برآمد ملی – دموکراتیک آذربایجانیها در دوره پس از پایان یابی دیکتاتوری رضا شاه که در۲۱ آذر ۱۳۲۴ تا سطح تشکیل دولت محلی بر کشیده شد، از ارزشهای ماندگار در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه و عدالت جویانه مردم آذربایجان و سرتاسر ایران است.
این جنبش با شرکت وسیع توده دهقانان ستمدیده، کارگران و زحمتکشان شهرها، روشنفکران و آزادیخواهان آذربایجان به میدان آمد تا آرزوهای دیرینه این مردم به بار بنشیند. رهبری این نهضت که هیئتی بود متشکل از مبارزانی از انقلاب مشروطیت، فعالان با تجربهای از نهضت آزادیخواهانه «آزادیستان» شیخ محمد خیابانی، بازماندگانی از رهبری «فرقه کمونیست ایران» و نیز گروه بزرگی از روشنفکران دموکرات میهن دوست و رهبران جنبش کارگری و دهقانی آذربایجان، توانستند با بهره گیری از شکست فاشیسم آلمان و متکی به حمایت تعیین کننده دولت وقت شوروی، اداره امور محلی را در اختیار گیرند. هدف نهضت درون زای «۲۱ آذر» احیای مشروطیت، آغاز اصلاحات دموکراتیک در آذربایجان و استفاده از این ایالت بعنوان پایگاهی دمکراتیک برای آزادی همه ایران اعلام شد.
« فرقه دموکرات آذربایجان» در دوران یکساله حاکمیت خویش، آذربایجان را در مسیر اصلاحات اداری، سیاسی، افتصادی و عمرانی انداخت و با تاسیس و تقویت نهادهای مدنی، شرکت فعالانه توده مردم در امورات شان را تامین کرد. این دولت، دست عناصر فاسد و غارتگر منصوب حکومت مرکزی را از زورگویی و ستم بر مردم کوتاه کرد. آرزوی عدالت خواهانه اصلاحات ارضی، بر زمینه جنبش دهقانی موجود در آذربایجان جنبه عملی به خود گرفت. این، نه تنها اولین رویکرد دولتی به این مطالبه تاریخی در سطح ایران بود، بلکه به عنوان نخستین اصلاح ارضی در خاور میانه و حتی خاور دور ثبت تاریخ گردید. دهقانان آذربایجان امکان یافتند تا در بسیاری از مناطق، اتحادیه های دهقانی خود را تشکیل دهند. مجلس ایالتی آذربایجان اولین قانون کار و ۸ ساعت کار روزانه در کشور را به تصویب رساند و دولت ایالتی بلافاصله آن را به اجرا گذاشت. برای نخستین بار در تاریخ خاور زمین – به استثنای جماهیر شوروی- و پیش تر از برخی کشورهای اروپایی، زنان جزو «مردم» و «اهالی» ایران قلمداد شدند و از حق رای دادن و حق انتخاب شدن برخوردار گردیدند و توانستند در اندک مدت و بر زمینه ذهنیت آزادیخواهانه ناشی از انقلاب مشروطه در این منطقه از کشور، سازمانهای خود را تشکیل دهند. انجمن های ایالتی به عنوان ارگانهای حاکمیت و نهادهای کنترل دولت مرکزی – این دستاورد بس گرانسنگ مشروطیت که بر اثر اعمال دیکتاتوری مرکز گرایانه پهلوی بکلی مغفول مانده بود- خصلت اجرایی به خود گرفت و جای ارگانهای سرکوبگر پیشین را نهادهای مدافع دستاوردهای مردمی پر کرد.
دموکرات های آذربایجان با تاکید بر کثرت ملی – قومی ایران، ضمن پذیرفتن زبان فارسی بعنوان زبان ارتباطی میان همه اجزای متشکله ایران و تاکید و تصریح بر وحدت ایران، با اعتقاد به ضرورت رسمیت یابی زبانهای مردم هر منطقه در محدوده زیست آنان، زبان آذربایجانی را زبان دولتی آذربایجان اعلام کرد. در مدارس، آموزش بزبان مادری آغاز شد و در عرصه هنر و فرهنگ، خلاقیتها به زبان ترکی آذربایجانی شکوفا گردید. تئاتر، موسیقی، شعر و بطور کلی هنر راه اعتلا در پیش گرفت. دانشگاه آذربایجان برای تامین کادر علمی مورد نیاز آذربایجان، تاسیس شد و آغاز به فعالیت کرد. غرور ملی زخمی آذربایجانی ها رو به التیام گذاشت. دموکرات های آذربایجان نخستین نمونه رفتار دموکراتیک در کشور کثیرالمله آن دوران را به نمایش گذاشتند. زیست دمکراتیک و برادری همه ملتها و اقوام چه در آذربایجان و چه در سطح کشوری مورد تاکید قرار گرفت. مناسبات مبتنی بر دوستی و سازندگی با کردستان همجوار برقرار شد و تلاش دولت مرکزی برای برهم زدن همدلی آذربایجان و کردستان و ایجاد خصومت میان آنان ناکام ماند.
آذربایجان، بگونهای شتابناک در حال تبدیل شدن به الگوی نوینی از زندگی در میان دیگرمناطق کشور ما و نیز کشورهای همجوار – عراق و ترکیه – می گردید؛ و این نمی توانست برای جبهه راست در کشور و منطقه و جهان قابل تحمل باشد. با اینهمه، توانمندیهای این نهضت و جذبه ایی که در کشور پدید آورده بود ومورد حمایت قرارگرفتن آن از سوی همه جریانهای ترقیخواه و عدالت طلب و ملی گرایان اصیل از یکسو، و حضور قوای شوروی در آذربایجان از سوی دیگر، اجازه یورش و سرکوب این برخاستن مردمی را نمی داد. بر زمینه چنین تعادلی، دولت وقت با حکومت فرقه دمکرات به توافقاتی رسیدند که موجبات خرسندی مردم آذربایجان را فراهم آورد. اما دولت مرکزی درعمل تعهدات خود پذیرفته را تا به آخر پشت گوش انداخت و مترصد فرصتی ماند برای حمله به آذربایجان با سلاح و نیروی نظامی. اواخر پاییز ۱۳۲۵ و علیرغم خروج قوای شوروی از خاک ایران چندین ماه پیش تراز آن – که عمده دلیل دیپلماتیک دولت ایران در اعتراض به واقعیت شکل گرفته در آذربایجان بود- ارتش و قوای اربابان زمیندار بومی با همکاری روحانیون بزرگ شیعه چنان یورشی به آذربایجان برد که «گویی ارتش کشوری، کشور دیگری را فتح کرده است»! شهرها و مناطق دهقانی آذربایجان غرقه در خون دادخواهان شدند و اعمال دیگر باره زور مرکز بر آذربایجانی ها برای انصراف آنان از خود گردانی امور خویش و برعکس پذیرش سلطه یابی مجدد صاحبان سرمایه و اربابان فئودال بر جان و زحمت و ناموس دهقانان و کارگران، در دستور کار مهاجمان قرار گرفت.
نهضت آذربایجان علیرغم این یا آن کاستی در حفظ پیوند خود با جنبش دمکراتیک سراسری ایران و نیز افراط هایی در ناسیونالیسم آذربایجانی و برخاً ارتکاب اراده گراییهایی در شتاباندن برنامه های اجتماعی خود از یکسو و ضعف هماهنگی لازم بین این جنبش و دیگر رویکردها و برآمدهای دمکراتیک و ترقیخواه در کشور و اتکاء زیادی به حمایت خارجی و برخاً تا حد اطاعت، و در کل عدم درک تناقضات بین دو خصوصیت داخلی و خارجی این برآمد، یکی درون زا، مبتنی بر دمکراتیسم و عدالت خواهی و دیگری بیرون زا، در خدمت برتری جویی دولت شوروی بر “غرب”، نهضتی بود مردمی و اصیل و برخاسته از واقعیت های آذربایجان و ایران. نهضتی خدمتگزار مردم ستم کشیده و از نظر تاریخی – منطقی، تداوم جریان مردمی انقلاب مشروطیت و نهضت های میهن دوستانه و سوسیال دموکراتیک ایران.
اینک که از برآمد این جنبش ۷۰ سال می گذرد، هنوز هم صف بندیهای متخاصم پیرامون آن بر جای خود باقی است. موضع خصمانه طرفداران نظام شاهنشاهی از این نهضت، تداوم کینه دستگاه روحانیت علیه آن در قامت جمهوری اسلامی امروزین، ناسیونالیسم افراطی موجود در اپوزیسیون حکومت دینی اعم از شوینیسم آریایی و مرکز گرایی ملی، تشکیل دهنده جبههایی است علیه این نهضت ملی- دمکراتیک؛ ولو که این عناصر متشکله در عرصه های دیگر رودروی همدیگر ایستاده باشند! در مقابل اما، طیف دمکراسی خواه آرزومند برپایی یک ایران دمکراتیک و بری از هر نوع تبعیض و خواستار عدالت اجتماعی برای همه ایرانیان، در مواجهه با این رویداد تاریخی هنوز هم شوربختانه دچار پراکندگی هستند با تفاسیر و تعابیر مختلفه در ارزیابی از آن.
ما برآنیم که می توان گسترده ترین تفاهم بر سر این واقعه تاریخی را بر این واقعیت مرکب پیرامون «۲۱ آذر» بنا داشت: تایید درون زایی دمکراتیک وعدالت خواهانه نهضت «۲۱ آذر» و دفاع از عمده جهتگیریهای این جنبش، در همان حال اما ابراز تاسف و انتقاد از ابزار شدگی آن توسط شوروی وقت در هنگامه جدال قدرت ها. ما برآنیم که از تجربه تلخ و دردناک این جنبش می توان و باید آموخت حتی در وضعیت امروز متفاوت با شرایط بین المللی آن زمان؛، درعین حال ولی، بر حقانیت دمکراتیک و مردمی آن بگونهایی استوار ایستاد.
در هفتادمین سال یاد کوشندگان این نهضت، ما خاطره جان باختگان، حبس شدگان و به تبعید رفته ها و همه رنج دیدگان آزادیخواه آن را گرامی می داریم و جنبشهایی از این دست را به تمامی درونزا و مانا آرزو مندیم.
گروه کار ملی- قومی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۲۱ آذر ۱۳۹۴