چگونه یک سوسیالیست مسلمان (شیعه) در نیویورک، مرکز و متروپل امریکا پیروز شد؟ این انتخابات شهرداری شهر نیویورک، چه اهمیت و معنی برای کشور امریکا و دو حزب دموکرات و جمهوریخواه دارد؟ در مرحله اول باید اذعان داشت که پیروزی تاریخی زهران ممدانی در نیویورک، مقداری حالت تصادفی و شانسی داشت. مجموعه عواملی در کنار هم قرار گرفتند که وی یک فرصت تاریخی پیدا کند. در زیر به این عوامل اشاره می کنیم.
درست است که زهران ممدانی، یک پیام استراتژیک مردمی و عدالت-محور را در کمپین انتخاباتی خود همگانی کرد ولی بدون چیدمان عوامل بیرونی، موفقیت وی امکان پذیر نبود. اول اینکه رقیب های ممدانی در این انتخابات کاملا ضعیف و بی اعتبار بودند. شهردار کنونی «اریک آدامز» به خاطر فساد و ارتباط با دونالد ترامپ کاملا بی اعتبار شده بود. رقیب دیگر وی، «اندرو کومو »که قبلا وزیر مسکن دولت کلینتون و استاندار ایالت نیویورک بود، بخاطر زن-آزاری چند سال پیش مجبور به کناره گیری شده بود.
دیگر اینکه، پلتفرم تحول خواه ممدانی با ابتکار، روشن و شامل برنامه های منسجمی بود. در صورتی که، رقبای وی، یک برنامه ایجابی انتخاباتی نداشته و فقط به نمایندگی از سیستم، بر آن بودند که مانع پیروزی وی شوند، یعنی آنها فقط عکس العملی به پلتفرم ممدانی در انتخابات بودند.
نکته مهم و تعیین کننده دیگر، فضای اقتصادی و سیاسی کنونی جامعه امریکا و نقش ترامپ بود. به خاطر سیاست های اقتصادی ترامپ و تعرفه ها، نه تنها شرایط اقتصادی، گرانی و تورم بهتر نشده بلکه اوضاع اقتصادی و معیشت مردم صدمه محسوسی دیده است.
تا کنون، اختلاف طبقاتی و بخش وسیع محرومیت در شهر نیویورک در سطح آگاهی رسانه ها نبود ولی در حین کمپین انتخباتی، ممدانی این واقعیت ها را با موفقیت روشن کرده و به آنها موضوعیت داد. در این انتخابات ترامپ از رقیب ممدانی حمایت آشکار می کرد، ولی به خاطر بی اعتباری ترامپ در جامعه امروز امریکا ( بخصوص نیویورک)، دخالت وی به ضرر مخالفین ممدانی انجامید.
در نیتجه جریانی شکل گرفت که هر چه ترامپ بیشتر به ممدانی حمله کرده و تهمت می زد، غیر مستقیم، اعتبار زهران ممدانی بیشتر می شد. از زمان شکل گیری دولت ترامپ، تورم اقتصادی در امریکا حدود ۳.۱ درصد افزایش یافته است. در زمانی که بخش چشمگیری از مردم امریکا (و نیویورک) با مشگل گرانی و معیشت روبرو هستند، ترامپ مشغول ساختن سالن رقصی با هزینه میلیون ها دلار در کاخ سفید است.
در جنگ تعرفه های ترامپ با چین، کشاورزان امریکایی که بخشی از آنها از ترامپ حمایت کرده بودند، اکنون نمی توانند محصولات کشاورزی خود مثل سویا را بفروشند. عامل مهم دیگر که به پیروزی ممدانی کمک کرد، قاعده اصلی در انتخابات این است که یک روند سیاسی باید یک بلوک واحد شکل دهد ولی با عدم کناره گیری کاندید جمهوریخواه، بلوک مخالفین ممدانی، شکسته شد.
مهمترین عامل موثر و تعیین کننده پیروزی ممدانی این بود که پلتفرم او توانست یک شعار انتخاباتی روشن و متمرکز به جامعه بدهد. پیام استراتژیک وی حول محور معیشت و هزینه زندگی طبقه زحمتکش و طبقه متوسط در نیویورک بود. دقیقا در شرایط خطیرِ گرانی کنونی، برنامه مشخص وی به جنبه های مختلف حیات روزمره مردم پاسخ می داد، رایگان شدن حمل و نقل عمومی، کنترل هزینه مسکن، ایجاد مهد کودک مجانی برای همه (نیروی کار)، ایجاد چندین مغازه خوار و بار دولتی برای کنترل قیمت غذا.
مهمترین عامل موثر و تعیین کننده پیروزی ممدانی این بود که پلتفرم او توانست یک شعار انتخاباتی روشن و متمرکز به جامعه بدهد. پیام استراتژیک وی حول محور معیشت و هزینه زندگی طبقه زحمتکش و طبقه متوسط در نیویورک بود. دقیقا در شرایط گرانی و خطیر کنونی، برنامه مشخص وی به جنبه های مختلف حیات روزمره مردم پاسخ می داددر گام بعدی، وی با تمرکز، انضباط و تربیت حزبی، توانست پیام استراتژیک خود را همگانی و اجتماعی کند. اتهام های “کمونیست” یا “یهودی ستیز” یا “جهادی”، باعث نشد که وی از مسیر پیام رسانی خود منحرف گردد. در مصاحبه های مطبوعاتی و یا مناظره ها، بعد از پاسخ به حملات شخصی، وی به موضوع و پیام مرکزی خود که معیشت و هزینه زندگی مردم بود، باز می گشت.
در یک دهه گذشته، حزب دموکرات با بی تفاوت بودن به مساله معیشت مردم و اتحادیه های کارگری، تمرکز به مسائل هویتی مثل سقط جنین، حقوق همجنسگرایان، و ترانس داشت. این نقطه ضعفی برای دموکرات ها شده و بدینگونه حزب دموکرات غیر مستقیم در زمین جمهوریخواهان بازی می کرد. زهران ممدانی (شبیه الگوی برنی سندرز) در کمپین انتخاباتی خود، دیالوگ، بحث و توجه را کشاند به طرف مساله معیشت مردم، عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی و آلیگارشی حاکم.
در حقیقت، پیروزی ممدانی در انتخابات، نوعی انفجار اجتماعی خفیف و کنترل شده بود، کنترل شده چون در بستر کارزار انتخاباتی شکل گرفت. مسائل بسیاری از نوع نارضایتی ها در زیر پوست شهر (جامعه امریکا) انباشت شده بود که احزاب دموکرات و جمهوریخواه به آنها نمی پرداختند. پلاتفرم تنظیم شده ممدانی در شکل مجرایی، مسائل قشر وسیع مردم را کانالیزه کرد.
در نظر داشته باشیم که تیم ممدانی متکی به ابزار انتخاباتی سنتی (دموکرات یا جمهوریخواه) نبود. در رقابت های مقدماتی حزب دموکرات، بیش از ۵ نامزد شرکت کرده بودند. تشکیلات و رهبری حزب دموکرات با پلتفرم ممدانی همراهی نداشته و هیچ انتظار نداشتند که این جوان مهاجر (با یک اسم عجیب غریب) در رقابت های مقدماتی پیروز شود. در نتیجه، از پیروزی غیر مترقبه وی، به نوعی غافلگیر شدند.

فقط برنی سندرز و اکازیو کورتز با قاطعیت از کمپین ممدانی حمایت کردند.
با موفقیت ممدانی در داخل حزب دموکرات، برای رهبران حزب، کار از کار گذشته بود. بنابراین، تنها اقدامی که رهبران حزب دموکرات می توانستند پیش ببرند، سکوت اختیار کردن و اجتناب از حمایت رسمی از ممدانی بود. فقط برنی سندرز و اکازیو کورتز با قاطعیت از کمپین وی حمایت کردند.
به عنوان مثال، کامالا هریس نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ نه تنها حمایتی از ممدانی نکرد، بلکه در روز ۴ نوامبر (روز پیروزی ممدانی) برای درگذشت دیک چنی (جمهوریخواه) معاون بوش، توئیت تسلیت ارسال کرد. گیجی و اکراه رهبران حزب دموکرات بخوبی مشاهده می شد؛ پرزیدنت باراک اوباما، دو روز قبل از انتخابات تماس تلفنی با ممدانی گرفته بود، ولی از حمایت رسمی از ممدانی در انتخابات امتناع ورزید. استاندار ایالت نیویورک از تنها کسانی بود که حمایت رسمی کرد.
در عین حال، کمپین و پلتفرم ممدانی هیجانی در کل جامعه امریکا، مطبوعات و بین روشنفکران ایجاد کرده بود. به طور بی سابقه ای، شخصیت های شناخته شده به گفتگوی مستقیم با وی، یا درباره وی پرداختند. رابرت رایش، اقتصاددان مترقی یهودی تبار که وزیر کار کابینه کلینتون بود (بخاطر مواضع نیمه چپ اش در دور دوم، از کابینه کنار گذاشته شده بود). در یک گفتگو در یوتیوب با ممدانی، گفت که کمپین شما، کل کشور و کالیفرنیا محل سکونت من را به هیجان آورده است.
نورمن فینکلستین، امریکایی یهودی تبار حامی فلسطین در گفتگویی متذکر شد که ممدانی و سندرز در مقابل آلیگارشی به نفع طبقه زحمتکش خوب و معتدل برنامه می دهند. چند سال پیش، در انگلیس «جرمی کوربین» ترقی خواه با حمایت جوانان به رهبری حزب کارگر انتخاب شده بود. سیستم و رهبران خود حزب کارگر، به کوربین اتهام یهودی ستیزی می زدند که وجهه وی را تضعیف نمایند. پیشنهاد فینکلستین به زهران این بود که «اشتباه جرمی کوربین را نکن، هر عقب نیشینی، باعث تضعیف جایگاه ات می شود».
«دوید رمنیک» سردبیر نیویورکر، مهمترین هفته نامه امریکا، بعنوان یک روشنفکر یهودی تبار مصاحبه مثبت و سمپاتیک با ممدانی برگزار کرد. «جان استوارت» شخصیت تلویزیونی و روشنفکر یهودی تبار نیز مصاحبه مثبت و سمپاتیکی با ممدانی داشت. جنبش زهران ممدانی با موتور نسل جوان پیش رفت. آمار در مطبوعات گزارش شد که ۶۷ درصد جوانان یهودی زیر ۴۰ سال از کمپین و پلاتفرم ممدانی حمایت کردند (تحلیل گران اشاره می کنند که نسل جوان تعصب های قدیم اجتماعی کمتری دارد).
کاندیداتوری ممدانی، در خارج از امریکا هم سر و صدایی به پا کرده است. روزنامه تایمز لندن متعلق به روپرت مرداک راستگرا، دروغی در مورد ممدانی منتشر کرد که بعد مجبور به عذرخواهی شد.
چند روز قبل از انتخابات، جرمی کوربین از انگلستان برای وی کمپین تلفنی انجام داد. بعد از پیروزی در انتخابات، اسلاوی ژیژک نوشت: جنبش های رهایی بخش در سراسر جهان به درستی از پیروزی زهران ممدانی در انتخابات نیویورک خوشحال اند. او افزود: بزرگترین تهدید برای ممدانی، دولت ترامپ نیست بلکه کهنه کاران حزب دموکرات هستند.
اعلان شده بود که دو هفته قبل از انتخابات، تعداد داوطلبان فعال تیم انتخاباتی ممدانی به ۸۰ تا ۸۵ هزار نفر رسیده بود، در روز انتخابات، این تعداد به ۱۰۰ هزار نفر رسید. این نشان میداد که ما با یک انتخابات معمولی شهری روبرو نیستیم، بلکه یک جنبش اجتماعی در نیویورک شکل گرفته است. بدون پیام روشن و متمرکز مردمی در کمپین، این جنبش شکل نمی گرفت. قابل ذکر است که زهران ممدانی با فاصله زیاد رای رقیب خودش را شکست داد و در شصت سال اخیر (از سال ۱۹۶۹ تا کنون) وی بیشترین رای را در شهر نیویورک بدست آورد.
دقیقا بخاطر برنامه و پلاتفرم ممدانی، میلیاردرهای نیویورک بسیج شده که مانع پیروزی وی در این انتخابات شوند و میلیون ها دلار به خزانه انتخاباتی کومو، رقیب ممدانی ریختند.
قدم بعدی، تخریب شخصیت زهران ممدانی به عنوان یک مسلمان بود. در دوره دانشگاه، زهران همواره حامی فلسطین و منتقد شدید سیاست ها و جنایات اسرائیل بود. در حوزه عمومی جامعه امریکا، معمولا حامیان حقوق فلسطین و منتقدین اسرائیل را به “یهودی ستیزی” متهم می کنند. رسانههای مختلف تحت کنترل روپرت مرداک و الیسون، اتهام یهودی ستیز، جهادی و کمونیست به ممدانی وارد می کردند.
سخنگوی کاخ سفید، یک هفته قبل از انتخابات در یک کنفرانس خبری گفت که ممدانی یک کمونیست یهودی ستیز است که می خواهد مالکیت خصوصی را از بین ببرد. در پاسخ، در یک مصاحبه تلویزیونی ممدانی گفت من کمونیست نیستم ولی به عنوان سوسیالیست دموکرات، مثل مارتین لوتر کینگ معتقدم که همه شهروندان و خلق خدا، بتوانند با عزت زندگی کنند و توزیع ثروت عادلانه تر باشد. وی در آن مصاحبه افزود که آمار نشان می دهند که در چند دهه گذشته تریلیون ها دلار از طبقه زحمتکش به آلیگارشی میلیاردرها منتقل شده است. علیرغم سن کم، زهران ممدانی توانست که جنگ روایت ها را خوب مدیریت کند. هر گاه که در مورد فلسطین و کشور اسرائیل اظهار نظر می کرد، نکات مدنظر او در بستر قانونمندی روایت می شد.
تعداد زیادی از شهروندان یهودی تبار از پلاتفرم مترقی و انسانی ممدانی حمایت و حتی با تیم انتخاباتی او همکاری می کردند. معمولا لابی اسرائیل در امریکا، کنگره و نیویورک بسیار قدرتمند است ولی در واکنش به دو سال نسل کشی فلسطینی ها، شرایط استثنایی پیش آمده و حمایت شهروندان نیویورک از اسرائیل به ۷ % تقلیل یافته است. بنابراین، انگ “یهودی ستیز” به ممدانی موثر واقع نشد.
تخریب شخصیت زهران ممدانی به عنوان یک مسلمان بود. در دوره دانشگاه، زهران همواره حامی فلسطین و منتقد شدید سیاست ها و جنایات اسرائیل بود. در حوزه عمومی جامعه امریکا، معمولا حامیان حقوق فلسطین و منتقدین اسرائیل را به “یهودی ستیزی” متهم می کنند. رسانههای مختلف تحت کنترل روپرت مرداک و الیسون، اتهام یهودی ستیز، جهادی و کمونیست به ممدانی وارد می کردند.نیویورک پر جمعیت ترین شهر امریکا است و اقتصادش حدود ۹ % کل اقتصاد کشور است. در عین حال، نیویورک وسیع ترین بوروکراسی آموزش و پرورش و بزرگترین نیروی پلیس کشور را دارا ست. پلیس شهری نیویورک به اندازه ارتش یک کشور کوچک می ماند. اهمیت دیگر اینکه این شهر مرکز سرمایه و نهاد های مالی، و سرمایه ساختمان سازی ست. در عین حال، یادآور می شود که شهر نیویورک از نظر ساختار حقوقی و سیاسی ذیل ایالت نیویورک می باشد.
چند روز قبل از انتخابات، میلیاردر معروف ایلان ماسک حمایت رسمی اش را از اندرو کومو، رقیب ممدانی، اعلان کرد. این پشتیبانی بی جا نبود، اخبار گزارش دادند که در زمان استانداری ایالت نیویورک، اندرو کومو، حدود ۹۰۰ میلیون دلار از مالیات ایلان ماسک کاسته بود. ناظرین سیاسی توجه کرده بودند که در زمان استانداری اندرو کومو، اختلاف طبقاتی در شهر نیویورک افزایش یافت، چرا که وی لیبرال صحبت می کرد ولی راست اقدام می کرد.
روز قبل از انتخابات، پرزیدنت ترامپ رای دهندگان نیویورک را تهدید کرد. ترامپ اعلان کرد که در صورت پیروزی ممدانی، وی انتقال پول فدرال را به شهر نیویورک قطع کرده و گارد ملی را به آنجا خواهد فرستاد. ولی از نظر حقوقی، این انتخاب شخص ترامپ نیست، و از نظر قانونی آن وجوهات حق قانونی شهر نیویورک می باشد. در حقیقت، شهر نیویورک مقدار بیشتری پول به دولت فدرال ( غیر مستقیم به ایالات جمهوریخواه) می دهد تا بر عکس. حمایت بعضی اتحادیه های کارگری نیویورک از ممدانی، وزن و نیروی خاصی به کمپین انتخاباتی او بخشید.
همانطور که در جراید مطرح شده، تجربه خانوادگی زهران ممدانی شخصیت کنشگر وی را شکل داد. او می گوید که در خردسالی همراه پدر و مادر به تظاهرات علیه جنگ می رفت. پدرش محمود ممدانی، استاد مطالعات افریقایی ( پست کلنیال، و ضد استعمار) در دانشگاه کلمبیا بوده است. دستاورد خود زهران ممدانی این بود که توانست نظریه های رهایی بخش و سلطه ستیز را به سیاست ها و برنامه های ملموس برای اینجا و این زمان ترجمه و کانالیزه کند. نا گفته نماند که علیرغم سن کم، ممدانی سخنران کاریزماتیکی بوده و قدرت بیان فوق العاده ای دارد. در کابینه ترامپ یا بایدن، یک نفر پیدا نمی شود که با سطح کاریزمای ممدانی رقابت کند.
در دوران جنگ سرد، بعد از جنگ جهانی دوم و جایگاه نیرومند اقتصادی امریکا، مقوله فرهنگی (ایدئولوژیک) مطرح شد به نام American Dream، “رویای امریکایی”. این درک به بدنه اجتماعی القا می شد که هر کس یا فرزندش با تلاش و زحمت می تواند ثروتمند و میلیونر شود.
بنابراین، در این روانشناسی اجتماعی، نمی بایست که محدودیت و نظارت بر سرمایه باشد و به عبارت دیگر، همه باید دلسوز سرمایه باشند (که اتحادیه های کارگری شاید مفید، ول مزاحم بازار هستند). به همین جهت، بر خلاف کشور های اروپا، هیچگاه یک حزب سوسیال-دموکرات در امریکا شکل نگرفت. در پارادایم امریکایی (دنیای سیاست امریکا) مقوله “سوسیالیسم” هم همواره بعنوان یک تابو شناخته می شد و برای بی اعتبار کردن فعالین یا نشریه ها و یا نامزدهای رقیب انتخاباتی اتهام “سوسیالیست” می زدند. همانطور که در بالا اشاره شد، اکنون نسل جوان تعصب های نژادی و جنگ سردی کمتری دارد. در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ ، برنی سندرز موفق شد که تا حدودی تابوی واژه سوسیالیست را کم رنگ کند. اکنون شاهدیم که ممدانی هم با صدای بلند خود را سوسیالیست دموکرات معرفی می کند.
در این دوره، معمولا بخش مهمی از کمپین های انتخاباتی در فضای مجازی شکل می گیرد، ولی ممدانی در کمپین خود بین مردم در محله های مختلف حضور پیدا می کرد؛ در کلیسا ها، کنیسه ها، مساجد، خیابان، مترو، در گفتگو با پلیس و مدیران شرکت ها. اولین ویدیویی که از کمپین او در سطح گسترده پخش شد، صحبت ممدانی با حامیان ترامپ از طبقه زحمتکش بود که بخاطر مسائل هزینه زندگی به ترامپ رای داده بودند.
در سخنرانی شب پیروزی انتخابات، ممدانی گفت با یهودی ستیزی مقابله می کنیم، همانطور که با اسلام هراسی مقابله می کنیم (وی غیر مستقیم اشاره دارد که نقد عملکردی اسرائیل با یهودی ستیزی متفاوت است).
زهران ممدانی در سخنرانی اضافه کرد که اسلام ستیزی نباید تحمل شود و اینکه مسلمانان نباید شرمنده باشند و حق دارند که در حوزه عمومی مشارکت داشته باشند. نکات نانوشته ای هم در ایماژ ممدانی متبلور است. در این چند دهه امارات و عربستان با پول پراکنی در همه جا و دنبال کردن سیاست ها و عملکرد نامناسب، چهره زشت و بی آبرو به دنیا ارائه داده اند. ولی ممدانی یک ایماژ مترقی، انسانی و جدید به جهان سیاست معرفی کرده است. در عین حال، تعادلی بین سنت و مدرنیته را مطرح می کند (در یک ویدیو، از عدالت و ظلم ستیزی در روایت عاشورا و امام حسین سخن می گوید.)
زهران ممدانی در این منصب با چالشهای خیلی جدی ربرو خواهد بود. کل فضای سیاسی امریکا همانند شهر نیویورک نیست و الگویی برای نیویورک الزاما در کل کشور امریکا پذیرفته نمی شود. راستگرایان حزب جمهوریخواه تلاش خواهند کرد که ممدانی را رادیکال و افراطی جلوه داده و “ممدانی رادیکال” را به سینه حزب دموکرات سنجاق کنند.
اخیرا در اخبار افشا شده است که پلیس نیویورک با پلیس اسرائیل آموزش می بیند. صندوق تامین اجتماعی شهر نیویورک حدود ۳۳ میلیارد دلار در ذخیره داشته که در اسرئیل سرمایه گذاری میشود (و اوراق قرضه دولتی اسرائیل را می خرد). از نظر حقوق بشر در بعضی کشور ها مطرح است که بخاطر جنایات جنگی این ارتباطات قطع شود. ولی آیا ممدانی قدرت سیاسی لازم را خواهد داشت که در این جهت اقدام کند؟
در نیویورک، پلیس یک نیروی سیاسی قدرتمند و تاثیر گذار است و تجربه گذشته نشان داده که توانایی تضعیف یک شهردار را دارد. رئیس کنونی پلیس، خانم جسیکا تیش از خانواده ثروتمند حامی اسرائیل است. رسانه ها و سیستم مسلط فشار سیاسی و روانی بر پا کرده که ممدانی این خانم را در جایگاه رئیس پلیس نگه دارد. در شهر نیویورک سرمایه مالی، و سرمایه ساختمان سازی بسیار نیرومند است. باید در نظر داشت که بخشی از سیستم مسلط تلاش خواهد که دولت ممدانی موفق نشود (بدین جهت که الگوی وی در کشور امریکا بی اعتبار گردد).
دور از تصور نیست که سیستم مسلط، شورای شهر نیویورک را در مقابل ممدانی قرار دهد. می شود ادعا کرد که یک شیفت پارادایمی در سطح معنوی شکل گرفته، ولی با همه چالش های روبرو، آیا دولت ممدانی موفق خواهد شد که تحولاتی را در نیویورک شکل دهد؟
*****
فرید مرجایی کارشناس سیاست خارجی و روابط بینالملل در آمریکا است.




