جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۸

جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۸

ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): قوانین ناکافی، ازدواج زودهنگام که گاهی معلول فقر خانواده ها، فقر ساختاری در میان کارگران و زحمتکشان، کمبود امکانات آموزشی در مناطق...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت ناصر تقوایی
شک نباید داشت که تقوایی در سراسر کار خلاقه و زندگی خود همواره انسان را رعایت کرد و هرگز از معیارهای حق‌طلبانه‌ی خود قدمی واپس ننشست. هنر مستقل او را...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
پایان آپوکالیپس، نه آغاز صلح
سیاوش قائنی: شاید این همان چیزی است که واشنگتن، تل‌آویو و پایتخت‌های عربی خلیج فارس آن را «پایان بحران» می‌نامند: پایان آتش، بازگشت کالا، بازسازی خانه‌ها. اما در واقع، شاید...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
ایران جدید و خاورمیانۀ جدید
ایران به آرامی درحال گذار از یک وضعیت استراتژیک به وضعیت جدیدی است. این گذار شامل سیاست‌های داخلی هم می‌شود. ولی راه ساده‌ای نیست. بن‌بست فعلی حاصل یک پروسۀ چهل...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش
نویسنده: سیاوش
قاصد زمان
می گفتی، با تقدیر خویش پنجه درپنجه کنیم T آما امروز به باور زمان، همان تقدیر است؟، همان مقصود، بی مقصد، در چرخش زمان، گفتی، عشق کبوتر وپرنده است، نه...
۲۳ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
پلمب جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار؛ تداوم تاریخی فشار بر نهادهای مستقل در ایران
شهناز قراگزلو: این وضعیت بازتاب ذهنیتی است که از همبستگی اجتماعی و سازمان‌یافتگی مردم هراس دارد. در چنین فضای امنیتی، حاکمیت به جای آنکه جامعه مدنی را بازوی اجتماعی خود...
۲۳ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
سیزدهمین تحلیل هفته، گفتگوی ویژه، «مسئله کرد؛ ترکیه، اسرائیل، ایران» با مهرداد فرهمند، امید اقدمی، فرخ نگهدار
۷ اکتبر ۲۰۲۳ و تحولات ناشی از آن بر سیر تحولات در منطقه ما، از جمله در زمینه مساله کِرد، تاثیری تعیین کننده داشته است. در سیزدهمین برنامه «تحلیل هفته،...
۲۳ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ

جمهوری اسلامی در خاورمیانه جدید

راه برون رفت ایران از بحرانهای گرفتار شده در آن، ترک سیاستهای تقابل با غرب و مذاکره مستقیم  با امریکا و اروپا برای حل مسئله هسته ای و پیشبرد سیاست تعامل با جهان بر اساس منافع ملی ایران است۰  در عرصه داخلی نیز ، پیش از انکه همه پنجره های امید بسته شوند، بازگشت به مردم و کنار نهادن سیاستهای تقابل با آنها و گام نهادن  در مسیر  آزادی و عدالت اجتماعی است،  این  بزرگترین پدافند برای حفظ ایران و دفع هر نوع تجاوزی از سوی بیگانگان خواهد بود .  امید  به این تغییرات ،هنوز هم در دل بسیاری از دوست داران میهن باقی است، هرچند هر روز که می گذرد، از دامنه باورمندان به آن کاسته می شود و متاسفانه به موازات آن هزینه ی گذار نیز افزونتر از پیش خواهد شد.

خاورمیانه بعد از هفت اکتبر، با سقوط بشار اسد و جنگ دوازده روزه اسرائیل با جمهوری اسلامی و نیروهای مورد حمایت آن، و با مشارکت آمریکا، بحرانی تر از پیش شد۰

در این میان دخالت‌های یک جانبه آمریکای تحت رهبری ترامپ بر وخامت اوضاع افزوده و آینده کل منطقه و بیش از همه جمهوری اسلامی ایران را در پرده ای از ابهام فرو برده است۰ برای روشن شدن پاسخ برخی از سوالات مطرح در این زمینه، ابتدا لازم است که از نظام جمهوری اسلامی و شرایط داخلی جامعه ایران، شرایط جهانی و منطقه، تصویر روشنی ارائه شود تا شاید به پاره ای از  پاسخ ها دست یابیم.

نظام جمهوری اسلامی براساس قانون اساسی، سیاست های تدوینی توسط نهادهای بالا دستی، و عملکرد تا کنونی آن، هویت خود را درچهار چوب  موارد ذیل تعریف کرده است:

۱- ایدئولوژی  مبتنی بر اسلام شیعه و رد و مقابله هرگونه قرائتی  مخالف و یا متفاوت با قرائت رسمی، به عنوان ” اسلام امریکایی”۰ 

۲-  صدور انقلاب و سیاست خارجی تقابل با غرب، بر مبنای دکترین مخالفت با “استکبارجهانی ” و در راس آن امریکا و اسرائیل و صهیونیسم ،و قبل از هرچیز اخراج امریکا از منطقه ،  نابودی اسرائیل و ازادی” قدس شریف”، با راهبرد سازمان دهی” محور مقاومت ” متشکل از گروه های اسلامی هم سو “( عمق استراتژیک) ” و ایجاد هلال شیعی (بسیج امت اسلامی ).

۳- خود کفایی در اقتصاد و سپس سیاست “اقتصاد مقاومتی” با سازماندهی نهادهای برخوردار از رانت و سرمایه و قدرت، با حمایت ارگانهای بالادستی،  برای نیل به اهداف پیش گفته .

۴ – مقابله با هر گونه گرایش متمایل به غرب  و سکولار در حوزه های اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی با عناوینی چون نفی  “خود باختگی ” و مبارزه با  تهاجم  فرهنگی، با   ” تبیین” و ترویج  “اسلام ناب محمدی”.

۵ – ساختار متکی بر ولایت فقیه در ابتدا، و سپس “ولایت مطلقه فقیه ” به‌عنوان ستون خیمه نظام و حذف و از میان  برداشتن  هر شخص ، نهاد و یا کانونی که گفتمان و یا عملکردی متفاوت و یا مخالف با آن داشته باشد ، بدون توجه به جایگاه و پیشینه آن فرد و یا نهاد۰ 

۶– حفظ نظام، به عنوان ” اوجب واجبات” ، چنانچه هیچ مصلحتی فراتر از حفظ نظام نمی تواند وجود داشته باشد۰

عملکرد چهل ساله جمهوری اسلامی در سطح منطقه و داخل کشور و مقابله یا همسویی  با هریک از  کشورها ، جریانات سیاسی، و یا اشخاص و…….، تنها براساس اصول و مبانی فوق استوار و قابل ارزیابی است. 

در سال هایی چند، به خصوص پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با توجه به استراتژی  “مقابله با اردوگاه چپ” در قالب دکترین رایج در دوران جنگ سرد، وجود جمهوری اسلامی با مشخصات پیش گفته، علیرغم ناسازگاری ها و عملکردهای گاه آزار دهنده، برای غربی ها قابل تحمل می نمود۰  اشغال سفارت امریکا، ترور مخالفین در اروپا ، ایجاد مشکلات و مزاحمتهایی برای اسرائیل،  قدرت نمایی در مقابل اعراب، اجرای مراسم” اعلام برائت از مشرکین” به هنگام مراسم حج با سر دادن شعارهای ضد امریکا و اسرائیل، برگزاری مانورهای پر سر و صدای نظامی و نمایش قدرت، وبسیار مواردی دیگر، تنها نمونه هایی از اعمال جمهوری اسلامی است که در این سالها  در معرض دید جهانیان قرار گرفته، و تا مدتها نیز عکس العملی سخت را در پی نداشته است. در این میان امریکا و اروپا تنها با اعمال سیاست های “چماق و هویج”، سعی در کنترل اوضاع و جلو گیری از بحران بیشتر داشتند۰

 اما این شرایط و سیاست مترتب بر آن، در پی تحولات بعدی نمی توانست تداوم داشته باشد.  قدرت گیری چین و گسترش نفوذ اقتصادی آن و خیزبرداشتن برای جایگاه اول قدرت اقتصادی در جهان،  بازسازی قدرت سیاسی روسیه بعد از شوروی با محوریت  شخصیتی مقتدر چون پوتین، آرایش تازه ای از قدرتهای بزرگ جهانی را در دوران پسا جنگ سرد،  نمایان ساخت.  وقوع حوادثی چون حمله به مرکز تجارت جهانی نیویورک در یازده سپتامبر توسط  سازمان القاعده به رهبری بن لادن و قدرت گیری گروه های بنیادگرای اسلامی، مانند طالبان و القاعده و داعش، اشغال نظامی عراق و افغانستان ، انقلابات معروف به بهارعربی و بسیاری اتفاقات دیگر،  فروریزی نظم پیشین در منطقه را برای همگان و با صدای بلند اعلام نمود و همه بازیگران را  به بازبینی جایگاه و نقش خود  در این جغرافیای پر تلاطم  وادار نمود.

جمهوری اسلامی نیز چون دیگر بازیگران منطقه، سخت درپی بهره برداری از شرایط برآمد و در راستای تحقق استراتژی خود برپایه اصول پیش گفته، با هدف دستیابی به قدرت اول منطقه، برنامه های نظامی و سیاسی و اقتصادی خود را شتابی بیش از پیش بخشید.

صنعت غنی سازی اورانیوم را گسترش داد و بر غنای آن تا شصت درصد افزود، دامنه کمک‌های مالی و تسلیحاتی خود را به کشورها و گروه های همسو گسترش داد و با کمرنگ کردن سیاست “نه شرقی و نه غربی”، با عضویت درگروه کشورهای بریکس و سازمان همکاری شانگهای و تنظیم قراردادهای راهبردی دراز مدت با چین و روسیه ، و کمک تسلیحاتی به روسیه در جنگ اوکراین ، سیاست “نگاه به شرق ” را هر چه بیشتر تقویت نمود. 

در طرف مقابل نیز  بلوک غرب با محوریت امریکا، با تجدید نظر در استراتژی خود، برنامه جدیدی تحت عنوان “خاورمیانه جدید” ارائه دادند تا شرایط را  برای پرداختن به هدف نهایی، همانا حل ” مسئله شرق ” (“مسئله چین “) مهیا سازند. برای دستیابی به این هدف، ابتدا و قبل از هر چیز باید نظم جدیدی را در خاورمیانه مستقر و پیشاپیش خیال خود را از پشت جبهه آسوده می ساختند. لذا سیاست های جدید، همچون  پیمان صلح ابراهیم، مهار گروه های تکفیری و بنیادگرای اسلامی و مقابله با آنها در مناطق تحت نفوذ، مهار جمهوری اسلامی و حوثیهای یمن، عقد قراردادهای اقتصادی کلان با عربستان و دیگر کشورهای ثروتمند عربی، برکشیدن اسرائیل به عنوان قدرت اول منطقه و نماینده تام و پاسدار منافع جهان غرب ، مدارا و حتی همراهی با  ترکیه برای استقرار گروه النصره، به رهبری احمد الشرع (جولانی) در سوریه بعد از بشار اسد، همه در چهارچوب همین  استراتژی “حل مسئله شرق ” قابل تحلیل و ارزیابی است. متاسفانه جمهوری اسلامی با گوش سپردن به افسانه ” افول غرب ” در کوتاه مدت، و طلوع خورشید شرق (قدرت گیری بلوک شرق ) و برخی تفسیرهای آخرالزمانی، به تحلیل غلط از شرایط جدید پرداخت و با پای فشاری بر اصول اولیه خود، از درک تحولات جدید باز ماند و نتوانست فرصت‌های پیش آمده در داخل و در سطح منطقه را در راستای تامین منافع ملی کشور به کار گیرد۰ امروزه جمهوری اسلامی، بعد از سقوط حکومت اسد، دیگر گروه های نیابتی خود را یکی پس از دیگری از دست داده یا در حال از دست دادن است. اسرائیل بعد از ترور رهبران حزب الله و حماس مشغول جنایت‌های بیشتر در غزه و در حال اشغال کامل شهر غزه می باشد۰ حملات پی در پی به مواضع حوثی‌ها و کشتن رهبران آنها و همینطور اشغال برخی از سر زمین‌های جنوب لبنان و سوریه ادامه دارد. در جریان حمله نظامی همه جانبه به ایران ، طی دوازده روز، خسارات قابل توجهی برجای گذاشت.  ترور تعدادی از فرماندهان  عالیرتبه نظامی و دانشمندان هسته ای ، همراه با تلفات مردم غیر نظامی، بمباران سایتهای هسته ای در اصفهان، نطنز و اراک، ناکارآمد ساختن بخش اعظم قدرت پدافندی ایران ، حمله به مراکز نظامی و موشکی و برخی از زیر ساختهای اقتصادی، حمله به مراکز حساس و مهم  همچون صدا و سیمای جمهوری اسلامی و محل جلسه شورای عالی امنیت ملی و بسیاری حوادث تلخ دیگر از جمله خسارات به جای مانده ازدوازده روزجنگ اسرائیل بود . جمهوری اسلامی هر چند با حملات موشکی خود ضرباتی را به اسرائیل وارد ساخت و گنبد آهنین آن را به چالش کشید، لیکن در این مصاف، هم در جبهه جنگ و میزان خسارات وارده، و هم در جلب حمایتهای بین المللی و افکار عمومی جهان ، چندان موفقیتی کسب نکرد و نتوانست بازدارندگی لازم و مؤثر را  برای  یکه تازی امریکا و اسرائیل در سطح منطقه ایجاد کند و توازن قدرت را در راستای منافع خود و کشور ایران تغییر دهد۰ همزمان با مشکلات پیش گفته  جمهوری اسلامی در دیگر حوزه ها نیز با چالشهای خاص خود رو به رو می باشد۰ موضوع برجام و داستان طولانی انرژی هسته‌ای، علیرغم صرف هزینه های کلان و تحمیل شرایط سخت برای زندگی مردم ایران، همراه با اعمال تحریم‌های امریکا و اروپا، سر انجام  با فعال کردن مکانیسم ماشه، توسط تروئیکای اروپا، در حال رسیدن به پایانی تلخ است و شاید هم با بردن ایران زیر فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل، سرنوشت و آینده جمهوری اسلامی و ایران را در مسیری جدید ترسیم کند۰

در بُعد مسائل داخلی نیز، کشور و مردم در همه زمینه ها هر روز شرایط سخت تری را تجربه می کنند و از نظر امکانات لازم برای کار و زندگی روزمره، از جمله آب و گاز و برق و …، با کمبود و کاستی های بیشتری روبه رو می شوند که هرچه بیشتر بر خشم و نا امیدی آنها می افزاید.

اگر مهم ترین پارامتر در تاب آوری دولت‌ها و نظام های سیاسی در شرایط بحرانی را، اتکا به پشتوانه اجتماعی و مردمی محسوب کنیم، متاسفانه جمهوری اسلامی در این زمینه هم، چون سایر حوزه‌ها،  موفقیتی در کارنامه خود ندارد و تنها شاهکارش این بوده که فرصت‌ها را یکی پس از دیگری از دست بدهد و  با نشنیدن صدای اعتراض مردم و عدم پاسخگویی به نارضایتی ها، با تکیه بر  مشت آهنین و ابزار سرکوب، خود را  بیش از پیش از حمایت های مردمی محروم ساخته و می سازد.

جمهوری اسلامی در داخل ایران همچون عرصه های خارجی از فرصت های مناسب برای تغییر ریل سیاست داخلی خود، کم برخوردار نبوده است، اما هر بار با بی تدبیری و ارزیابی‌های غلط و بدون چشم انداز، مقهور باندهای فاسد و افراطی و مستقر در اتاق های فکر و کانون های تصمیم ساز نظام شد و با توسل به قوه قهر به مقابله با مردم معترض و به ستوه آمده از سیاست‌های غلط در کشور پرداخت. طی سالهای مدید، نیروهای فرهیخته و توانا را به حبس و حصر و یا حاشیه و کنج عزلت فرستاد و یا روانه کشورهای بیگانه ساخت. در مقابل مفسدان و ناتوانان، چاپلوسان و ریاکاران را برصدر نشاند و در نهایت  شرایط کنونی را بر مردم و کشور حاکم ساخت۰

در این شرایط سخت همراه با سایه جنگ بر فراز کشور، چشم انداز تا آنجا تیره و تار است که در صورت تهاجم خارجی و هرج و مرج متعاقب آن، برای تمامیت ارضی و خطر تجزیه کشور باید نگران بود۰ طنز تلخ داستان آن است که در نتیجه حکمرانی غلط حاکمان در سنوات گذشته، دشمنان جمهوری اسلامی و قبل از همه سازمان‌های جنایتکاری چون سیا و موساد با استفاده از وجود همین باندهای افراطی و فاسد داخل نظام، به نهادهای حساس نظامی، امنیتی و اقتصادی نفود کردند و علاوه بر القای راهبردهای مغایر با منافع ملی کشور و به بیراهه بردن سیاست های حکومتی در طی بیش از چهار دهه، در روزهای جنگ با استفاده از غفلت حکومت و باضربات خود، نتیجه جنگ را به سود اسرائیل رقم زدند. هرچند در جریان این حملات، عملکرد نادرست  برخی از گروه های اپوزیسیون در تشویق و تایید حمله نظامی اسرائیل به ایران و هورا کشیدن برای ترور فرماندهان نظامی و  دانشمندان هسته‌ای و نابودی برخی از زیر ساخت‌های کشور، کمتر از عمل ننگین این نفوذیهای داخلی نبود. 

جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن سیاست های خارجی و داخلی که شرح آن رفت، مدت ها پیش می توانست به سرنوشت بشار اسد  یا قذافی و دیگر حکومت‌های مشابه،  گرفتار شود، اما با گذشت بیش از چهار دهه،  ما هنوز هم شاهد حکمرانی آن هستیم و این عمر طولانی تنها نتیجه توانمندی این نظام و یا هوشمندی حکمرانان آن نیست، بلکه  نتیجه عوامل دیگری هم هست، از جمله :

۱- ناتوانی اپوزیسیون در هدایت مبارزات و اعتراضات میدانی مردم به علت تشتت و پراکندگی نظری و سازمانی در صفوف خود و عدم مشروعیت فراگیر داخلی و بین المللی. (این موضوع همراه با چگونگی شرایط اپوزیسیون داخل کشور به شمول اصلاح طلبان، شرح جداگانه ای را می طلبد)

۲-  اعمال قهر از جانب حکومت، در مقابله با  اعتراضات و افزایش هزینه مبارزه برای مخالفین ، ایجاد شرایطی سخت گیرانه برای فعالیت احزاب و سازمانهای سیاسی .

۳- عدم اجماع قدرتهای جهانی در مقابله با جمهوری اسلامی، به دلیل نبود جایگزینی مناسب و نگرانی از گسترش هرج و مرج و نا امنی بعد از سقوط این نظام.  

اما با وجود عملکرد موارد سه گانه فوق و نقش آنها در تداوم جمهوری اسلامی در طول سالهای گذشته،  تجربه تاریخی  حکایت از آن دارد که این شرایط نمی تواند برای همیشه و به یکسان تداوم داشته باشد.

دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی ناشی از عوامل داخلی و یا خارجی ، می تواند توازن بین مردم و حکومت را دچار تغییرات موقت و یا دائمی سازد ۰

در ایران امروز، شکاف بین اکثریت جامعه و حکومت بر کسی پوشیده نیست۰ مردم بارها و بارها و به اشکال مختلف همچون عدم شرکت در انتخابات عمومی و در مواردی رای  “اعتراضی “به رقیب کاندیدای اصلی حکومت، اعتصاب ، تجمعات و اعتراضات خیابانی ، گاه همراه با درگیریهای خونین و یا تلفات جانی و سایر اشکال اعتراضی ، حکومت و سیاست های آن را به چالش کشیده  و خواستهای مشروع خود را مطالبه کرده اند ولی  تاکنون علیرغم دست اوردهایی محدود، حکومت همچنان بر ادامه سیاستهای خود اصرار دارد. در  چشم انداز نیز ، اگر معترضین از حکومت پاسخهای درخور و لازم را دریافت ننمایند ، روند اعتراضات مردمی، با دامنه ای گسترده تر و ابعادی وسیعتر ، تداوم خواهد داشت.

  ادامه اعتراضات گسترده مردمی، شکاف درون نیروهای وفادار به حکومت را بیشتر خواهد کرد و ریزش هرچه بیشتر آنها را درپی خواهد داشت . مقابله دراز مدت و رودررویی با مردم، همراه با فرسایش قوای حکومت، می تواند پایان هر نظام به ظاهر مقتدری را به همراه داشته باشد۰  

حمایت قدرتهای خارجی از حاکمان نیز تا آنجاست که بتوانند با استفاده از امکانات خود معادله قدرت را به سود حکومت مستقر حفظ کنند. ولی آنگاه که این معادله بنا به ناتوانی حکومت ویا  قدرت مخالفین در حال تغییر باشد، علیرغم تلاشهای خود و توسل به روشهای “مشروع،” ویا “غیر مشروع”برای نجات حاکمان وفادار به خود ، ناگزیر از تمکین به تغییر خواهند بود، هر چند شاید موقت، به امید آنکه در فرصتهای مناسب نتیجه تحولات را به سود خویش مصادره به مطلوب کنند.

راه برون رفت ایران از بحرانهای گرفتار شده در آن، ترک سیاستهای تقابل با غرب و مذاکره مستقیم  با امریکا و اروپا برای حل مسئله هسته ای و پیشبرد سیاست تعامل با جهان بر اساس منافع ملی ایران است۰ در عرصه داخلی نیز، پیش از انکه همه پنجره های امید بسته شوند، بازگشت به مردم و کنار نهادن سیاستهای تقابل با آنها و گام نهادن  در مسیر  آزادی و عدالت اجتماعی است،  این  بزرگترین پدافند برای حفظ ایران و دفع هر نوع تجاوزی از سوی بیگانگان خواهد بود.  امید  به این تغییرات ،هنوز هم در دل بسیاری از دوست داران میهن باقی است، هرچند هر روز که می گذرد، از دامنه باورمندان به آن کاسته می شود و متاسفانه به موازات آن هزینه ی گذار نیز افزونتر از پیش خواهد شد.  

 

 

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۱۹ شهریور, ۱۴۰۴ ۱۱:۲۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

1 Comment

  1. دارا گفت:

    نویسنده محترم
    آمریکا بطور خاص و غرب بطور عام قصد مذاکره به معنای سیاسی کلمه با ایران را ندارند آنها خواهان تسلیم کامل و دوری ایران از چین و روسیه و پیوستن به غلامان حلقه به گوش غرب هستند

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر

بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت ناصر تقوایی

پایان آپوکالیپس، نه آغاز صلح

ایران جدید و خاورمیانۀ جدید

قاصد زمان

پلمب جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار؛ تداوم تاریخی فشار بر نهادهای مستقل در ایران