به نقل از مجله روابط خارجی ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۳ ForeignPolicy.com
اعضای ناتو پس از آنکه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه سرانجام ورود سوئد به ائتلاف نظامی را تایید کرد، نفس راحتی کشیدند. برای اکثر اعضای ناتو، عضویت سوئد بیمعنا است: سوئدیهای صلحدوست – کشوری که از سال ۱۸۱۴ درگیر جنگ نبوده است، نقش مهمی در شکلگیری سیستم سازمان ملل ایفا کرده است و شهرت خوبی برای ایجاد صلح و میانجیگری دارد – شایسته این هستند که با نیروی نظامی ناتو با عقل مدرن دفاع کنند و با ارادهی خود به ناتو کمک کنند.
با این حال، سوئد که به زودی به ناتو میپیوندد، همان کشوری نیست که زمانی میانجیگر درگیریها در آفریقا بود، از دیپلماسی فعال خود برای کاهش تنش بین دو بلوک در طول جنگ سرد استفاده کرد، از راهحلهای صلحآمیز برای درگیریهای مسلحانه حمایت کرد، یا از خلع سلاح و عدم اشاعه هستهای دفاع کرد.
تهاجم روسیه به اوکراین سنت ۲۰۰ ساله عدم تعهد، موضع اصولی سوئد در برابر فروش تسلیحات به کشورهای متخاصم و مخالفت سرسختانه با تسلیحات هسته ای را در هم شکست. (در نامه قصد سوئد برای پیوستن به ناتو از سال گذشته آمده است که “سوئد رویکرد ناتو در زمینه امنیت و دفاع، از جمله نقش اساسی سلاح های هسته ای را می پذیرد”). سوئد امروز گفت وگو با روسیه را مماشات می داند و فعالانه با دیپلماسی و سازش مخالف است.
با این حال، این امر سوئد را خارج از اجماع کنونی اروپا قرار نمی دهد – علیرغم اینکه یک انحراف کامل از ارزش های عمیقا ریشه دار و سنت دیرینه سیاست خارجی آن کشور است. با توجه به درگیری های تاریخی سوئد با روسیه، تعجب آور و غیر قابل درک نیست که هم سوئد و هم اروپا به شدت به تهاجم وحشیانه و غیرقانونی روسیه به اوکراین پاسخ داده اند. آنچه شگفت آور است این است که دیدگاه سوئد در مورد چین چقدر جنگ طلب و نظامی شده است. در مورد چین، موضع و رویکرد سوئد نه تنها سنت خود را نقض می کند، بلکه جنگ طلبی استکهلم نیز آن را خارج از اجماع اروپا در مورد چین قرار می دهد – و ممکن است به انحراف بیشتر ناتو به سمت رویارویی با پکن کمک کند برخلاف اکثر اعضای اتحادیه اروپا که به سمت شرق تمایل دارند.
بر اساس نظرسنجی جدید شورای روابط خارجی اروپا از ۱۱ کشور اتحادیه اروپا، سوئد خصمانهترین نگرش را نسبت به چین دارد. اروپاییها، به طور کلی، میخواهند در رقابت ژئوپلیتیکی آمریکا و چین بیطرف بمانند و تمایلی به «ریسک زدایی[ii]» از چین ندارند. اما در بیشتر پرسش ها، سوئد در زمره جنگ طلب ترین کشورها قرار دارد. در حالی که ۴۱ درصد اروپاییها از تحریم چین در صورت حمایت از روسیه در جنگ اوکراین حمایت میکنند، سوئدیها به میزان ۵۶ درصد از این رویکرد حمایت میکنند.
شاید مهمتر از همه آنست که در حالی که تنها ۲۳ درصد از اروپاییها طرفدار پیوستن به ایالات متحده در جنگ با چین بر سر تایوان هستند و ۶۲ درصد ترجیح میدهند بیطرف بمانند، ارقام در سوئد بسیار بیشتر است: سی و پنج درصد سوئدیها در این سناریو طرفدار حمایت از آمریکا در درگیری با چین مجهز به سلاح هستهای هستند – بالاترین سطح حمایت در میان کشورهای اروپایی که مورد بررسی قرار گرفتند.
این دیدگاه های تند را نمی توان با هیچ رویدادی در روابط دوجانبه سوئد و چین توضیح داد. در عوض، به نظر می رسد که تغییر در افکار عمومی به فضای وحشت زده در کشور پس از تهاجم روسیه به اوکراین و درخواست عجولانه ناتو مرتبط باشد، که بحث بسیار کمی در مورد آن در انظار عمومی صورت گرفت. گفتمان عمومی سوئد در مورد مسائل امنیتی به طور فزاینده ای شبیه بحث آمریکایی ها در مورد عراق پس از حملات ۱۱ سپتامبر است، جایی که تحلیل هایی که مستقیماً با موضع رسمی دولت سوئد یا روایت رسانه غالب مطابقت ندارد، اگر کاملاً مورد توهین و انتقاد قرار نگیرد، با سوء ظن برخورد می شود. علاوه بر این، در سالهای اخیر، گفتمان عمومی به سمتی ایدئولوژیک حرکت کرده است که در آن روایت دولت بایدن مبنی بر اینکه خط گسل این قرن، «نبرد بزرگ بین دموکراسی و استبداد» است، به خط غالب افکار عمومی تبدیل شده است.
این جنگطلبی تازه به دست آمده در استراتژی امنیت ملی[iii](NSS) سوئد که ماه گذشته منتشر شد[iv]، حتی واضحتر است. این سند در رد سیاست خارجی قبلی سوئد و پذیرش غیرانتقادی آن از جهانبینی جنگآفرینهای ضدچینی در واشنگتن شگفت آور است.
برای مقایسه در استراتژی امنیت ملی آلمان که ماه گذشته منتشر شد[v]، ۷۱ بار به آب و هوا و محیط زیست و به چین تنها ۶ بار اشاره شده است. با این حال، استراتژی امنیت ملی در سرزمین مادری گرتا تونبرگ، فعال محیط زیست، ۵۳ بار از آب و هوا و ۳۳۱ بار از چین نام می برد. و در حالی که آلمانی ها از اجماع اتحادیه اروپا در تعریف چین به عنوان مخالف و رقیب تجاری و در عین حال شریکی اجتناب ناپذیر در تهدیدات مشترکی مانند آب و هوا و بیماری های همه گیر پیروی می کنند، سوئدی ها چین را فقط به عنوان یک تهدید تعریف می کنند، حتی اگر این سند مستقیماً تهدیدی برای چین نیست.
این تغییر تدریجی نبوده و عملاً بدون بحث عمومی در میدان سیاست رخ داده است. استراتژی امنیت ملی سوئد از سال ۲۰۱۷ تنها سه بار به چین اشاره کرده است. استراتژی امنیت ملی آلمان در سال ۲۰۱۹ فضای بیشتری را به چین اختصاص داده است، اما این کشور حتی یک بار به عنوان تهدید ذکر نشده است. در این گزارش آمده است که پکن بهجای به چالش کشیدن نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین، به دنبال تأثیرگذاری است، در حالی که تنشهای فزاینده بین ایالات متحده و چین را بهخاطر شیوهای که سوئد و اروپا ممکن است مجبور به انتخاب طرف شوند، بهعنوان یک تهدید تلقی میکند.
در عوض، سوئدی ها به طور ناگهانی دیدگاه واشنگتن را پذیرفته اند که چین نظم بین المللی مبتنی بر قوانین را تهدید و به چالش می کشد. (در مقابل، استراتژی امنیتی آلمان بیان می کند که چین به دنبال “تغییر” نظم فعلی است.) یک فصل کامل در استراتژی امنیتی سوئد در سال ۲۰۲۳ به چین اختصاص داده شده است، و حفظ این تحلیل “یکی از منافع اصلی و بلندمدت” سوئد در نظر گرفته شده است. با این حال، نسخه های قبلی استراتژی امنیت ملی سوئد به سختی به نظم مبتنی بر قوانین اشاره کرده است، یا منافع مرکزی سوئد که بقای آن را تشکیل می دهد. در حالی که استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۳ از چین و روسیه به عنوان تهدیدهای اصلی برای این نظم نام می برد، ارزیابی های قبلی سوئد به عکس غیرقابل پیش بینی بودن و عقب نشینی آمریکا را به عنوان چنین تهدیدهایی ذکر می کند. آنها حتی ناتو را به خاطر بی ثبات کردن شمال آفریقا مورد انتقاد قرار داده بودند. اما آخرین استراتژی امنیت ملی سوئد از هرگونه انتقاد از ایالات متحده یا ناتو پاک شده است.
استکهلم دقیقاً تشخیص می دهد که رقابت بین چین و ایالات متحده به طور قابل توجهی چشمانداز امنیتی اروپا را در آینده شکل خواهد داد. اما این که سوئد به این نتیجه رسیده است که تنها راه به سوی امنیت و ثبات در قرن بیست و یکم، مقابله با چین است، منعکس کننده خودباختگی جهت گیری جدید دولت این کشور در سیاست خارجی است. پیش از این، سوئد از وضعیت غیرمتعهد خود برای تقویت گفتگو، کاهش تنش ها و جستجوی راه حل های مسالمت آمیز برد-برد استفاده می کرد. سوئد از میزان نقش و حد خود بالاتر رفت و ارزشی حیاتی در حوزه حل مناقشه به ارمغان آورد. اما سیاست خارجی جدید سوئد به گونه ای طراحی شده است که واکنشی باشد و پاسخ آن صرفاً برای مقابله با چین است تا مقابله با طرز فکر و سیاست هایی که ایالات متحده و چین را به سمت رویارویی باخت-باخت سوق می دهد.
موضع سوئد در چین آماده است تا دوستان بسیاری را در واشنگتن به دست آورد، از جمله در حزب جمهوری خواه، جایی که سوئد به طور سنتی از نفوذ کمی برخوردار بوده است. در واقع، موضع جدید سوئد ممکن است از آن در برابر نوسانات سیاست آمریکا محافظت کند، زیرا چشمانداز چینی آن زمینه مشترک بین سوئد و حتی یک دولت بالقوه دوم ترامپ را ایجاد خواهد کرد. این ممکن است به خوبی یکی از ملاحظات اصلی در پس تغییر چشمگیر سیاست خارجی استکهلم باشد. با این حال، پیامدهای اجتناب از رویارویی فاجعه بار ناتو و چین، موضوعی کاملاً متفاوت است.
*****
تریتا پارسی، معاون اجرایی مؤسسه کوئینسی برای دولتسازی با مسئولیت است، و فریدا استران، مدرس ارشد علوم سیاسی در دانشگاه هالمستاد سوئد و محقق وابسته در دانشگاه اوپسالا است.
[i] https://foreignpolicy.com/2023/07/24/sweden-is-the-land-of-ikea-abba-and-china-hawks/?tpcc=recirc_latest062921
[ii] ریسک زدایی – سیاست دولتها و گاه کمپانی ها است که به منظور پیشگیری از هرنوع ریسک مالی بصورت داوطلبانه رابطه اقتصادی با برخی کشورها را محدود میکند و از چشمپوشی از هرنوع توسعه روابط مالی و اقتصادی با کشور مقصد استقبال مینماید.
[iii] Sweden National Security Strategy
[iv] https://www.regeringen.se/contentassets/de808e940116476d8252160c58b78bb7/allvarstid-ds-202319.pdf?mc_cid=85a29b9bba&mc_eid=756740ec46
[v] https://www.nationalesicherheitsstrategie.de/National-Security-Strategy-EN.pdf?mc_cid=85a29b9bba&mc_eid=756740ec46
1 Comment
بعد از ترور اولاف پالمه و چرخش سوئد سوی سرمایه داری انحصاری منهای اندیشه های سوسیال دمکراسی، راست میانه رو و البته سوسیال دمکراسی راست امکان تهاجمی شدن سیاسی سوئد فراهم آمد. این سیاست از سال های پایانی دهه هشتاد گام به گام جلو رفته است و با سکوت محفل ها و انجمن های اجتماعی و احزاب رادیکال چپ سوئد، سوئد را از کشوری که با سیاست معقول راهبردی می شد به سمت سیاست راست افراطی هدایت شده است. بد نبود مقاله به این فرایند که چگونه احزاب راست در طی فقط چند سال به حزبی قدرتمند در پارلمان تبدیل شدند و دستاور دهای اجتماعی و رفاه را به تاراج بردند، اشاره می کرد.