جو بایدن تحریمهای «فشار حداکثری» دونالد ترامپ را حفظ کرد و حتی تجارت قانونی و بشردوستانه را نیز علیرغم قولهایش در مبارزات انتخاباتی تحریم نمود.
به نقل از موسسه مطبوعاتی-تحقیقاتی اینترسپت[i] ۱۲ ژوئن ۲۰۲۳
امیرحسین نارویی، پسر ایرانی، تنها ۱۰ سال داشت که بر اثر تالاسمی[ii]، بیماری ارثی خون درگذشت. این بیماری در استان سیستان بلوچستان در جنوب ایران، جایی که خانواده نارویی در آن زندگی می کنند، بسیار شایع است. گفته می شود که دهها هزار نفر در منطقه از این بیماری رنج میبرند. این یک وضعیت اجتناب اپذیر کشنده نیست: تالاسمی را میتوان با تزریق خون منظم و داروهای خوراکی که برای حذف آهن اضافی انباشته شده در بدن بیماران طراحی شدهاند، درمان کرد. نارویی در بیشتر عمر کوتاه خود تحت معالجه قرار داشت و بیماری او تحت کنترل بود. سرنوشت او اما زمانی رقم خورد که دسترسی به داروهای ضروری در داخل ایران در سالهای اخیر کم کم غیرممکن شد.
نارویی در اولین سالهای زندگی خود داروی تخصصی به نام دِسفِرال را مصرف میکرد که توسط شرکت داروسازی سوئیسی نوارتیس ساخته میشد. با این حال، از سال ۲۰۱۸، تقریباً زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا کمپین «فشار حداکثری» تحریمهای اقتصادی علیه ایران را به راه انداخت، عرضه داروی کیلیت آهن در ایران – همراه با سایر داروهایی که برای درمان بیماریهای حیاتی استفاده میشود – دشوار شد. به گفته سازمانهای غیردولتی محلی حامی بیماران مبتلا به این بیماری، دسترسی به آن در داخل ایران غیرممکن شده است. در تابستان ۲۰۲۲، نارویی که به دلیل عوارض ناشی از بیماری، از جمله آسیب به اندامهایش که ناشی از آهن اضافی در خون است، از کار افتاده بود سرانجام در بیمارستانی در کنار خانوادهاش در بستر بیماری درگذشت.
بر اساس اسنادی که اینترسپت[iii] (The Intercept)به دست آورده است، شرکتهای چندملیتی که داروهای تالاسمی و سایر بیماریها را ارائه میکنند و همچنین بانکهایی که بهعنوان واسطه برای خرید دارو استفاده میشدند، گفتهاند که سیاست خارجی آمریکا در نهایت باعث مشکلاتی در تحویل دارو به ایرانیها شده است. یعنی تحریمهای آمریکا علیه ایران معاملات را به قدری دشوار کرده است که عرضه داروها متوقف شده است.
دولت ایالات متحده اکنون با شکایتی از سوی انجمن تالاسمی ایران – یک سازمان غیردولتی مستقر در ایران که از قربانیان این بیماری حمایت میکند – به نمایندگی از ایرانیان مبتلا به تالاسمی و یک بیماری ارثی دیگر، اپیدرمولیز بولوزا[iv]، با ادعای کشته شدن یا زخمی شدن هزاران بیمار ایرانی مواجه است، زیرا که در نتیجه تحریمها، شرکتهای خارجی تولیدکننده داروها و تجهیزات تخصصی برای این بیماریها و سایر صادرکنندگان این اقلام شروع به قطع یا کاهش تجارت خود با ایران کردهاند. در حالی که ایالات متحده تضمین داده است که تجارت بشردوستانه با ایران از تحریمها مستثنی خواهد شد، این شکایت که در حال حاضر پس از رد شدن در انتظار تجدید نظر است، مدعی است که تحریمهای گسترده بخش بانکی ایران شرایطی را ایجاد کرده است که شرکتهای خارجی یا به هیچوجه نمیخواهند یا نمیتوانند تجارتی با ایران انجام دهند.
محمد فرجی، وکیل انجمن تالاسمی ایران[v] گفت: «دولت آمریکا گفته است که برای کمکهای بشردوستانه استثناهایی را در نظر خواهد گرفت، اما در عمل دیدیم که هیچ استثنایی وجود ندارد. ما با کشورهای صادرکننده دارو و تجهیزات پزشکی ارتباط داشتهایم و به وضوح به ما گفتهاند که به دلیل تحریمها نمیتوانیم دارو به ایران وارد کنیم. بانکها با ما کار نخواهند کرد و شرکتهای مراقبتهای بهداشتی با ما کار نخواهند کرد. آنها از تحریمهای ثانویه میترسند و صریحا آنرا به ما میگویند.»
اسنادی که اینترسپت به دست آورده، تصویری از مخالفت برخی شرکتها با تجارت بشردوستانه با ایران را به دلیل خطر گرفتار شدن در اجرای تحریمها یا به دلیل اینکه تحریمها مسیرهای قانونی را برای معاملات با ایران بسته است، نشان میدهد. مکاتبات بررسیشده، بین شرکتهای مراقبت بهداشتی اروپایی، بانکهای خارجی و طرفهای ایرانی آنها در سال ۲۰۱۸ آغاز شده است. در برخی مواقع، پیامهای ارسالی صریح است: این شرکتها در تجارت با ایران – حتی برای تهیه داروهای نجاتدهنده – شرکت نخواهند کرد.
شدت بیزاری شرکتها و بانکهای خارجی از معامله با ایرانیان، نشاندهنده یک پیروزی برای حامیان تحریم، از جمله گروههای حامی جنگطلب طرفدار اسرائیل و اندیشکدههایی مانند متحد علیه ایران هستهای(UANI) [vi] و بنیاد دفاع از دموکراسی(FDD) [vii] است. به همت آنها، ایران امروز یکی از تحریمشدهترین و منزویترین کشورهای روی زمین است. در حالی که دولت این کشور قدرت را حفظ کرده است و علیرغم فشارهای بینالمللی همچنان تهاجمی و سرکشی میکند، زندگی مردم عادی ایرانی تحت رژیم تحریمها، به ویژه بیمارانی که از بیماریهای نادر رنج میبرند، از نظر مادی و روانی بدتر شده است.
نامههای بین بانکها، شرکتهای دارویی و طرفهای ایرانی آنها به تفصیل نشان میدهد که چگونه تحریمهای «فشار حداکثری» بر موسسات مالی ایران، حتی معاملات پیش پا افتاده برای خرید تجهیزات پزشکی مورد نیاز در درمان طیف وسیعی از بیماریها را مسدود کرده است.
در نامهای به تاریخ سپتامبر ۲۰۱۸ کولوپلاست(Coloplast) —یک تولیدکننده دانمارکی محصولات اورولوژی، به توزیعکننده ایرانی خود اطلاع داد که «علیرغم اینکه محصولات کولوپلاست توسط تحریمهای آمریکا و/یا کنترل صادرات بینالمللی مستثنی شدهاند، اکنون با وضعیتی مواجه هستیم که بانکهای بینالمللی برای تراکنشهای مالی با ایران متوقف شدهاند. در شرایط فعلی امکان دریافت پول برای محصولاتی که در ایران به فروش میرسد وجود ندارد.
مولنلیکه Mölnlycke، ارائهدهنده سوئدی باندهای تخصصی مورد نیاز برای درمان بیماران مبتلا به اپیدرمولیز بولوزا، در همان سال نامهای به رئیس یک سازمان غیردولتی ایرانی حامی بیماران مبتلا به این بیماری، ارسال کرد و از این سازمان برای کمک به بیماران مبتلا به این بیماری قدردانی کرد. علیرغم این ستایش، این شرکت اعلام کرد که دیگر بانداژی برای درمان مبتلایان به اپیدرمولیز بولوزا ایرانی ارسال نمیکند: «به دلیل تحریمهای اقتصادی ایالات متحده، شرکت خدمات بهداشتی مولنلیکه تصمیم گرفته است در حال حاضر هیچگونه تجارتی در رابطه با ایران انجام ندهد.» شکایتی از طرف یک سازمان غیردولتی ایرانی علیه این شرکت در سوئد در سال ۲۰۲۱ به دلیل تأثیرات انساندوستانه توقف فعالیت در ایران مطرح شد، اما این شکایت رد شد. شرکت مولنلیکه به درخواست ما برای اظهار نظر پاسخ نداد.
عدم ارائه این بانداژهای تخصصی مخصوصاً برای بیماران ایرانی وحشتناک بوده است. اپیدرمولیز بولوزا بیماری است که باعث ایجاد تاولها و زخمهای دردناک در بدن بیماران میشود. بسیاری از افراد مبتلا به این عارضه کودکانی هستند که پوست آنها به ویژه حساس است و برای جلوگیری از پاره شدن پوست هنگام تعویض باند، به پانسمانهای مخصوص این زخم نیاز دارند. یک متخصص ایرانی این بیماری به عنوان بخشی از دادخواست در حال رسیدگی، شهادتی را ارائه کرد که در آن موضوع شش بیمار جوان ایرانی که به دلیل از دست دادن دسترسی به بانداژهای تخصصی تولید شده توسط مولنلیکه دچار خونریزی، عفونت و «درد طاقتفرسا و شدید» شدهاند را تشریح کرده است.
تحریم این نیازهای درمانی در مواقعی منجر به راهحلهای از سر ناچاری توسط دولتهای خارجی شده است. در سال ۲۰۲۰، دولت آلمان و یونیسف برای خرید و تحویل یک محموله باندهای تخصصی به ایران همکاری کردند. پزشکان ایرانی نیز مجبور شدهاند به تولید داخلی مشابه داروهای تخصصی خارجی تکیه کنند که بسیاری از آنها کیفیت پایینتری دارند و منجر به عوارض سوء بر زندگی بیمار و حتی مرگ آنها شدهاند.
به ویژه مبتلایان به تالاسمی مجبور به استفاده از محصولی به نام «دسفوناک» شدهاند که معادل محلی داروی اصلی است که در درمان بیماری به اندازه کافی مؤثر نیست و عوارض جانبی ناتوانکنندهای دارد که در محصول خارجی یافت نمیشود. اینترسپت مکاتباتی را در سال ۲۰۱۸ توسط نمایندگان محلی با کمپانی نوارتیس Novartis، شرکت سازنده دِسفِرال Desferal به دست آورده که به مخاطبین ایرانی خود گفته است که شرکت دارویی فوق در انجام تراکنشها به دلیل تحریمهای بانکی با مشکل مواجه شده است. سازمانهای محلی که روی این بیماری کار میکنند میگویند این مشکلات مبادلاتی آغازی برای پایان دسترسی ثابت خودشان به داروهای تالاسمی بود که باید به طور منظم برای بیماران مبتلا به این بیماری تجویز شود تا مؤثر باشد.
یونس عرب مدیر انجمن تالاسمی ایران گفت: ما سالهاست که برای کنترل این بیماری در داخل ایران میجنگیم و میدانیم که آرزویی دستیافتنی است، اما واقعیت ساده این است که اگر بیماران داروهای تنظیمکننده آهن مورد نیاز برای درمان آن را دریافت نکنند، خواهند مرد. ما حداقل نام ۶۵۰ نفر را ثبت کردهایم که از سال ۲۰۱۸ که دیگر قادر به واردات دارو نبودهاند و جان خود را از دست دادهاند و بیش از ۱۰۰۰۰ نفر نیز با عوارض جدی روبرو شدهاند.
برخلاف سایر شرکتها و با وجود مشکلات در دریافت پرداختها، نوارتیس در واکنش به تحریمهای آمریکا روابط خود را با ایران قطع نکرد. سخنگوی نوارتیس به اینترسپت گفت که این شرکت مایل به ارسال تجهیزات پزشکی به ایران است و از زمان اعمال تحریمهای «فشار حداکثری»، از جمله از طریق استفاده از کانال تجاری بشردوستانه ایجادشده توسط دولت سوئیس در سال ۲۰۲۰، این کار را انجام داده است.
به گفته این شرکت، مشکلی که تحریمها ایجاد کردهاند، کمتر عدم تمایل به تجارت با ایران به دلیل ترسهای قانونی است تا ناتوانی مقامات ایرانی در دسترسی به ذخایر ارز خارجی خود برای پرداخت. بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، تحریمها، در حالی که ذخایر خارجی ایران را حذف نمیکنند، دسترسی ایران به آن را مسدود کرده و ذخایر قابل دسترس این کشور را از ۱۲۲.۵ میلیارد دلار به تنها ۴ میلیارد دلار بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ کاهش داده است. فروپاشی ذخایر قابل دسترس، دولت ایران را به انجام وظایف اساسی اقتصادی مانند تثبیت پول خود یا شرکت در تجارت خارجی، حتی با طرفهای مایل به همکاری قادر نمیسازد.
مایکل مئو سخنگوی نوارتیس گفت: «از زمان اعمال برخی تحریمها در سال ۲۰۱۸، مهمترین چالش مشاهده شده توسط بسیاری از شرکتهای دارویی، کمبود ارز در دسترس دولت ایران برای واردات کالاهای بشردوستانه مانند دارو بوده است. در خصوص داروهای تالاسمی، نوارتیس از سال ۲۰۱۹ به طور مستمر این داروها را عرضه کرده است، ما آماده بوده و هستیم تا سفارشات این داروها را برآورده کنیم.
در ادامه بیانیه نوارتیس آمده است: «برای اینکه داروهای ما به بیماران تالاسمی در ایران برسد، متکی به اقدام و همکاری وزارت بهداشت و سازمان غذا و داروی ایران در تخصیص منابع ارزی کافی برای واردات این داروها از طریق بازرگانی بطور منظم هستیم.” (وزارت بهداشت ایران و وزارت امور خارجه ایران به درخواستهای اینترسپت برای اظهار نظر پاسخی ندادند.)
برای انجمن تالاسمی و مدیر آن یونس عرب، چه تحریمها در واردات دارو به دلیل بیتفاوتی شرکتها باشد و یا کمبود ذخایر ارز خارجی مشکل ایجاد کند، نتایج یکسان است: بیماران تحت مراقبت سازمان او در حال مرگ هستند. وی گفت: ما پول نمیخواهیم، آنچه ما نیاز داریم دارو برای این بیماران است.
تحریمهای اقتصادی دوران ترامپ بهعنوان دستاورد مهم کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران در نظر گرفته شد. برخی از تحریمهای اقتصادی علیه ایران، افراد و مؤسسات خاصی را هدف قرار میدهد که در نقض حقوق بشر دخیل هستند، اما بسیاری دیگر، کل بخشهای اقتصاد ایران از جمله بخش مالی آن را تحت تعقیب قرار میدهند.
تحریمهای کل بانکهای ایرانی اساساً با قطع شریانهای مالی، از جمله دسترسی به ذخایر خود ایران در بانکهای خارجی، تجارت این کشور را با سایر نقاط جهان قطع کرد. دولت ایالات متحده همچنین به اصطلاح تحریمهای ثانویه را علیه ایران اعمال کرده است، به این معنی که هر نهاد خارجی که هنوز جرات تجارت با بانکها یا شرکتهای ایرانی را داشته باشد، خود را در معرض خطر تحریم قرار میدهد و از تجارت در ایالات متحده محروم میشود. ریسکی که تعداد کمی از شرکتهای بینالمللی مایل به پذیرش آن هستند.
اگرچه دولت ایالات متحده بارها تاکید کرد که مبادلات بشردوستانه با ایران تحت تأثیر کمپین «فشار حداکثری» آن قرار نخواهد گرفت، کارشناسان تحریمهای اقتصادی گفتند این ادعا گمراه کننده است. آنها میگویند وقتی تحریمها به قدری گسترده است که بانکها و کشورهای خارجی هرگونه معامله با این کشور را یک تخلف آشکار میدانند، تضمینها مبنی بر اینکه مردم عادی ایرانی همچنان میتوانند غذا و دارو بخرند بیمعنی است.
مسئله بانکی ریشه اصلی این مشکل است. تایلر کولیس، وکیل در دفتر حقوقی فِراری و همکاران—یک شرکت حقوقی مستقر در واشینگتن دی سی متخصص تحریم ای اقتصادی، بما گفت: «یک فرمان گستردهٔ عمومیِ مسدود کننده حساب های همه موسسات مالی ایران وجود دارد، برخی از آنها به دلایل مرتبط با تروریسم، برخی به دلیل اشائهٔ تسلیحات کشتار جمعی و برخی به دلایل حقوق بشری تعیین شده اند. سپس دولت ترامپ آمد و کل بخش مالی ایران را تحریم کرد و هر مؤسسه ایرانی باقیمانده را که قبلا تحت پوشش این اقدامات نبودند، هدف قرار داد.»
اگرچه پرزیدنت جو بایدن تا حدودی بر سر بازگرداندن توافق هستهای دوران اوباما کارزار انتخاباتی انجام داد، اما دولت او عملاً سیاست فشار حداکثری را حفظ کرد. تحریمهای بانکی که تجارت ایران را برای موسسات مالی خارجی بیاعتبار کرده بود، همچنان پابرجاست و چشمانداز انجام هرگونه تجارت با ایران را از نظر قانونی و مالی بسیار خطرناک میسازد و ارزش آن را برای هر شرکت خارجی با ریسک همراه میکند و در نتیجه به دلیل ریسک موجود آنها را از هرنوع سود مستتر در مبادله بینیاز میسازد. این خطرات توسط گروههای فعال جنگطلب مانند «متحد علیه ایران هستهای (UANI)» که فهرست عمومی شرکتهایی را که متهم به تجارت با ایران هستند را تامین میکند، افزایش مییابد، لیستهای سیاه – که UANI جمعآوری میکند[viii]، در گذشته شامل شرکتهایی میشد که در تجارت قانونی، از جمله دارو، با ایران فعالیت میکردند – این یک پتانسیل برای خطر ایجاد فشار عمومی بر شرکتهایی بود که تجارت با ایران حتی در مورد دارو را ادامه میدادند و بالطبع هر نوع استفاده از این معاملات را به چشماندازی نامطلوبتر تبدیل میکرد.
کولیس گفت: «در پایان دولت اوباما، ما ایدههایی در مقابل دولت گذاشتیم که خواستار ایجاد یک کانال مالی مستقیم بین ایالات متحده و ایران بود که بتواند تجارت مجاز و انساندوستانه و با معافیت بین دو کشور را تسهیل کند. صادقانه بگویم، دولت اوباما ایجاد چنین کانالی را در موارد متعدد رد کرد. ایالات متحده اکنون به بنبستی رسیده است که تمام اهرمهای فشار خود را به غیر از استفاده از نیروی نظامی به کار برده است، بدون انکه نتیجه مورد نظر را تامین نماید.»
او ادامه داد: «من با مردم ایران همدردی میکنم، زیرا افراد زیادی در آنجا هستند که غیرسیاسی هستند و به سادگی در تلاش برای یافتن راه حل برای این مشکل پرداختهاند. اما زمانی که خود دولت ایالات متحده به راه حلی علاقه ندارد، حل مشکل واقعاً دشوار میشود.»
در حالی که تحریمهای ایالات متحده موفق شد طبقه متوسط ایران را از بین ببرد و ایرانیان را از دسترسی به مواد ضروری مانند غذا و دارو بازدارد، اما نتوانست به اهداف واشنگتن دست یابد که ظاهرا مجبور کردن ایران به تغییر سیاست خارجی خود یا مذاکره مجدد با شرایط کمتر مساعد درباره توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران بود. در عوض، دولت ایران با دو برابر کردن سرکوب – از جمله از طریق اعدام و زندانی کردن مخالفان سیاسی – علیه جمعیتی که به طور فزاینده فقیر شدهاند، از امواج خشم مردم جان سالم به در برده است.
علیرغم بدبختی فزاینده در کشور، به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران مانند همیشه در حال کنترل امور قرار دارد. این روایت سختتر از بازتاب داستان تحریمهای اقتصادی ایالات متحده بر کشورهایی مانند عراق، کوبا و ونزوئلا است که موفق به آسیب رساندن به غیرنظامیان شدند اما هرگز منجر به تغییر رژیم نشدند.
امیر هندجانی، یک کارشناس ارشد غیر مقیم در موسسه کوئینسی و یکی از همکاران پروژه امنیت ملی ترومن میگوید: «ایده اصلی چنین تحریمهایی این است که باعث شود مردم قیام کنند و دولتشان را سرنگون کنند، اما شواهد زیادی برای اتفاق آن وجود ندارد، در حالی که شواهد زیادی وجود دارد که به مردم عادی آسیب میزند. وقتی ایرانیهای معمولی را در نظر بگیرید که تحت تحریم با بیماریهای نادر زندگی میکنند و به داروهای تخصصی که فقط از غرب میتوان وارد کرد نیاز دارند، برای آنها آینده بسیار تاریکی رقم زده شده است. ما در مورد کودکان کوچکی صحبت میکنیم که نیاز به پانسمان پزشکی دارند و در دسترسشان نیست.
شکایتی که در حال حاضر به نمایندگی از ایرانیان مبتلا به تالاسمی در دادگاه فدرال ایالات متحده در اورگان تنظیم شده است، از دولت ایالات متحده و دفتر کنترل داراییهای خارجی یا OFAC[ix]، که تحریمها و مجوزهای تجاری را مدیریت میکند، میخواهد تا «اجازه معرفی مجدد داروهای نجاتبخش از مرگ، و ضروری برای زندگی را صادر کند. و اجازه دهد که تجهیزات پزشکی از طریق کانالهای تجاری عادی وارد ایران شود.»
این پرونده اخیراً توسط دادگاه به دلیل عدم امکان اثبات مشروعیت جایگاه شاکیان در دعوی که در ایران هستند و نمیتوانند در دادگاه حضور یابند، رد شد. درخواست تجدیدنظر از این حکم در ماه مه به ثبت رسیده است. وکلایی که روی این پرونده کار میکنند میگویند که آنها به فشار دادن این موضوع در دادگاههای ایالات متحده ادامه میدهند تا دولت را مجبور به ایجاد راه حلی کند که به داروهای حیاتی اجازه میدهد تا به دست بیماران داخل ایران برسد. نه دفتر کنترل داراییهای خارجی و نه کاخ سفید بایدن به درخواستهای ما برای اظهار نظر پاسخ ندادند.
توماس نلسون[x]، وکیل شاکیان این پرونده، گفت: «در عمق مطلب این مردم هستند که رنج میبرند و میمیرند. ما در مورد کودکان کوچکی صحبت میکنیم که نیاز به پانسمان پزشکی دارند و آن را دریافت نکردهاند. هیچکس حاضر نیست در برابر مصونیت از مجازات و قلدری دولت ایالات متحده در این زمینه و به ویژه OFAC بایستد. باید توجه عموم را به این نکته جلب کرد که این نوع اتفاقات همین الان در حال رخ دادن است.»
[i] https://theintercept.com/2023/06/12/iran-sanctions-medicine/
[ii] Thalassaemia
[iii] اینترسپت یک موسسه مطبوعاتی-تحقیقاتی است که با سرمایهگذاری پیر امیدوار بیلیونر آمریکایی از تبار ایرانی تاسیس شد. چندی از معروفترین نویسندگان و ژورنالیستهای آمریکایی از جمله جرمی اسکیهیل برای اینترسپت کار میکنند. مرتضی حسین نویسنده این مقاله علاوه بر نویسندگی مسئول یک پادکست معروف به نام اینترسپتد Intercepted نیز است.
[iv] Epidermolysis Bullosa
[vi] United Against Nuclear Iran
[vii] Foundation for Defense of Democracies
[viii] https://theintercept.com/2020/03/05/iran-coronavirus-medicine-sanctions/
[ix] Office of Foreign Assets Control (OFAC)
[x] توماس نلسون یک وکیل دعاوی در ایالت اورگان است. او در دهه ۷۰ میلادی و در جوانی به عنوان داوطلب سپاه صلح در ایران خدمت کرده است.