حمله پلیس آلبانی به مقر «اشرف ۳» در شهر دورس، هم غافلگیر کننده بود و هم نبود . کمتر به ذهن خطور میکرد، بار دیگر مجاهدین خلق مورد یورش قرار گیرند . یورش پلیس آلبانی به مقر اشرف ۳ را فرصتی باید دانست تا مرور کنیم چگونه سازمانی با چنان عظمت ماقبل و بعد از انقلاب ، به بازیچۀ دست قدرتها تبدیل شد و چگونه از مهمترین جریان طرفدار خلق، به رتبۀ سازمانی در برابر خلق رسید.
دگردیسی سازمان مجاهدین خلق با سلسله حرکتهای تا بغایت غلط مسعود رجوی پیشزمینۀ وضع اسفبار کنونی سازمان مجاهدین شد. این روند از رفتن رجوی به عراق و مشارکت دادن اعضا این سازمان در هنگامۀ جنگ هشت سالۀ عراق علیه ایران، در کنار ارتش صدام، آغاز شد. مسعود رجوی سپس در عملیات «فروغ جاویدان» و شعار «امروز مهران، فردا تهران»، اعضا جوان خود را به مسلخ خون کشاند و سازمان مجاهدین را درگرداب رسوایی و انزجارعمومی گرفتار کرد. مسعود رجوی در سقوط سیاسی زیر نگین سیاست صدام و آمریکا قرار گرفت.
اوج خوش خدمتی سازمان مجاهدین، از توافق با فرماندهی آمریکا و مسئول عملیات در عراق کلید میخورد تا به عنوان اپوزیسیون برای ایجاد مانع علیه ایران در جنگ هشت ساله ،اقدامات دلپسند آمریکا را اجرا کند. سازمانی که با مسعود به عراق رفت و نخست در مقر «اشرف۱» اسکان داده شد، بعد ازسرنگونی صدام مشکلاتش آغاز میشود. مخالفت حاکمیت برآمده ازسقوط صدام با سازمان بدانجا میرسد که با وساطت آمریکا اعضای این سازمان به لیبرتی در عراق یا مقر «اشرف۲» منتقل میشوند . عناصر سازمان بعد از یورشهای متعدد رژیم وقت عراق، اینبار چارهای جزترک عراق نداشتند و بر اثر زد وبندهای سیاسی به آلبانی انتقال داده شدند .مجاهدین کوچ و ترک عراق به کمک آمریکا را «هجرت بزرگ» نامیدند . هجرتی که در ادامۀ هجرت کوچک مسعود بود ، که از گریختن از ایران، به غلطیدن در دامن صدام حسین می انجامد. گمان میرفت آلبانی مأمن و مکان همیشگی مجاهدین جهت اجرای منویات امپریالستها باشد و برخلاف گذشته، آمریکا هرگز با سازمان مجاهدین بازی موش و گربه را اجرا نکند .
اما هنوز دیرزمانی از «هجرت بزرگ» نگذشته بود که اعضا و کادرهای کهنسال مجاهدین مورد یورش پلیس آلبانی، کشور میزبان این هجرت قرار گرفتند.
یورش پلیس آلبانی نیاز بۀ بهانه محکمهپسند نداشت. همانگونه که با اشارۀ سرانگشت آمریکا، آلبانی میزبان مجاهدین خلق و مریم رجوی شد، با اشارۀ انگشت دیگر آمریکا، ماموریت یافت به کمپ مجاهدین در شهر دورس کشور آلبانی یا مقر اشرف ۳ حمله کنند.
بیایید علت فراز سازمانی با آن عظمت را قبل از انقلاب و فرود بعد از انقلاب آن را بررسی کنیم. چگونه سازمانی با چنان پیشینه، به کارگزار دول متخاصم با ایران ، بازیچۀ دست آمریکا و ارتجاع منطقه تبدیل می شود این ارزیابی برآمد سیر اجرای منویاتی است که سازمان مجاهدین باید بسترساز منافع امپریالیستها و ارتجاع شود.
با نگاهی غیرجانبدارانه به سیرتحولات در سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود و مریم رجوی، درمییابیم که هر زمان تنش بین رژیم جمهوری اسلامی و آمریکا تشدید شده ، کارت مجاهدین روی میز گذاشته میشود . اولین تجربۀ بازی با کارت مجاهدین ، در ۲۷ فروردین ۱۳۸۲ به وقوع میپیوندد. در این تاریخ فرماندهی مرکزی آمریکا که مسئول عملیات نظامی در عراق است، توافقی با مجاهدین به امضا میرساند که بر اساس آن نظامیان آمریکا ازمسعود رجوی کمک میگیرند؛ بدین قرار که باید این سازمان نقش اپوزیسیونی برای ایجاد مانع علیه ایران را بازی کند تا از نفوذ جمهوری اسلامی در عراق جلوگیری کند. در پردۀ دیگر بازی شاهد آنیم که از نیمۀ بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۹ شهریور۱۳۹۵ مجاهدین مستقر در لیبرتی یا اشرف۲ را به خارج ازعراق منتقل میکنند ، یعنی در معاملۀ سیاسی دیگر آمریکا با دولت موقت عراق، این بار همسو با جمهوری اسلامی، مجاهدین به آلبانی منتقل شدند.
مریم رجوی که به نمایندگی از مسعود رجوی (نگارنده: از سرنوشت مسعود رجوی اطلاع ندارم) همهکارۀ سازمان شده بود ، این انتقال مفتضحانه از کشوری به کشوری دورتر از ایران را پیروزی بزرگی توصیف کرده و آن را «هجرت بزرگ» نامید که ادامۀ «هجرت کوچک»، یعنی گریختن از ایران و اسکان در مقر اشرف در بغداد بوده است. مدت زمان طولانی لازم نبود، تا در معاملۀ سیاسی آمریکا با دولت موقت عراق بعد از صدام (البته همسو با جمهوری اسلامی) ابتدا از بغداد به لیبرتی یا اشرف۲ و سرانجام به شهر دورس آلبانی فرستاده شدند و مقر اشرف۳ را در آنجا برپا کردند .
معتقدم در بازی ایران با آمریکا و اروپا ، سازمان مجاهدین و مریم رجوی باز هم به مثابۀ یکی از کارتهای بازی نشانهگذاری میشوند؛ کارتی که آمریکا ظاهراً وانمود میکند برتر از کارت سلطنتطلبان و تجزیهطلبان است.
با نگاهی به مذاکرات امریکا با ایران، نقشی که قرار است سازمان مجاهدین و رهبریاش بازی کند را میتوان دید. در دومین دور بازی با کارت مجاهدین توسط آمریکا، درزمان ریاست جمهوری محمد خاتمی بعد از دوم خرداد ۷۶ امریکا اولین تلاش برای وجهالمصالحه قرار دادن مجاهدین خلق را صورت میدهد. در این برهه ستارۀ اقیال مجاهدین برمیگردد، چون مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا در اکتبر ۱۹۹۷، به عنوان بخشی از تلاش دیپلماتیک برای باز کردن دروازۀ گفتگو با جمهوری اسلامی ، مجاهدین خلق را در فهرست گروههای تروریستی خارجی قرار داده تا یک علامت و حسن نیت در رابطه با علاقۀ آمریکا برای معامله با رژیم ایران بفرستد.
دیری نپایید که بعد از نتیجهبخش نبودن مذاکرات پنهان و آشکار و باواسطه و بیواسطۀ آمریکا با رژیم جمهوری اسلامی، در سپتامبر ۲۰۱۲ برابر با مهر ماه ۱۳۹۱ هیلاری کلینتون ، وزیر امور خارجه وقت دولت دموکرات آمریکا نام سازمان مجاهدین خلق را از لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا حذف کرده و بر تن سازمان مجاهدین خلعتی از جنس دموکراتیک پوشاند . اما این اوجگیری دوبارۀ مجاهدین خلق چندان پایدار نماند و در کش و قوسهای تنش جمهوری اسلامی با آمریکا و اروپا، بار دیگرسازمان همیشه آماده به خدمت را به مسلخ مذاکره میکشانند.
وقتی یورش پلیس آلبانی به مقر سازمان مجاهدین رسانهای شد، پرسشهایی در اذهان شکل گرفت؛ از جمله اینکه چرا روز ۳۰ خرداد برای حمله به مقر اشرف ۳ انتخاب شد؟. آیا انتخاب این روز با حوادث ۳۰ خرداد۱۳۶۰ ارتباط پیدا نمیکند؟ با ورق زدن برگهایی در تاریخ درمییابیم، نکتۀ ظریف انتخاب روز۳۰ خرداد است که دقیقاً ۴۲ سال بعد از آن، مجاهدین در آلبانی، مجدداً قربانی معاملات سیاسی میشوند . آیا انتخاب چنین روزی در خرداد ۱۴۰۲ نتیجۀ مذاکرهای خلقالساعه بود؟ قطعاً پاسخ مثبت ادلۀ کافی میخواهد که فغلاً دست نیافتنی است. با توجه به اینکه اخبارمبنی بر وجهالمصالحه شدن مجاهدین وجود ندارد، نمیتوان به راحتی به آن استناد کرد . اما تاریخ نشان داده که معامله بر سر مجاهدین خیلی سهل و راحت است. سازمان مجاهدین خلق در راه ۴۰ سالۀ آمده تا اینجا نه تنها در خدمت منویات دست راستیها در آمریکا، بلکه کارگزار دموکراتها نیز بوده است.
بدون تردید در روند مذاکرات اشکار و پنهان ، باواسطه یا بیواسطه، طرفین توافقی کردهاند که کلید طرح یورش پلیس آلبانی به مقر اشرف ۳ در روز ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ زده میشود و بلافاصله خبر آن روی آنتن رسانههای معتبر و رسمی میرود که چندی از آنها را مرور میکنیم.
«واشنگتنپست» از سرگیری مذاکرات بین تهران و واشنگتن را تیتر کرد. در۵ ژوئن ۲۰۲۳ برابر ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ ودانت پاتل، معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا وقتی در برابر پرسشی در بارۀ نزدیک بودن توافق میان این کشور با ایران قرار گرفت، گرچه از پاسخ خوداری کرد، اما انجام این توافق را هم تکذیب نکرد. در ۲۲ خرداد از نزدیک به شش ماه مذاکرات پنهانی میان ایران و آمریکا در کشور عمان خبر رسید و در ۱۵ ژوئن برابر با ۲۵ خرداد، «نیویورکتایمز» جزییات توافق موقت ایران و آمریکا را افشا کرد و تیتر زد : ًتوافق غیر مکتوب دولت بایدن با ایران”.
همچنین طی گزارش دیگری «یورونیوز» به نقل از«رویترز» خبر مذاکرات هستهای ایران و آمریکا را اعلام کرد و از مذاکراتی نوشت که طی تفاهمی احتمالاً حتی غنیسازی تا ۶۰در صد ایران را نیز به حالت تعلیق درآورد. با اعلام تعلیق روند غنیسازی ، نشریۀ اسراییلی «هاآرتص» نیز گزارش میدهد که تهران روند غنیسازی اورانیوم در سطح بالا را متوقف خواهد کرد و در مقابل تحریمهای بینالمللی علیه ایران کاهش خواهند یافت. آیا نباید این خبر را به معنی رضایت خاطر اسراییل تلقی کرد؟
در پایان، سلسله اخبار پیشگفته ما را به پاسخ این پرسش که چرا عقربۀ ساعت سازش غرب به سرکردگی آمریکا، به ۳۰ خرداد میرسد و آلبانی با چراغ سبز آمریکا به مقر اشرف ۳ مجاهدین خلق یورش میبرد، نزدیک میکند. متاسفانه در اینگونه اقدامات بدنۀ سازمان مجاهدین دوباره قربانی میگردند.
واقعیت این است که چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان آمریکا مجاهدین خلق را فراتر از یک کارت بازی نمیخواهند. آیا رویدادهای ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ناشی از بازی حساب شدۀ جمهوری اسلامی نیست که در بازیهای سیاسی توانست آمریکا را وادار کند سازمان وابسته و امیدوار به حمایت خود را هم قربانی کند؟
2 Comments
بگیر و ببندهای آلبانی، مریم رجوی های داخل حکومت ایران و امریکا را نیز بی نصیب نگذاشته و نخواهد گذاشت .
زمانیکه دبیر کمیته ایران در وزارت خارجه امریکا رابرت مالی و شرکا خانه تکانی میشوند یعنی که عمر یک جناح و با نظریه حکومتی و سیاستها و مدیریت آن به پایان رسیده است .
یعنی زیر مجموعه های آن نظیر مریم رجوی شمخانی و برجام و بسیاری از داستانهای دیگر نیز جابجا شده و تحت تاثیر قرار میگیرند و اینکه این تحولات یک شبه و مجزا نبوده و ماحصل یک پروسه درونی میباشند .
موضوع بسیار فراتر از توان و یا حتی اگاهی دولت جمهوری اسلامی میباشد .
هیچ سازشی با غرب بدتر و رسواتر از داشتن مجاهدین به عنوان اپوزیسیون در کنار خود نیست .
اپوزیسیون مجاهدین خلق شامل سازمان سیا و اف بی ای و موساد نیز میباشد و سازمانهایی که مجاهدین خلق را اپوزیسیون مینامند نیازمند معرفی هویتی خود به خودشان و دیگران میباشند.
رسواترین سازشکاران با غرب موجوداتی هستند که مجاهدین را اپوزیسیون مینامند .