سودان، کشوری با تاریخی پیچیده و تضادهای عمیق اجتماعی و سیاسی، بار دیگر در مرکز توجه جهانی قرار گرفته است. بحرانهای اخیر این کشور، از درگیریهای نظامی و سیاسی گرفته تا کشتارهای تکاندهندۀ غیرنظامیان، تنها حاصل رقابتهای جناحهای حکومتی نیست، بلکه نتیجۀ دههها نابرابری اقتصادی، سرکوب اجتماعی و دخالتهای خارجیست. این بحران، اگرچه اغلب در رسانهها بهعنوان منازعه میان ارتش و نیروهای شبهنظامی موسوم به «نیروهای واکنش سریع» نمایش داده میشود، اما در واقع محصول پیچیدهای از تضادهای اجتماعی، قومی و اقتصادیست که زندگی میلیونها سودانی را تحت تأثیر قرار داده است.
اولین تقسیم جغرافیایی و تجزیۀ سودان به بهانۀ درگیریهایی میان بخش شمالی کشور با هویت عربی – اسلامی و بخش جنوبی با اکثریت مسیحی و باور به ادیان بومی صورت گرفت. به این ترتیب سودان که تا پیش از آن، بزرگترین کشور آفریقا بود، به دو کشور سودان و سودان جنوبی تقسیم شد. اما پس از این تجزیه نیز سودان جنوبی از چنبرهٔ جنگ داخلی رها نشد؛ جنگهایی که سالها ادامه داشته است و طی آن صدها هزار نفر جان خود را از دست دادهاند؛ جنگهایی که طی آن طرفین به کرات و به خشنترین اشکال حقوق بشر را نقض کردند و مرتکب جنایات جنگی شدند. اما اکنون، همین درگیریهای در سودان گسترش یافته است.
در دهههای اخیر، نقش امپریالیسم و بازیگران منطقهای در تشدید بحرانهای سودان غیرقابل چشمپوشی است. فشارهای اقتصادی، تحریمها و حمایتهای مالی و نظامی از گروههای مسلح، اغلب به جای حل مشکلات، بحرانها را تعمیق کرده و مسیر توسعۀ مستقل سودان را مسدود کرده است. سودان، بهویژه به دلیل منابع طبیعی و موقعیت سوقالجیشی آن، همواره در معرض فشارهای خارجی قرار داشته است.
از منظر تاریخی، سودان پس از استقلال از استعمار بریتانیا و مصر، با مشکلات بنیادین نابرابری قومی و منطقهای مواجه بوده است. دولتهای پس از استقلال، با تمرکز قدرت در دست اقلیتهای حاکم و سرکوب سیاسی گسترده، مسیر توسعۀ متوازن و مشارکت مردمی را مسدود کردهاند. این ساختارهای نابرابر، عوامل مشددهٔ درگیریهای مسلحانه در دارفور، جنوب سودان و مناطق مرزی با چاد و اتیوپی شده است.
یکی از ابعاد تلخ بحران امروز، ادامهٔ کشتارهای گستردۀ غیرنظامیان است. نمونههایی از جمله کشتار الفاشر در دارفور، حملات به اردوگاههای آوارگان، و کشتار در ایالت نیل سفید، نشاندهندۀ ابعاد فاجعهبار بحران است. شبهنظامیان گروه موسوم به «نیروهای واکنش سریع» با حمله به غیرنظامیان، بیمارستانها و اردوگاههای آوارگان، صدها نفر را به قتل رساندهاند و بسیاری از این حملات با انگیزههای قومیتی و اقتصادی انجام شدهاند.
با تمرکز بر نابرابریها و ساختارهای قدرت، این بحرانها نمادی از ناکامی سیستمها در پاسخ به نیازهای مردم و نتیجهٔ مداخلات خارجی در تشدید بحرانهاست. کشتار غیرنظامیان، خشونتهای قومیتی و تمرکز منابع در دست عدهای محدود، نشان میدهد که تنها راه مقابله با بحران، تغییرات بنیادین اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
با این حال، در دل بحران، صدای مردم سودان روشن و پایدار است. اعتراضات، جنبشهای مدنی و مقاومت اقوام مختلف، گرچه با سرکوب شدید روبهرو شدهاند، نشاندهندۀ خواست جامعه برای عدالت، توسعۀ متوازن و حکمرانی پاسخگوست. این مبارزات، بر اساس تحلیل اجتماعی-اقتصادی، نمادی از مقاومت علیه ساختارهای سلطۀ داخلی و خارجی است و میتواند مسیر تحول اجتماعی و سیاسی کشور را به سود اکثریت مردم هموار کند.
بحران سودان را نمیتوان تنها با نگاه نظامی یا سیاسی توضیح داد. تحلیل اجتماعی، اقتصادی و تاریخی نشان میدهد که حل بحران مستلزم تغییرات ریشهای است: تغییراتی که هم نابرابریهای داخلی را کاهش دهد، هم ساختارهای اقتصادی و سیاسی کشور را به نفع مردم بازسازی کند، و هم مانع از تسلط منافع خارجی بر سرنوشت ملت شود. سودان امروز، در عین شکنندگی، نماد مبارزهای است که میتواند راهنمای توسعۀ عدالتمحور و مردمی باشد، اگر نیروهای داخلی و جامعۀ جهانی به جای فشار و مداخله، ظرفیتهای اجتماعی و مطالبات مردم را به رسمیت بشناسند.
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۴ (۱۷نوامبر ۲۰۲۵ میلادی)
گروه کار امور بینالملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)




