متن کامل سخنرانی سارا احسان، شاعر، در تظاهرات حامیان فلسطین، مانهایم آلمان، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲
«این تنها یک فلسطینی نیست که توسط یک استعمارگرِ شهرکنشین که خود لباس کامل به تن دارد، برهنه میشود – یک ویتنامی، افغانستانی و عراقی است که توسط یک آمریکایی برهنه میشود، یک الجزایری است که توسط مردی فرانسوی، یک کنگویی است که توسط یک بلژیکی، یک لیبیایی است که توسط یک ایتالیایی، یک نامیبیایی است که توسط یک آلمانی، یک اندونزیایی است که توسط یک هلندی، یک بومی آمریکایی است که توسط یک استعمارگر اروپایی، یک بومی است که توسط یک استعمارگر استرالیایی برهنه میشود، بهتمامی، انسانیت ما است که توسط وحوشی که به ما ایدهی «مدنیت غربی» را میفروشند، از آن برهنه میشویم.» (اینها سخنان حمید دباشی است، استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا).
شرکتکنندگان عزیز،
ما هر روز صبح داریم با ترسِ اینکه این کشتار ادامه پیدا کند، بیدار میشویم و این تازه پس از خوابی است که در خانههای گرم و زیبایمان رفتهایم. هر خرده نان، معنا و وزن متفاوتی پیدا میکند وقتی بدانیم شبِ پیش، صدها هزار انسان در غزه، گرسنه به خواب رفتهاند.
دنیا ابو محسن، دختری ۱۳ ساله و اهل غزه بود که پس از آنکه یک پایش را در حملات اسرائیل از دست داد، آرزویش این شد که پزشک اطفال شود. او نیز بهمانند هزاران کودک دیگر در غزه، والدین و برادرانش را از دست داده بود. دنیا در حمله به بیمارستانی که در آن تحت درمان بود، کشته شد. دنیا کجاست؟ جهان کجاست، وجدان جمعی و اخلاق کجاست؟ همهی اینها مردهاند. همه بر محراب فاشیستها، نژادپرستان، متظاهران، نان به نرخ روز خورها و دست نشاندهها قربانی شدهاند. دولت ما میتواند دست به انتخاب بزند که خودش میخواهد به کدام دسته تعلق داشته باشد، یا اینکه تمام دستهها را انتخاب کند. آنچه ما متوجه شدهایم این است که ما آن «ما»یی نیستیم که دولت فکر میکند هستیم. ما مردمانی هستیم که میتوانند از این کشور اخراج شوند یا در دریا غرق شوند یا در مرزها کتک بخورند. ما نباید در مورد اینکه چه برچسبی بخوریم، تصمیمی بگیریم. گاهی مادون انسان فرض شدهایم، گاهی خارجی، خاورمیانهای یا پناهندهی اقتصادی. سپس ما را کمی صیقل میدهند و برچسب مردمانی با سابقهی مهاجرت را برایمان در نظر میگیرند و بارِ گذشتهای مبهم را بر دوشمان میگذارند. ما حق نداریم تصمیم بگیریم که چه کسی باشیم و میخواهیم چه برچسبی بخوریم. ما آلمانیها خود به خود به یک «ما»ی متجانس و یکدست تبدیل نمیشویم. پاسپورت آلمانی و زبان آلمانیِ بدون لهجه برای اینکه به عضوی از این «ما» تبدیل شویم، کافی نیست. همهی ما در ابتدای امر باید سرسپردهی منافع و مصالحِ دولت آلمان[۱] شویم. اما این منافع و مصالح بر استخوانهای خرد شدهی فلسطینیان بنا شده است. یک جور خودبزرگبینی که منتقدانِ خود را نیز محکوم میکند. اقداماتی که خلاف قوانین بینالمللی است و گذشتهی خونبار خود را با خون مردم فلسطین پیوند زده است. گویی فلسطینیان در کل وجود نداشتهاند و نباید هم داشته باشند. گویی آنان حق زندگی و برخورداری از آزادی و برابری را ندارند.
مصالح دولت آلمان بر پایهی سوابق خونین این کشور در کشتار یهودیان شکل گرفته و هماکنون نیز با خون فلسطینیان پیش میرود.
«مصالح دولت» اصطلاحی سیاسی است که ریشه در ماکیاولیسم دارد و به آن معناست که دولت حق دارد منافع خود را حتی به قیمت پایمال کردن حقوق افراد تامین کند، وقتی برای تامین منافع دولت به چنین چیزی نیاز باشد. به هر حال، آژانس فدرال آموزش مدنی نیز شرح داده است که این اصطلاح، «در شرایط مطلقگرایی به کار میرود. بر اساس این اصل، حفظ قدرت، یکپارچگی و بقای دولت به خودی خود یک ارزش است و نهایتاً استفاده از تمام ابزارها را توجیه میکند و در چنین شرایطی، اخلاقیات یا قوانین را نیز میتوان زیر پا گذاشت. اصلِ «مصالح دولت» را امروزه هنوز رژیمهای مستبد به کار میگیرند.»
ما امروز به خاطر یکی از بدترین نمونههای فعلی اینجا گرد آمدهایم. منافع و مصالحِ دولتِ اسرائیل نیز بر آن قرار گرفته که تمام قوانین را زیر پا بگذارد. آلمان نیز از این اصلِ رژیمهای مستبد پیروی میکند. مصالحِ دولت تا کجا ممکن است، میتواند و باید پیش برود؟
آیا مفهوم مصالح دولت با دموکراسی مغایرت ندارد؟
نظریهی مصالح دولت از منظر تاریخی خلاف نظریهی حکومت قانون است. هر دو اینها مفاهیمی سیاسی هستند اما با یکدیگر سر ناسازگاری دارند. به هر حال، پس از جنگ جهانی دوم، نظریهای که حکومت قانون نامیده میشد، در دموکراسیهای لیبرال، حاکم شد. چرا اکنون دولت آلمان در مسئلهی اسرائیل-فلسطین، به سمتِ نظریهای عقبگرد کرده که بر پایهی مطلقگرایی، فاشیسم و فراتر از همهی اینها، نازیسم شکل گرفته است؟ چرا؟
بر دکترین «مصالح دولت» در خصوص اسرائیل، نقطهی پایان بگذارید! آلمان باید به خواستهی دادگاه بینالمللی لاهه گردن بنهد. آلمان باید نشان دهد که به تصمیم قانونی الزامآور این دادگاه احترام میگذارد و با تمام توانش به تعهد خود برای پیشگیری از نسلکشی عمل کند. آلمان باید به اقدامی فوریتی برای پیشگیری از جرائم بینالمللیِ جاری دست بزند.
ما خواستارِ: تحریم تسلیحاتیِ همه جانبهی اسرائیل هستیم.
و آزادی برای فلسطین!
عدالت برای محرومان!
غرامت برای قربانیان غیرنظامی!
پایان دادن به اشغال!
پایان دادن به آپارتاید اسرائیل!
حق خودمختاری برای فلسطینیان!
آتشبس فوری!
[۱] آنگلا مرکل و اولاف شولتس، هر دو در این خصوص گفتهاند، امنیت اسرائیل، «مصلحت دولت» آلمان است.
1 Comment
بجا و شایسته بود.