کشور ما این روزها شاهد رویدادهائی است که تاثیرات معینی در صحنه سیاسی کشور، و چه بسا در ابعادی وسیعتر به بار خواهند آورد. از جمله این رویدادها سخنان حسن روحانی در شهرهای ارومیه و همدان از اهمیت ویژهای برخوردارند. برای نخستینباردر جمهوری اسلامی ایران، یک نفر در مقام ریاست جمهوری، از «۳۸ سال اعدام وزندان» و نیز «زبانهای بریده و دهانهای دوخته» سخن می گوید؛ هرچند این اظهارات در عرصه حقوق شهروندی و آزادیها و نیز دیگر عرصههای زندگی مردم با تاخیری ۴ ساله صورت میگیرند، و در همین ۴ سال نیز بسیاری به اتهام طرح همین موارد در شمول «۳۸ سال اعدام و حبس» قرار گرفتند و هنوز نیز در زندان و اعتصاب غذا و تحت شدیدترین فشارها بسر می برند. روشن است که روحانی نمیتواند از پیآمدهای این سخنان و میزان «هزینه» آن در جمهوری اسلامی، بی اطلاع باشد؛ اما به نظر می رسد که روند وقایع و تاکتبک انتخاب شده از جانب هر دو رقیب اصلی او یعنی رئیسی و قالیباف، در جلوگیری از پرتاب شدن “توپ” به زمین «نبود آزادی و خفقان و سرکوب» و تاکید بر فقر و وضعیت اسفناک معیشتی اقشار وسیع مردم کشور، و تلاش آنها در “منزه” نشان دادن خود و “عدم نقش” آنها در تمامی فجایع اقتصادی رخ داده در کشور، روحانی را در برابر انتخابی قرار دادند که با قدم نهادن در این راه، در جهت تاثیرگذاری بر مخاطبان این سخنان، حرکت کند.
مخاطبان این سخنان را می توان به ۳ گروه تقسیم کرد.
گروه اول: سازمانهای اپوزیسیون حکومت که خود در زمره قربانیان این «۳۸ سال اعدام و حبس» قرار دارند و سالیان بسیار چه در ایران و چه در جهان، از هر فرصتی برای افشای این جنایات، استفاده کردهاند. اعتراض وسیعی که به ثبت نام و تائید نامزدی ابراهیم رئیسی از جانب شورای نگهبان، صورت گرفت، دقیقا با هدف افشای فصل خونینی از این «۳۸ سال …» یعنی فاجعه کشتار زندانیان سیاسی، آغاز شد و هنوز نیز ادامه دارد؛ این سخنان می توانند به عنوان فرصتی تازه در تداوم تلاشها برای ایستادگی در برابر خیز یکی از اعضای هیئت مرگ به مقام ریاست جمهوری، طرح گردند. قطعا این نکته نیز به درستی مطرح خواهد شد که اعتراف و اعتراض روحانی به «۳۸ سال اعدام و زندان»، قاعدتا باید وزیر دادگستری خود او را هم که یکی از اعضای هیئت مرگ بود، شامل شود؛ و این پرسش که چرا او به این مقام انتخاب شد؟ از جایگاه امروز و با گذشت ۴ سال از آن تصمیم، یعنی انتخاب پورمحمدی که لابد تصمیمی سیاسی و با در نظر گرفتن محدودیتهای روحانی در انتخاب برخی از وزرا و مسئولین وزارتخانهها، و نیز اصرار وی در آن مقطع به حفظ اعتدال از طریق برهم نزدن توازن سیاسی در بالا، صورت گرفت، می توان و باید انتظار داشت که در مناظره آتی، پرداختن به حقوق شهروندی و آزادیهای اجتماعی و بررسی «۳۸ سال اعدام و زندان»، تنها به رئیسی محدود نگردد.
گروه دوم: مقامات جمهوری اسلامی در ردههای مختلف حکومتیاند؛ از جمله رقیب اصلی روحانی در انتخابات، ابراهیم رئیسی که نه تنها از طریق سخنان روحانی، و نه حتی پیشتر ازآن، به دلیل مخالفت صریح و ایستادگی آیت الله فقید منتظری، با اعدامها، بلکه به علت حضور مستقیم و نقش تصمیمگیرنده در کشتار زندانیان سیاسی، همراه با آمران و عاملان، در جایگاه یکی از متهمیناصلی این جنایت قرار دارد؛
گروه سوم: این دسته از مخاطبان در حقیقت نیروی اصلی شرکت کننده در انتخاباتاند و این نیروست که نقش تعیین کننده، نه تنها در روند بلکه در نتایج و پیامدهای آن نیز، خواهد داشت. قابل تاکید است که در تمامی این «۳۸ سال اعدام و زندان» تلاش بسیاری از جانب هم اپوزیسیون و هم حامیان ولایت فقیه در تاثیرگذاری بر این دسته از مخاطبین، با اهدافی متفاوت، صورت گرفت. اگر تمامی تلاش اپوزیسیون بر این بود که با روشنگری در قبال جنایات صورتگرفته، دست آمران و عاملان جنایت را از تصمیمگیری در قبال سرنوشت مردم و کشور کوتاه کند، در مقابل اما طرف دیگر با استفاده از تمامی امکانات و با ایجاد «خط قرمزی ضخیم»، هرگونه تلاش به شکستن دیوار سکوت در هر سطحی را سرکوب کرد با این گمان که خواهد توانست این تلاشها را از میان ببرد.
به این واقعیت نیز باید اذعان داشت که بخش عمدهای از این گروه، به اقتضای سن و سال، در جریان نه فقط جزئیات، بلکه حتی کلیات جنایات صورت گرفته در دهه سیاه ۶۰ قرار ندارند. بخش دیگری نیز آنچنان درگیر تامین نان و بهبود همان حداقل شرایط زندگی است که حتی فرصت آگاهی از آنچه که بر بخش آگاه و روشنفکر جامعه رفت را نداشته است و اکنون نیز ندارد. این بخش، همان نیروئی است که رئیسی و حامیانش در انتخابات پیش رو، جدا از امکان تقلب، روی آنها حساب باز کرده اند.
مراسم ارومیه و همدان و تجمع دیروز مردم در استادیوم شیرودی، از یکسو و سفرهای استانی رئیسی بویژه به مناطق محروم کشور که نشان از اصرار او و حامیانش در ماندن و پیروزی در انتخابات دارند، گمانه زنیهای بسیاری را در جامعه دامن زدهاند. از جمله این احتمالات می توان به تلاش اصولگرایان و راست افراطی به بسیج نیرو و یکسره کردن کار و بیرون آوردن نام رئیسی از صندوقها به هر قیمتی، اشاره کرد. گمانه دیگری نیز وجود دارد: احتمال کشیده شدن انتخابات به دور دوم و اعلام نام رئیسی به عنوان پیروز انتخابات، به کیفیتی مشابه آنچه که در انتخاب دوباره احمدی نژاد صورتگرفت. در هر حال با توجه به وقایع چند روز اخیر و نیز وعده اخیر روحانی به سخنان فراتر از آنچه که در ارومیه و همدان مطرح کرد، می توان انتظار داشت که در ۱۰ روز مانده به انتخابات، شاهد تکانهای قابل توجهی با اثرات نا معلوم در صحنه سیاسی کشور باشیم.