حمله ی حماس به اسرائیل و کشتار هزار و چهارصد نفر انسان بیگناه، اگرچه در زمینه ای تاریخی صورت گرفت و محصول بذری است که اسرائیل کاشته است، اقدامی است که با هیچ منطقی قابل توجیه و توضیح نیست. روشن است که تمام ظلم و ستمی که اسرائیل طی دهه ها بر فلسطینیان روا داشته، اشغال غیر قانونی سرزمینهای شان، بمب هایی که بر سرشان ریخته و جانهایی که از آنان گرفته، نمی تواند به حمله و کشتار مردم بی گناه توسط حماس مشروعیت بخشد. بی جهت نبود که این جنایت موجب محکومیت بین المللی وسیعی شد.
اما بمباران های اسرائیل تحت عنوان دفاع از خود تا کنون فاجعه ای به مراتب بزرگتر آفریده است. بیشتر ازهشت هزار فلسطینی که نیمی از آنان کودک هستند، زیر بمباران های اسرائیل جان باخته اند. در شبانه روز گذشته به نقل از اسرائیل بیش از ششصد هدف برای در هم کوبیدن حماس بمباران شده است، اما این هدف ها در کجای غزه هستند و حماس کجاست؟ در ساختمان های بلندی که فرو میریزد؟ در بیمارستان؟ یا در مدرسه؟ آن تعداد معدودی از اعضای حماس که کشته می شوند، در میان آن هشت هزار جان بی گناه از دست رفته ای هستند، که با نابودی و فرو ریختن هر ساختمان بلند به قتل رسیده اند.
قدرتهای بزرگ اروپای غربی و آمریکا که همیشه به شکلی با مماشات نسبت به بمبارانها و کشتار مردم بیگناه فلسطین و آنچه اسرائیل کرده است، برخورد کرده اند، یا صدایی ضعیف و غیر قابل شنیدن داشته اند، این بار با صدایی بلند از حق دفاع از خود اسرائیل می گویند و حاضرنیستند خواهان آتش بس شوند! می گویند خواهان توقف موقت جنگ برای ارسال کمکهای انسانی هستند. معنای این خواسته البته این است که بمباران، کشتار و نابودی غزه پس از چنین توقفی دوباره از سر گرفته شود! تجربه ی هفتاد و پنج ساله فلسطین نشان می دهد که غرب هنگام اشغال خاک دیگران از جانب نیروی های متحدش یک استاندارد دارد وهنگامی که نیرویی غیر خودی سرزمین دیگران را اشغال می کند، استانداردی دیگر. بمباران مناطق مسکونی و کشتار هم دو استانداردی است، یکی نامش دفاع از خود است و دیگری نسل کشی و پایمال کردن حقوق انسانی. معلوم نیست باید چند هزارفلسطینی بی گناه دیگر زیر باران بمب ها کشته شوند تا قدرت های غربی خواهان فشار به اسرائیل برای آتش بس شوند. چرا غرب جنایت علیه بشریت در غزه را محکوم نمی کند؟ تا کی قدرتهای غربی می خواهند به سیاست «هم شریک دزد، هم یار قافله» در مورد فلسطین ادامه دهند؟