۴۰۴/۲/۲۵
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays