شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۹

شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۹

بیرق رنگین
پرشور می‌خندند. جوانی که فقط با لبانش نمی‌خندد، با چشمانش هم می‌خندد، با تمام خطوط چهره‌اش هم می‌خندد، انگار گل خندان قصه‌های خانم جان است که در گوشه حیاط زندان...
۱۷ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: نیلوفر جوان
نویسنده: نیلوفر جوان
پیام فابین گی مدیر روزنامه اومانیته و سناتور شهر سنت‌دنی در حومۀ پاریس
شرایط سیاسی استثنایی کنونی مستلزم آن است که ما امسال جشن اومانیتۀ بزرگی را برگزار کنیم. رئیس‌جمهور مکرون به بهانه «ثبات نهادها» قصد دارد تا گاهنامۀ سیاسی لیبرال ومستبدانه‌ای که...
۱۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: ف.دوردانی و ا.باقری
نویسنده: برگردان: ف.دوردانی و ا.باقری
«وفاق ملی» کابینۀ مسعود پزشکیان یا وصال جناح‌های حکومتی خامنه‌ای.
از معجزات روش های انتخاباتی در نظام جمهوری اسلامی، از یک سو تولید «انتظار» و « خوش‌بین بودن» برای «روزنه‌گشایی» و «راه‌گشایی» در بین جناح موسوم به اصلاح‌طلبان حکومتی و...
۱۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن نادری
نویسنده: حسن نادری
آقاى پزشكيان اعتصاب و اعتراضات پرستاران فقط معوقات پرداختى نيست
ادعای حل مشکل پرستاران با تقلیل به پرداختِ معوقات، در واقع پاک‌کردن صورت مسئله است. مشکلات پرستاران فراتر از پرداخت معوقات است، معوقات بخش کوچکی از مشکلات آنان است.....
۱۵ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود سیدی
نویسنده: محمود سیدی
فراز و فرود کاتوتسکی، از مارکسیست کبیر تا اپورتونیست «مرتد»
کائوتسکی در کتاب مهم خود «تئوری ماتریالیسم تاریخی»، تسلیم ایدئولوژی بورژوایی شده بود. او مدعی بود که میتوان مارکسیسم را از طریق افکار فلسفی بورژوایی تکمیل نمود و ماتریالیسم تاریخی...
۱۵ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
ادامه خاطرات هم‌بند سهیلا درویش‌کهن
پاسدار زن وارد شد و دستور حجاب داد. ساک‌های برزنتی‌مون را از بالای قفسه‌ها پایین آوردیم، چادرهای مشکی‌مون را از توی ساک‌ها درآوردیم و سر کردیم که حلوایی وارد شد....
۱۴ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: هم‌بند زنده‌یاد سهیلا درویش‌کهن
نویسنده: هم‌بند زنده‌یاد سهیلا درویش‌کهن
آنا کارنینا
تولستوی زندگی و خُلق و خوی «آنا» قهرمان رمان خود را با نشانه‌های جامعه‌ای‌ خلق کرد که نمی‌تواند دوام بیاورد و گواه مدعای او این که کم‌تر از نیم قرن...
۱۳ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان

۸ تیر، روزی که در تاریخ جنبش چپ جاودانه شد

بیاد حمید می افتم مردی از سلاله ستارخان، روزبه و جزنی با چشمانی روشن، پیشانی سفید، مهربان با قلبی به بزرگی اقیانوس و آرامشی به مانند نسیم صبحگاهان. حمید اشرف در سال 1325 در تهران متولد شد. بعد از پایان تحصیلات متوسطه در رشته فنی پذیرفته و وارد دانشگاه تهران شد. او فعالیتهای سیاسی خود را از همان دوران نوجوانی و با گروه جزنی آغاز کرد و به یکی از بنیانگذاران برجسته سازمان چریکهای فدایی خلق تبدیل شد. حمید همراه یارانش بپا خاست تا سکوت شب را بشکند و صدا و پرچم مبارزه برای داد و آزادی علیه بیداد گری و استبداد را رساتر و برافراشته تر کند.


روزی که در تاریخ جنبش چپ ما جاودانه شد

روزی که  که قلب های تپنده آزادی،عدالت و انسان دوستی را ماموران شاه گلوله باران کردند، روزی که حمید اشرف و ۹ تن دیگر از فرزندان پاک باخته مردم ما ر ا بخاک افکندند.

سخن گفتن از آن روز و از آن خاطره راحت نیست. هر سال با فرا رسیدن تیرماه و روز ۸ تیر، هجوم خاطره تلخ  شهادت رفقا حمید اشرف و یاران، نفس را در سینه ام حبس می کند، کامم تلخ و غمی سنگین بر وجودم مستولی می شود.

با خود می گویم چرا باید شمشیر بی عدالتی، ظلم، ستم، خشونت همیشه بر بالای سر مردم  ما باشد، چرا دیکتاتوری و استبداد باید بر مردم و جامعه ما حکومت کند و هر دهانی را که به اعتراض باز شود با گلوله های سرب داغ  پاسخ داده شود؟
چرا مردم و میهن ما باید انسانهای شریفی را که هدفی جز آزادی، پیشرفت، سر بلندی مردم و کشور خود را نداشتند از دست بدهند؟ این انسانهائی که سرمایه این ملت بودند مگر چه می خواستند که باید اینگونه آماج حمله وحشیانه مزدوران ساواک شاهنشاهی قرارمی گرفتند؟

در تاریخ هر کشور و هر ملتی، روزها و وقایعی وجود دارند تلخ و شیرین که بیاد ماندنی  هستند.

روز ۸ تیر ۱۳۵۵ یکی از آن روزهای تلخ و غم انگیز ملت ایران است. در این روز، در حمله  نیروهای ساواک به یکی از خانه های تیمی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در مهرآباد جنوبی تهران، مزدوران ساواک شاه  10 نفر از بهترین فرزندان میهن و مردم را آماج گلوله های خود قرارداده و همه را بخاک و خون کشیدند. آنها با شادی و شعف اعلام کردند که حمید اشرف رهبر چریکهای فدایی خلق را کشته اند. در روزنامه ها با آب و تاب جریان درگیری و اسامی ۱۰ رفیق کشته شده را نوشتند که عبارت بودند از: حمید اشرف، محمد رضا یثربی، مهدی فوقانی، محمد حسین حق نواز، عسکر حسینی ابرده، یوسف قانع خشک بیجاری، طاهره خرم، غلا مرضا لایق مهربانی، علی اکبر وزیری اسفرجانی، فاطمه حسینی.

یاران ناشناخته ام
چون اختران سوخته
چندان به خک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.
***
آنگاه، من، که بودم
جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
چنگ زهم گسیخته زه را
یک سو نهادم
فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
گشتم میان کوچه مردم
این بانگ بالبم شررافشان:

(( – آهای !
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید! …
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش 
کاینگونه می تپد دل خورشید
در قطره های آن …))
***
 بادی شتابنک گذر کرد
بر خفتگان خک،
افکند آشیانه متروک زاغ را
از شاخه برهنه انجیر پیر باغ …

(( – خورشید زنده است !
در این شب سیا [که سیاهی روسیا
تا قندرون کینه بخاید 
از پای تا به سر همه جانش شده دهن،
آهنگ پر صلابت تپش قلب خورشید را 
من
روشن تر،
 پر خشم تر، 
پر ضربه تر شنیده ام از پیش…

از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!

از پشت شیشه ها 
به خیابان نظر کنید !

از پشت شیشه ها به خیابان
نظر کنید ! … ))

از پشت شیشه ها …
***
نو برگ های خورشید 
بر پیچک کنار در باغ کهنه رست .
فانوس های شوخ ستاره 
آویخت بر رواق گذرگاه آفتاب …
***
من بازگشتم از راه،
جانم همه امید
قلبم همه تپش .

چنگ ز هم گسیخته زه را
ره بستم
پای دریچه،
 بنشستم 
و زنغمه ئی
که خوانده ای پر شور
جام لبان سرد شهیدان کوچه را
با نوشخند فتح 
 شکستم :

(( – آهای !
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش 
کاینگونه می تپد دل خورشید 
در قطره های آن …

از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید 
خون را به سنگفرش ببینید !
خون را به سنگفرش 
بینید !
خون را 
به سنگفرش …)) 

(احمد شاملو – بر سنگفرش)           

بیاد حمید می افتم مردی از سلاله ستارخان، روزبه و جزنی با چشمانی روشن، پیشانی سفید، مهربان با قلبی به بزرگی اقیانوس و آرامشی به مانند نسیم صبحگاهان. حمید اشرف در سال ۱۳۲۵ در تهران متولد شد. بعد از پایان تحصیلات متوسطه در رشته فنی پذیرفته و وارد دانشگاه تهران شد. او فعالیتهای سیاسی خود را از همان دوران نوجوانی و با گروه جزنی آغاز کرد و به یکی از بنیانگذاران برجسته سازمان چریکهای فدایی خلق تبدیل شد. حمید همراه یارانش بپا خاست تا سکوت شب را بشکند و صدا و پرچم مبارزه برای داد و آزادی علیه بیداد گری و استبداد را رساتر و برافراشته تر کند. محمود نادری نویسند کتاب ۲ جلدی چریکها ی فدایی خلق، شخصی که با تمام توان و تلاش سعی می کند مبارزه فداییان را وارونه جلوه دهد و کینه ورزی و سم پاشی او علیه مبارزین فدایی بر هیچکس پوشیده نیست در این کتاب اذعان می دارد که: « حمید اشرف یکی از برجسته ترین اعضای چریکهای فدایی خلق  بود. خونسردی، بی باکی، قدرت سازماندهی، انصباط تشکیلاتی و پنهانکاری به همراه  یک دهه زندگی مخفی در شرایطی که بخش زیادی از بار تشکیلاتی را یک تنه بر دوش می کشید او را به رهبر افسانه ای چریک ها در مبارزه مسلحانه تبدیل کرده بود. حمید طی درگیریهای متعدد و او بارها توانسته بود ار چنگ ماموران کمیته ضد خرابکاری بگریزد». در جای دیگری ار کتاب می خوانیم که رفیقی در زیر بارجویی گفته:« حمید اشرف رفیق بسیار صبوری است. هیچگاه در تصمیماتش دچار شتابزدگی  نشده، تابع احساسات قرار نمی گیرد. این خصوصیت به بقایش کمک زیادی کرده و در مقابل مشکلات خیلی مقاوم است و بسیار فداکار و از جان گذشته است … او آنقدر فداکار بود و آنقدر سازمان و رفقایش را دوست داشت که وقتی می شنید قرار کسی لو رفته  سعی می کرد خود را به منطقه قرار برساند و رفیقی را که می خواست سر قرار لو رفته برود را مطلع کند».

من در خانه های تیمی، با حمید زندگی کرده ام. براستی حمید جلوه پر شکوهی از ایثار و فداکاری، احساس مسولیت وعشق عمیق نسبت به مردم، مهین، رفقای خود و آرمانهای انسانی انساندوستان، آزادیخواهان وعدالت جویانه بود. حمید را تا آنجایی که من می شناختم یک پراتیسین برجسته سیاسی بود تا یک استراتژیست سیاسی. البته او کم مطالعه نداشت و در خانه های تیمی نیز مطالعه می کرد ولی عملگرایی او بیشتر بود. در عین حال حمید متوجه این مشکل شده بود و ظرفیت بالائی برای رفع این مشکل داشت. هنگامیکه احساس کرد برای بالا بردن کیفیت کار سازمان و تغییر روشهای جاری، نیاز به کار تنوریک جدی و همه جانبه است، با دل و جان اقدام به رفع این مشکل و نیاز مهم کرد. نه تنها خود که سازمان را نیز در این جهت هدایت کرد. متناسفانه رژیم شاه، این فرصت را از او و دیگر رفقای ما گرفت.  

او می دانست که حقیقت کلی و عمومی برای همیشه و همه شرایط  وجود ندارد. آنچه که ما قبول داریم شاید دیگری قبول نداشته باشد و به آن انتقاد کند، زیرا زندگی، فرهنگ و نگاه انسانها نسبت به مسائل متفاوت است. زندگی مجموعه ای از رنگهاست که مدام در حال تغییر و تحول است و فرد باید تلاش کند که خود را با این تغییرات انطباق دهد. پس آموزش، یادگیری، اندیشیدن و بازاندیشیدن، مدام لازم است. شناختی که من از حمید داشتم چنین بود. او رفیقی فروتن با حوصله و کنجکاو بود. معتقد بود از هر کسی می توان چیزی آموخت.

این مجموعه آگاهی، خصایل، ظرفیت بالا، تلاش بی وقفه، پیشتکار و پیکار حمید اشرف بود که او را به کادر برجسته چریک های فدائی خلق ایران تبدیل کرده، احترام همه اعضا و کادرهای سازمان را  برانگیخته و او را به رهبر برجسته سازمان چریکهای فدائی خلق ایران برکشیده بود. من می دیدم که همه رفقا  وقتی اسم حمید به میان  می آید جه حس احترام عمیقی نسبت به او داشتند. حمید برای ما تکیه گاهی بود. حضور او به ما اعتماد بنفس می داد.

افسوس که دیکتاتوری و استبداد چنین انسانهای صادق، فداکار، شیفته عدالت، آزادی و پیشرفت کشور و میهن دوست را از مردم ما گرفت و آنها دیگر در میان ما نیستند.

با این همه – ای قلب درد بدر!-
از یاد مبر
که ما
من و تو-
عشق را رعایت کرده ایم،
از یاد مبر
که ما
انسان را رعایت کرده ایم … شاملو                                                                                                                               

شمسی ( مرضیه شفیع )
 5 تیر ماه ۱۳۹۴

تاریخ انتشار : ۵ تیر, ۱۳۹۴ ۸:۵۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفتاد و یک سال پس از روز تاریخی ٢٨ مرداد!

روزی که از آن تاریخ تا پایان حکومت پهلوی اگر بخواهیم در مورد حکومت محمد رضا شاه پهلوی فقط یک عبارت بکار ببریم که دوست و دشمنِ منصف بر آن بیشترین اتفاق نظر را داشته باشند، آن عبارت چنین است:

محمد رضا شاه پهلوی از عصر روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا روزی که بختیار را به نخست‌وزیری گمارد، بطور پی در پی قانون اساسی مشروطیت را زیر پا می‌گذاشت و آن را رعایت نمی کرد.

شاید هیچ واقعه ای در تاریخ معاصر ایران به اندازه واقعه بیست وهشتم مردادماه ۱۳۳۲ مورد …

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیرق رنگین

پیام فابین گی مدیر روزنامه اومانیته و سناتور شهر سنت‌دنی در حومۀ پاریس

«وفاق ملی» کابینۀ مسعود پزشکیان یا وصال جناح‌های حکومتی خامنه‌ای.

آقاى پزشکیان اعتصاب و اعتراضات پرستاران فقط معوقات پرداختى نیست

فراز و فرود کاتوتسکی، از مارکسیست کبیر تا اپورتونیست «مرتد»

ادامه خاطرات هم‌بند سهیلا درویش‌کهن