اعضای محترم حزب چپ؛
ما تصمیم گرفته ایم که حزب چپ را ترک کنیم و یک حزب جدید بسازیم. این تصمیم برای ما آسان نبود. زیرا حزب چپ سال ها یا حتی دهه ها خانه سیاسی ما بود. در این حزب با همکاران مبارز خود آشنا، با بسیاری همراه و با برخی دوست شدیم.
ما عصرها و آخر هفته ها را مشترکا در رویدادهای حزبی می گذراندیم و در طول مبارزات انتخاباتی زمان بیشتری را با هم کار می کردیم. برای ما؛ چه از نظر سیاسی و چه از نظر شخصی سخت است که همه اینها را پشت سر بگذاریم. اگر راه بهتری وجود داشت از آن استقبال می کردیم. از آنجایی که با بسیاری از شما ارتباط داریم، می خواهیم تصمیم خود را برای شما تشریح کنیم.
چند سال است در خط مشی سیاسی حزب چپ اختلافاتی وجود داشته است. ما بارها استدلال کردیم که اولویتهای اشتباه و عدم تمرکز بر عدالت و صلح اجتماعی، چهره حزب را کمرنگ میکند. ما بارها هشدار دادیم که تمرکز بر محیطهای شهری، جوان و فعال، رایدهندگان سنتی را از ما دور میکند.
ما بارها تلاش کردیم با تغییر خط مشی سیاسی، جلوی افول حزب را بگیریم.
ما در این مورد موفق نبودیم. در نتیجه حزب موفقیت کمتر و کمتری در به دست آوردن آرا داشت. تاریخ حزب چپ از زمان انتخابات اروپا در سال ۲۰۱۹، تاریخ شکست های سیاسی است. رهبری حزب و مقامات حامی آن در سطح ایالتی؛ مصمم بودند که تحت هیچ شرایطی درباره این شکست ها بحث انتقادی نکنند. هیچ مسئولیتی در این مورد بر عهده گرفته نشده و هیچ پیامد اساسی هم حاصل نشده است. در برابر؛ کسانی که نسبت به روند رهبری حزب انتقاد داشتند، مقصر نتایج شناخته شده و به طور فزاینده ای به حاشیه رانده شدند.
ما دیگر جایی برای برای خود در حزب نمی بینیم. به عنوان مثال، “قیام برای صلح” فوریه ۲۰۲۳ را باید به خاطر آورد. این بزرگترین تجمع صلح در ۲۰ سال اخیر بود. ده ها هزار نفر در مقابل دروازه براندنبورگ تجمع کردند. زیرا حدود نیمی از مردم نظامی گری دولت را رد می کنند. کل تشکیلات سیاسی کشور در برابر این تجمع ایستادند و آن را بدنام کردند. رهبری حزب چپ، به جای حمایت از ما در این مبارزه، در کنار احزاب دیگر قرار گرفت. آنها مبتکران تظاهرات را متهم به “هم گامی با راست ها” کردند و آتش بیار اتهامات علیه ما شدند.
فضای سیاسی در حزب برای ما به قدری کوچک شده است که دیگر نمی توانیم در آن جا بگیریم. ما از تشکیلات منطقه ای خود شناخت داریم، می دانیم این احساس بسیاری از اعضای حزب چپ است.
ما می خواهیم با تشکیل یک حزب جدید یک خانه سیاسی جدید برای آنها ایجاد کنیم.
ما این کار را از روی اعتقاد درونی انجام می دهیم، زیرا تشکیل حزب به خودی خود هدف نیست. پس ما چه هدفی داریم؟
ما دیگر نمی خواهیم وضعیت فعلی را بپذیریم. سیاست ویرانگر اجتماعی چراغ راهنمایی [دولت فعلی آلمان متشکل از سوسیال دموکرات ها، سبزها و دموکرات های آزاد] بخش بزرگی از درآمد و کیفیت زندگی مردم را هدف قرار داده است. سیاست خارجی آلمان به جای جستجوی راه حل های صلح، به ارسال تسلحیات می پردازد. درگیری ها در سطح بین المللی در حال تشدید هستند، تشکیل بلوک در حال ظهور تهدیدی برای صلح جهانی است و تحولات اقتصادی عظیمی را به همراه خواهد داشت. مخالفت با این تحول سیاسی به طور فزایندهای در بحث عمومی مورد تحریم و تمسخر قرار میگیرد. اما دمکراسی به تنوع نظرات و بحث های آزاد نیاز دارد. ناتوانی دولت در مقابله با بحران های زمانه ما و تنگ شدن فضا برای افکار دیگر، AfD [حزاب راست گرای افراطی آلمان] را به اوج رسانده است. بسیاری از مردم دیگر نمی دانند اعتراض خود را از چه راه دیگری بیان کنند. در این وضعیت، حزب چپ دیگر بهعنوان یک اپوزیسیون وضعیت موجود به حساب نمی آید؛ بلکه بهعنوان یک حزب نرمشده «بله، اما…» شناخته می شود. با این سیاست به زیر مرز ۵ درصد [برای حضور در پارلمان] رسیده است. در حال حاضر همه نشانه ها حاکی است در بوندستاگ [پارلمان] بعدی نماینده ای نخواهد داشت. این در وضعیتی است که طبق نظرسنجی ها، آرای AfD به بیش از ۲۰ درصد رسیده است.
ما موظفیم مبارزه برای جهت گیری سیاست و آینده کشورمان را جدی بگیریم. برای انجام این کار، ما قصد داریم یک نیروی سیاسی جدید، یک صدای دمکراتیک برای عدالت اجتماعی، صلح، خرد و آزادی بسازیم.
ما بدون کینه و بدون واکنش به مخالفت با حزب قدیمی خود، آغاز خواهیم کرد. درگیری برای ما تمام شده است. می دانیم: برخی از شما در حسرت این مرحله بوده اید، برخی دیگر ناامید خواهند شد و برخی دیگر منتظر خواهند بود تا ببینند اوضاع چگونه پیش می رود.
ما به همه شما می گوییم:
ما می خواهیم خردمندانه از هم جدا شویم. جنگ زرگری به همه ما آسیب می رساند. حزب چپ مخالف سیاسی ما نیست.
ما میخواهیم به بسیاری از شما که سالها با اعتماد با هم کار کردهایم بگوییم:
ما آماده گفتگو هستیم و خوشحال میشویم در زمان مناسب پذیرای شما باشیم.
سارا واگنکنشت،
امیرا محمد علی،
کریستین لی،
لوکاس شون،
یوناس کریستوفر هوپکن،
فادیمه آسکی،
علی الدیلامی،
سویم داگدلن،
جان لوکاس دیتریچ،
کلاوس ارنست،
آندری هونکو،
زاکلین ناستیچ،
عمید ربیه،
الکساندر اولریشت،
سابین زیمرمن.
1 Comment
تنها نظامِ رهایی بخش بشر و جهان، تقویت و ترمیم و تزئین و تثبیت،ارزشمندیهای نظام سوسیالیستی و تعمیم ِاصول علمی آن،بدون فوت وقت،در سراسر جهان ست.از طرفی، تنها راهِ متمرکز شدنِ طیوفِ رنگارنگ چپ و نیل به اتحاد نظری -عملی، مناظرات مداوم ایدئولوژیکی ست و بس.اینکه مارکسیستها عالیترین روش دانش محورِ کشفِ تضادها و قوانین وتناقضات پدیده های طبیعی و تاریخی را در اختیار داشته باشند،و اینهمه سلایق فکری متفاوت،تکاندهنده و تاسفبار ست.ایکاش هزاران هزار رفیق،در جایگاه رفیق کبیر جزنی داشتیم.قطعاً امروز چهل وپنج سالگیِ انقلاب دمکراتیک با سمت گیری سوسیالیستی را،جشن میگرفتیم…