جامعه مدنی در ایران سالهاست زیر فشار و محدودیت نفس میکشد. آنچه امروز شاهد آن هستیم، ادامه روندی تاریخی است که ریشه در بیاعتمادی ساختاری و ذهنیت امنیتی حاکمیت نسبت به هرگونه فعالیت جمعی مستقل دارد. از دوران مشروطه تا امروز، هر بار که گروهی از شهروندان کوشیدهاند بهصورت داوطلبانه برای رفع یک مسئله اجتماعی گرد هم آیند، با سوءظن و برخورد امنیتی مواجه شدهاند (۱).
پلمب دفتر جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان در منطقهی پاسگاه نعمتآباد تهران و بازداشت حسین میربهاری، از فعالان باسابقهی این حوزه، تازهترین نمونه از این روند است (۲). نهادی که مأموریتش حمایت از آسیبپذیرترین قشر جامعه ــ کودکانی که ناچار به کار در خیاباناند ــ بود، اکنون خود قربانی فضای بیاعتمادی شده است. در شرایطی که حتی اقداماتی با ماهیت انساندوستانه و اجتماعی با سوءظن سیاسی نگریسته میشوند، فعالیت مدنی به عملی پرهزینه تبدیل شده است.
این وضعیت بازتاب ذهنیتی است که از همبستگی اجتماعی و سازمانیافتگی مردم هراس دارد. در چنین فضای امنیتی، حاکمیت به جای آنکه جامعه مدنی را بازوی اجتماعی خود بداند، آن را به چشم رقیب یا تهدید میبیند. نتیجهی این نگرش، محدودسازی سازمانهای مردمنهاد، تهدید کنشگران و از میان رفتن امکان گفتوگوی اجتماعی است. جامعه مدنی زمانی معنا مییابد که دولت استقلال نهادهای مردمی را بپذیرد و از کنترل افراطی آنها بپرهیزد (۳).
با این همه، جامعه مدنی ایران هیچگاه خاموش نشده است. با وجود پلمب نهادها، بازداشت فعالان و فشارهای پیدرپی، همواره پس از هر دورهی سرکوب، نسلی تازه از کنشگران ظهور کرده است. این پایداری، نشانهی زنده بودن روح مشارکت و همبستگی در جامعه ایرانی است؛ روحی که از دل نیاز واقعی مردم به همکاری و عدالت اجتماعی برمیخیزد، نه از مجوز یا حمایت رسمی.
اما تداوم محدودیتها در درازمدت پیامدهای خطرناکی دارد. جامعهای که امکان گفتوگو، گردهمآیی و کنش جمعی را از دست بدهد، بهتدریج دچار بیاعتمادی عمومی میشود. سرمایهی اجتماعی تضعیف میگردد و فاصله میان مردم و حاکمیت افزایش مییابد. تجربههای جهانی نشان داده است که هیچ نظام سیاسی بدون حضور نهادهای مدنی نیرومند و مستقل به توسعهی پایدار دست نیافته است. جامعه مدنی نه دشمن قدرت، بلکه شرط پایداری و اصلاح آن است (۴).
ماجرای پلمب جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و بازداشت حسین میربهاری تنها یک رویداد نیست؛ نشانهای است از استمرار ذهنیتی که از گردهم آمدن چند نفر برای انجام کاری خیر نیز هراس دارد. تا زمانی که این هراس و بیاعتمادی ساختاری بر تصمیمگیریها سایه افکنده باشد، چرخهی فشار و مقاومت در جامعه مدنی ایران ادامه خواهد یافت. اما تجربه تاریخی نشان داده است که میل انسان به همکاری و عدالت، هرچند سرکوب شود، از میان نمیرود؛ تنها شکل خود را تغییر میدهد و در فرصتی دیگر، دوباره جان میگیرد.
منابع
- From Civic Void to Civic Voice: A Century of Civil Society Struggle in Iran – Iran 1400 Project
- خبرگزاری هرانا | همزمان با بازداشت حسین میربهاری، دفتر «جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان» پلمب شد – خبرگزاری هرانا
- جامعه مدنی و باز شناسی اندیشه ها
- What makes democracy work? – Putnam – 1993 – National Civic Review – Wiley Online Library