جمعه ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۳

جمعه ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۳

قدرت نادیده زنان در گذر مشروطه
جنبش زنان در ایران، تاریخ حذف نیست بلکه تاریخ ساختن است. اگر مشروطه نقطه آغاز رسمی حضور زن در حرکت مدرن ایران بود، مسیر این جنبش هنوز ادامه دارد. «زن،...
۱۷ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رفراندوم راهی برای خلق امر سیاسی یا شعاری برای تمام فصول
 در غیاب سیاست طبقاتی  ودر شرایطی که خواست طبقات برخوردار و الیگارش ها، توسط رسانه های بی شمار جریان اصلی، به عنوان خواست ملت جا زده می شود و درشرایطی ...
۱۷ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: م ـ نوید
نویسنده: م ـ نوید
پاسخ به ادعایی بی‌اساس و غیراخلاقی...
مطرح کردن چنین اتهامی آن هم سال‌ها پس از شهادت بختیار ـ بدون امکان پاسخ‌گویی یا دفاع از خود ـ رفتاری است خودخواهانه، غیرمنصفانه، و نشانه‌ای از سوءاستفاده سیاسی از...
۱۷ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مریم صدریه
نویسنده: مریم صدریه
اقتصاد ایران زیر سایه جنگ، تحریم و بحران اعتماد
دولت پزشکیان در یک سالگی خود و پایان سال نخست با ارثیه‌ای سنگین و میدان پرخطری مواجه است؛ از تحریم‌های پابرجا، تا ساختار بودجه‌ای معیوب و نظام مالیاتی ناکارآمد. هرچند...
۱۷ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اخبار تازه
نویسنده: اخبار تازه
بازگشت لاریجانی؛ تناقض یا توازن؟
مسئله فقط به شخص لاریجانی محدود نمی‌شود؛ بلکه به الگویی تکراری در سیاست ایران بازمی‌گردد: حذف و بازگرداندن چهره‌ها، بر اساس ملاحظاتی که نه شفاف‌اند و نه برای افکار عمومی...
۱۷ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
تکانه‌ای در جانِ رباب
بیا، اندیشه‌ورزِ دادگستر٘، در رهی والا، ز "پویا"یی جهت ده، کوریِ چشم عتابم را....
۱۶ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
گرامی‌داشت ۱۱۹ امین سالگرد انقلاب مشروطه؛ حمایت کامل از زندانیان سیاسی واحد ۴ قزلحصار
از هفته گذشته تاکنون، دست‌کم ۳۰ تن از زندانیان – شامل دو زن – اعدام شده‌ و یک اعدام نیز در ملأ عام به اجرا درآمده و چرخه خشونت و...
۱۶ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"

رفراندوم راهی برای خلق امر سیاسی یا شعاری برای تمام فصول

 در غیاب سیاست طبقاتی  ودر شرایطی که خواست طبقات برخوردار و الیگارش ها، توسط رسانه های بی شمار جریان اصلی، به عنوان خواست ملت جا زده می شود و درشرایطی  که مدت هاست،  چپ دموکرات و عدالتخواه ، از صورت بندی خواست های فرودستان و مفصل بندی آن با خواست های عدالت خواهانه اقشار محروم دیگر باز مانده است، رفراندوم به عنوان دم دستی ترین ابزار، از جعبه ابزار تکنسین های سیاسی، بیرون کشیده می شود و  به کانون منازعات سیاسی ایران  باز می گردد.

در دودهه اخیر با هر تکانه سیاسی در جامعه جنبشی ایران، مسئله رفراندوم توسط  اپوزیسیون اصلاح طلب، گذار گرا و برانداز، به کانون مبارزات سیاسی ایران باز گشته است  و هربار همچون کالبد و یا دالی تهی،  که نسبتی با سیاست به مثابه امری انضمامی ندارد، از تجسد خواست جامعه سیاسی و مدنی، و نیز مطالبات فرودستان، باز مانده است. به نظر می رسد رفراندوم  وردی است برای احضار شبح، شبحی که در تنگای قافیه ی سیاست،  احضار می شود، تا اصحاب قدرت را بترساند وبا نقض غرض،  امکان هرتغییر جزئی و گام به گام را ازساختار و کارگزار بگیرد. به زعم برخی اما، قدرت را باید به  مرگ گرفت تا به تب رضا دهد! از نظر آنها رفراندوم همیشه  ابزار چانه زنی  است، حتی اگر با تجاوز خارجی  و تهدید وجودی ایران هم زمانی و هم آیندی داشته باشد.

در غیاب سیاست طبقاتی  ودر شرایطی که خواست طبقات برخوردار و الیگارش ها، توسط رسانه های بی شمار جریان اصلی، به عنوان خواست ملت جا زده می شود و درشرایطی  که مدت هاست،  چپ دموکرات و عدالتخواه ، از صورت بندی خواست های فرودستان و مفصل بندی آن با خواست های عدالت خواهانه اقشار محروم دیگر باز مانده است، رفراندوم به عنوان دم دستی ترین ابزار، از جعبه ابزار تکنسین های سیاسی، بیرون کشیده می شود و  به کانون منازعات سیاسی ایران  باز می گردد.

اما پرسش اساسی این است که رفراندوم، پاسخ به کدام پرسش بنیادین است؟ رفراندوم به عنوان یک ابزار طبق فرمول گرامشیایی قرار است، هژمونیک شدن کدام بلوک تاریخی یا  کدام برنامه مترقی را به منصه ظهور برساند و به آن رسمیت بخشد؟

به نظرنگارنده این سطور، طرح نابه هنگام  مسئله رفراندوم، نوعی جنگ “مانوری” به تعبیر آنتونیو گرامشی است، اما در شرایط فعلی ایران معلوم نیست، که عاملیت تاریخی تحول و گذار از آن کیست؟    رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان،در واقع اعلام  جنگی است،  که نظم هژمونیک فعلی را با ضد هژمونی نامتعین روبرو می سازد .ضد هژمونی که  هرگروه مدعی  تعبیر خود را از آن دارد و به داستان  “فیل در تاریکی ” مولوی  بسیار شبیه است.

امیدوارم مطالب پیش گفته حمل بر دفاع بی چون و چرا از ساختار فعلی نشود، چرا که هم ساختار و هم کارگزار،هم روشنفکران از نوع پوزیسیون و اپوزیسیونی آن ، همچنان در تاریکی در پی تعریف درست، از فیل  نامرئی سیاست ، مشغول مجادله و دعوا با یکدیگرند.

پاسخ های آماده  و تکرار شونده نظیر رفراندوم در جواب به پرسشهای پیش گفته، نه تنها  هیچ معظلی را حل نخواهد کرد بلکه به پیچیدگی بیشتر اوضاع خواهد افزود.

“جنگ موضعی” و طرح مطالبات حساب شده و گام به گام طبقه متوسط و فرودستان ، شاید به تعبیر گرامشیایی به تدریج موجب عقب نشینی و بروز” انقلاب منفعانه ”  در بالا شود. چرا که در شرایط فعلی هیچ بدیلی برای جمهوری اسلامی وجود ندارد.

اگر چه طرح گاه و بیگاه  مسئله رفرانداوم،  در دورهای قبل، علیرغم ناممکن بودن و تصمیم ناپذیر بودنش،  مثل سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۸  و ۱۴۰۱ می توانست، ارتباطی با برآمد جنبش های اعتراضی داشته باشد،  اما این بار پس از یورش وحشیانه و خونبار دشمن خارجی به ایران که کیان  کشور و وحدت سرزمینی و اقتدار آن را هدف قرار داد، خواست برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان  و پر بسامد سازی آن در سپهر سیاسی ایران، حکایت از یک موقعیت ناشناسی آشکارداشت.

در هنگامه ای که ترامپ ونتانیاهو، خواب سقوط و تجزیه ایران رامی دیدند و در لحظه ای تراژیک که تاسیسات اتمی ایران بمباران شد. فرماندهان ارشد نظامی ایران ترور شدند و تمام جهان غرب برای نرسیدن موشک های ایران به اسرائیل سپر دفاعی تشکیل دادند و در زمانه ای که ترامپ با برتری تکنولوژیک نظامی خود حس کرد که پادشاه جهان است و می تواند دستور تخلیه تهران را بدهد! و در زمانی که قربانیان ترور در ایران هنوز کاملا شمارش نشده بودند، باز برای چندمین بار سیاست به مثابه امری انضمامی به محاق رفت، تا لزوم برگزاری  رفراندوم، به عنوان امری کاملا انتزاعی، زینت بخش بیانیه میر حسین موسوی شود. طنز روزگار اما این بود که این بار نه جنبش های سیاسی و اجتماعی داخلی،  بلکه  تهاجم گسترده دشمنان خارجی علیه ایران، باز خواب را از چشمان برخی سیاسیون ایران در ربود و رفراندوم را به کانون منازعات سیاسی ایران باز گرداند.

نسبت  تهاجم امپریالیستی با رفراندوم به عنوان پل  گذار سیاسی

تجربه زیسته مردمان این سرزمین، به مثابه عقل سلیم عامه ، با وجود  تمام مسائل و مصائب و نابرابری ها و تبعیض ها، باز به کارشان آمد و دریافتند که همبستگی و اتحاد در مقطع هجوم تجاوزگران، رمز پیروزی است. از دیگر سو، طرح مطالبات حد اکثری همچون رفراندوم،  از سوی اپوزیسیون گذار گرا،  در مقطع حساس کنونی، نمی تواند نشانی از واقع بینی و سیاست واقعی  داشته باشد. شوربختانه بیانیه های مهندس موسوی که بازتاب دهنده بخشی از اپوزیسیون گذار گراست، عمدتا شرایط منطقه ای و جهانی که ایران انقلاب کرده در آن قرار گرفته است را، نادیده می گیرد و تا حد زیادی آنچه امروز از سوی متجاوزان خارجی  بر ایران می رود را معلول سیاست های داخلی ایران  می داند.

این در حالی است که ایران به علت پافشاری بر آرمان انفلاب بهمن، در وجه استقلال سیاسی و نظامی و دفاعی، در بیست و سوم خرداد ،۱۴۰۴ مورد هجوم آمریکا و اسرائیل قرار گرفته است تا سیادت و سروری آمریکا در منطقه ما با نیروی نیابتی اش یعنی اسرائیل، پایدار بماند.ایران هفتمین کشوری بود که می بایست به خاطر رویکرد استقلال خواهانه  مورد حمله قرار گیرد. طی بیست و پنج سال اخیربا هدف ترسیم خاورمیانه جدید، که در واقع می توان آن را  سایکس-پیکو ۲ نامید،  بیش از شش کشور مورد تجاوز پیروز مندانه آمریکا و متحدانش قرار گرفتند. حاصل این تجاوزات امپریالیستی  جز کشورهایی تقسیم شده و دولت هایی فرومانده، درغرب آسیا نبوده است.

رفراندوم  و اراده معطوف به قدرت

طرح مسئله رفراندوم در شرایط فعلی را،  اگرخوش بینانه،  حاصل  گیجی و زمان پریشی اپوزیسیون گذار گرا ندانیم، پروژه ای است  حساب شده و اراده ای است معطوف به قدرت که شرمگینانه  براندازی را در قالب  گذار متمدنانه از جمهوری اسلامی تئوریزه کرده است. در لحظه ای تراژیک که هنوز از پیکر ایران زخمی خون می چکد و کرکسان از پای افتادن ایران را انتظار می کشند،  در برهه ای که   ترامپ جنایتکار و تیمش ، هنوز در کار ارزیابی ضربه اولند، تا دریابند ضربه دوم را چگونه و کی بر این پیکر زخمی وار آورند و رژیم جنایتکار صهیونی همچنان برای ایران شاخ و شانه می کشد و اروپائیان در کارچکاندن ماشه اند،  بسیاران در ایران اما ، به خاطرخرج کردن چند واژه،  درمحکوم کردن اسرائیل، به خود حق می دهند تا بر سر دولت و ملت منت می گذارند وبا سیل  طومارها و نامه ها سهم خواهی از قدرت را کلید بزنند!

الیگارش ها و اقتصاددانان بازار آزادی که  در سه دهه اخیر برنامه نویسان توسعه و گرداننگان اصلی اقتصاد کشور بوده اند، ظاهرا  در نقش اپوزیسیون، اما درواقع به مثابه روشنفکران ارگانیک بلوک حاکم ، فرصت را برای تسخیر مناصب کلیدی باقیمانده مناسب دیده اند، تا دولت محترم را به زعم خویش، از کژراهه ادعایی چپ به راه راست هدایت کنند!

در نامه ها و اظهار نظر های متعدد پس از جنگ دوازده روزه ،که ترجیع بند همه آنها،کشف ارشمیدوسی رفراندوم است،نکات زیر قابل رد یابی و نقد است :

-یکم شماتت قربانی

طرح مسئله رفراندوم پس از شبیخون امپریالیستی-صهیونیستی گویی، ناخواسته این امر را به ذهن متبادر می سازد که  حمله به ایران نه حاصل برنامه و کلان پروژه امپریالیستی برای تغییرات ژئوپلتیکی و برای استیلا در غرب آسیا، بلکه  محصول سیاستها ی  ماجراجویانه جمهوری اسلامی  است!

یعنی اگر پس ازتحقق رفراندوم در ایران  کشتیبان را سیاستی دیگر آید،  که یکسره  بر الزامات ژئو پلتیکی و تاریخی و تمدنی ایران (که پس از انقلاب اسلامی ایران برچشم جهانیان عیان و آشکار شده)  چشم فروبندد،همه چیز گل و بلبل خواهد شد ولاجرم  خطر حمله خارجی هم مرتفع خواهد گشت!

چنین دیدگاه برساخت شده ای علیرغم محکومیت زبانی متجاوزان به مام میهن، اما سرشار از شماتت قربانی است و ناخواسته متجاوزان را از زیر ضرب خارج می سازد متجاوزان در کمین نشسته ای که مترصد فعال شدن گسل های داخلی برای وارد آوردن ضربات بعدی اند.

دوم-زمان پریشانه وانتزاعی بودن

طرح مسئله رفراندوم و استعفای آقای خامنه ای در شرایط خطیر کنونی نه تنها کاملا زمان پریشانه و متوهمانه و انتزاعی است، بلکه فعال کننده گسل های داخلی وناخواسته در خدمت پروژه های امپریالیستی است.

سوم- مبهم و مه آلود بودن  مفهوم رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان  در شرایط آشوبناک کنونی     

رفراندوم به مثابه پل گذر سیاسی  داری وجه سلبی است ،همان دال تهی است که تمام نیروهای نفی را،  ا ز گذار گرا و تحول خواه و بر انداز، پیرامون خود گرد می آورد، بدون آنکه سویه اثباتی داشته باشد و بدون آنکه با خلق امر سیاسی انضمامی، بتواند آلترناتیو رهایی بخش و ملی و میهنی بسازد. بدون آنکه موازنه شکننده  قدرت، در عرصه های  اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داخلی و بین المللی را در نظر بگیرد.  در شرایط فعلی پرتاب کردن گوی انتزاعی رفراندوم در برهوت سیاست ایران تنها نیروهای واگرا را تقویت می کند و منازعه های بی پایان قدرت را کلید می زند و در نهایت آب به آسیاب دشمنان تاریخی  ایران می ریزد.

سیاست هرچند در عرصه تاکتیک سیال است، اما وقتی فاقد افق استراتژیک  و بلند مدت باشد، راه به ناکجا آباد خواهد برد.متاسفانه دیرگاهی است که روشنفکران ایرانی، فهم تقلیل گرایانه ای از سیاست دارند و آن هم ترجمه  سیاست  به ” ضد نظم بازی کردن” در هر شرایطی است.این نوع سیاست ورزی همواره به پوپولیسم پهلو می زند.

چهارم-هراس افکنی در دل ساختار قدرت

  نتیجه و پی آمد مترتب به خواست حداکثری  رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان  هراس آفکنی در دل شاکله قدرتی است که ترس خورده از تجاوز خارجی است، در نتیجه خواست های حداقلی ممکن و معقول را هم به عهده تعویق خواهد انداخت.در چنین شرایطی،از منظر اصحاب قدرت،  خواسته ی معطوف به واگذاری قدرت در قالب رفراندوم،  تیغه دوم قیچی تجا وز خارجی قلمداد خواهد شد.عبث بودن مطالبات حداکثری در قالب مفاهیمی گنگ و اشباع شده ای چون دموکراسی و جمهوری خواهی را  در دوران اصلاحات آزموده ایم.آزموده را آزمودن خطاست.

سخن پایانی

ظاهرا آنچه رفراندوم را برای طراحان این ایده، مسئله مند کرده، ته کشیدن  ظرفیت های جمهوری اسلامی و نیز نا کار آمد شدن قانون اساسی است.  نگاه تک عاملی به بحران ساختاری و تله توسعه ای که ایران در آن گرفتار شده است، پاسخ ساده رفراندوم را پیشاروی پرسش های پیچیده می گذارد.

حتی اگر چشم برتحولات پیرامونی خویش فرو ببندیم و تهدیدات ژئوپلتیکی و امپریالیستی-صهیونیستی را ندیده بگیریم  و همین فردا با پل رفراندوم از جمهوری اسلامی گذر کنیم و با انتخابات آزاد، علاوه بر انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ،انتخابات در جوامع صنفی ومدنی  را تکرار کنیم، در شرایطی که توازن قدرت در تمام عرصه ها به  نفع الیگارشها و صاحبان مالکیت و ثروت و قدرت نامرئی پشت صحنه است، چه تغییرات شگرفی در روابط قدرت و مالکیت و یا کاهش شکاف طبقاتی و یا لغو انحصارها و یا تخفیف و کاهش رانت ها صورت خواهد گرفت؟

می توان تصور کرد در مجامع صنفی و مدنی مانند  اطاق بازرگانی و نظام پزشکی ونظام  مهندسی و اصناف مختلف ،تقریبا همان ترکیبی فعلی با لباسی جدید ابقا خواهند شد.  با تعبیر گرامشیایی  جامعه مدنی از جامعه سیاسی تفکیک ناپذیر است.مجلس و ریاست جمهوری چهره عوض خواهد کرد، اما دست فرمان آن باز در اختیار ذینفعانی خواهد بود ، که هم اکنون نیز در خفا و آشکار در اطاق بازرگانی و مجامع دیگر مسیر حرکت قدرت را ریل گذاری می کنند.

وقتی بدیل گفتمانی،چه از منظر سویه ایجابی توسعه و چه از منظر رفع نابرابری و شکاف طبقاتی و عدالت اجتماعی  بر بسترجامعه  متولد نشده است و تمامی سیاست نه معطوف به شکل گیری جامعه ،بلکه معطوف به قدرت شده است و در بازی سیاست ایران،  کارگران وزحمتگشان و فرودستان به خاطر فقدان سیاست و سازمان، همچنان جز شمارش ناشدگانند و روشنفکران  طبقه متوسط ادعایی حتی گوشه چشمی هم به آنان ندارند و جمهوری خواهی و دموکراسی  همچون دال هایی اشباع شده و تکراری،سیاست را به نوعی روش و متد فرو می کاهند،از دیگ رفراندوم هم آبی برای سیاست توسعه بخش و رهایی بخش و عدالتخواهانه  داغ نخواهد شد.

تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد, ۱۴۰۴ ۹:۳۷ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لازمهٔ گفت‌وگو با اپوزیسیون، تأمین شرایط حضور و کنش‌گری آزادانهٔ نیروهای اپوزیسیون است!

در شرایط نگران‌کنندۀ امروز کشورمان، ما فداییان خلق ایران به عنوان نیرویی میهن‌دوست و اپوزیسیون تحول‌طلبِ نظام که در راه گذار مسالمت‌آمیز به جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر مبارزه می‌کنیم، تضمین ادامهٔ حیات کشورمان را در گرو همبستگی اجتماعی و تحقق مطالبات برحق جامعهٔ مدنی می‌دانیم.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

بازگشت لاریجانی؛ تناقض یا توازن؟

مسئله فقط به شخص لاریجانی محدود نمی‌شود؛ بلکه به الگویی تکراری در سیاست ایران بازمی‌گردد: حذف و بازگرداندن چهره‌ها، بر اساس ملاحظاتی که نه شفاف‌اند و نه برای افکار عمومی قابل درک. جامعه وقتی می‌بیند فردی بدون تغییر در مواضع یا عملکرد، در یک موقعیت رد و در موقعیتی دیگر تأیید می‌شود، به‌درستی نسبت به منطق تصمیم‌گیری‌ها دچار تردید می‌شود. این فرآیندهای مبهم، زمینه‌ساز بی‌اعتمادی عمومی به نهادهای تصمیم‌گیرنده است.

مطالعه »

مشروطه، روایتی از رؤیای ناتمام مردم‌سالاری در چنبره سلطنت و شریعت

تجربه مشروطه در ایران، برخلاف مدل‌های غربی که با تفکیک نهاد دین از دولت و نهادینه‌سازی حقوق شهروندی همراه بود، نتوانست به الگویی برای تحقق سکولاریسم، پاسخ‌گویی و دموکراسی بدل شود. ساختار قدرت در ایران، به‌جای گذار به مردم‌سالاری، با مقاومت سنت‌های استبدادی و مذهبی، مسیر را به سوی تثبیت دوباره قدرت در شکل جدید هموار کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

لازمهٔ گفت‌وگو با اپوزیسیون، تأمین شرایط حضور و کنش‌گری آزادانهٔ نیروهای اپوزیسیون است!

در شرایط نگران‌کنندۀ امروز کشورمان، ما فداییان خلق ایران به عنوان نیرویی میهن‌دوست و اپوزیسیون تحول‌طلبِ نظام که در راه گذار مسالمت‌آمیز به جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر مبارزه می‌کنیم، تضمین ادامهٔ حیات کشورمان را در گرو همبستگی اجتماعی و تحقق مطالبات برحق جامعهٔ مدنی می‌دانیم.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

قدرت نادیده زنان در گذر مشروطه

رفراندوم راهی برای خلق امر سیاسی یا شعاری برای تمام فصول

پاسخ به ادعایی بی‌اساس و غیراخلاقی…

اقتصاد ایران زیر سایه جنگ، تحریم و بحران اعتماد

بازگشت لاریجانی؛ تناقض یا توازن؟

تکانه‌ای در جانِ رباب