در آلمان، مانند بسیاری از کشورهای غربی، بیاعتباری عمومی نهادها به شدت دامنگیر مطبوعات نیز شده است. اما در کشوری که مهد شکوفایی انتقاد رسانهها بود، اینک مدیران تحریریه تلاش میکنند تا با اتهاماتی مانند «در دام تئوری توطئه افتادن»، «اعتراض از سر سیری» و «روزنامهنگاری پریشان فکر » آن را بی اعتبار نمایند.
هارالد ولزر، جامعهشناس آلمانی، نویسنده کتابی که همراه با فیلسوف ریچارد دیوید پرشت، در سال ۲۰۲۲ با عنوان «قدرت چهارم ، نظر اکثریت چگونه ساخته میشود »(۱) منتشر شد، با تاسف میگوید: «رسانهها به نقد رسانهها مانند پرندهشناسان برخورد میکنند: به آواز آنها گوش نمیکنند». بر اساس مشاهدات این دو، در مورد موضوعاتی مانند جنگ در اوکراین، رسانههای غالب در آلمان، بیشتر در ساختن روایتی یکطرفه تمرکز دارند تا اطلاعرسانی از طریق تحقیقاتی متوازن. این امر منجر به شکاف رو به رشدی شده که نظرات منتشر شده توسط رسانهها را از افکار عمومی جدا میکند.
در مطبوعات، سیلی از اظهارنظرهای تحقیرآمیز بر سر این دو نویسنده سرازیر شد، که برخی از آنها حتی قبل از چاپ کتاب بیان شده بود. چنین واکنشی به طور متناقضی فرضیه روزنامهنگاری بیش از حد هوادارانهای را تأیید کرد که داوری نظری و «اخلاقی» را جایگزین استدلالهایی متکی بر واقعیت میکند.
واکنش به این کتاب نشان دهندۀ یک امر است: اگرچه روزنامهنگاران گاه به گاه رسواییهای مرتبط با حرفۀ خود را پوشش میدهند (مانند گزارشهای نادرست در مجله اشپیگل که در سال ۲۰۱۸ فاش شد، یا فساد در کانال RBB در سال ۲۰۲۳ ) اما به آسانی هر انتقادی را، حتی زمانی که توسط چپ لیبرال مطرح شده باشد، با نسبت دادن به «توطئۀ جناح راست افراطی در انتقادی ساختاری» بیاعتبار میکنند. هفتهنامه «دیاشترن» از نویسندگان کتاب «قدرت چهارم» به دلیل تائید نظریه «مطبوعات دروغ پرداز» مورد علاقۀ راست افراطی، انتقاد کرد.(۲)
از سوی دیگر بررسی و تحلیل تولیدات روزنامهنگاری آلمانی سرشار از درس است. برای مثال، تحلیل محتوای پوشش جنگ در اوکراین نشان داد که شخصیتها بیش از حد به نفع تحویل سلاحهای سنگین موضع میگیرند و مخالف ابتکارات دیپلماتیک هستند: خانم ماری- اگنس استراک-زیمرمن (حزب لیبرال دموکرات) بیش از همه در صحنه حضور داشت و پس از آن آنتون هوفریتر از حزب «سبزها» از چنین مواضعی دفاع می کردند(۳). با این حال، نظرسنجیهای انجام شده در همان دوره حاکی از آن بود که حدود نیمی از افراد با تحویل سلاحهای سنگین مخالف و اکثریت خواهان بهکارگیری بیشتر دیپلماسی بودند(۴). اووه کروگر، محقق ارتباطات از دانشگاه لایپزیگ، توضیح میدهد: «وضعیتی که باز هم بیشتر شکاف بین نظرات ابراز شده و نظرات عموم مردم را نمایان میکرد».
کروگر خاطرنشان میکند که جهتگیری نظامیگرایانه در فضای رسانهای آلمان به زمان حملۀ روسیه به اوکراین مربوط نمیشود. بمباران صربستان توسط سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سال ۱۹۹۹ که آلمان برخلاف قوانین بینالمللی در آن شرکت داشت، و شرکت ارتش آلمان در جنگ افغانستان، از سوی اکثریت قریب به اتفاق سرمقاله نویسهای رسانههای آلمانی مورد تشویق قرار گرفت، در حالیکه اکثریت مردم مخالف آن بودند(۵). پس از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، فشار رسانهها به چرخش رادیکال دیپلماسی آلمان کمک کرد و حزب سوسیال دموکرات در حکومت، میراث صدراعظم ویلی برانت که آغازگر سیاست تنشزدایی با شرق بود را نابود کرد. آقای لارس کلینگ بیل، رئیس حزب سوسیال دموکرات، در اکتبر ۲۰۲۲ اعلام کرد: «امروز مسئلۀ اصلی سازماندهی امنیت علیه روسیه است».(۶)
« محور انتقال نظرات سیاست خارجی آمریکا»
کروگر در سال ۲۰۱۳ با انتشار پایاننامۀ خود در مورد ادغام روزنامهنگاران آلمانی در اتاقهای فکر فراآتلانتیک، شناخته شد. نامهای بزرگ در مطبوعات و سیاست خارجی اعضای سازمانهای آتلانتیستی مانند «آتلانتیک-بروکه» (پل آتلانتیک) و کمیسیون سه جانبه موسسه آسپن (Aspen Institute) بودند (و برخی هنوز هم هستند)، بدون اینکه این مطبوعات (از جمله نشریات خودشان) هرگز آن را برملا کنند. از جملۀ آنان می توان به استفان کورنلیوس از روزنامه «زوددیوچهتسایتونگ»یا کلاوس-دیتر فرانکنبرگر (از فرانکفورترآلگماینه) ، کای دیکمن سردبیر آن زمان «بیلدتسایتونگ» و یوزف جوفه اشاره کرد، که در آن زمان معاون سردبیر هفتهنامۀ «دیتسایت» بود. کروگر سپس از طریق تحلیل محتوا و جهت گیری ، همسویی این روزنامه ها را با مواضع ناتو و ایالات متحده نشان داد(۷). حتی معاون سردبیر دیتسایت، برند اولریش، اذعان داشت که شبکههای فراآتلانتیکی «محور انتقال نظرات سیاست خارجی آمریکا» هستند.(۸)
مورد یوخن بیتنر به خوبی این موضوع را نشان میدهد: در ارتباط با German Marshall Fund آمریکا، موسسهای که هدفش تقویت روابط فراآتلانتیکی است، این سردبیر دیتسایت در سال ۲۰۱۳ ، در تدوین یک سند استراتژیک در مورد خط مشی امنیت خارجی آلمان شرکت کرد. این سند مبنای سخنرانی مهم رئیس جمهور وقت آلمان، آقای یواخیم گاوک، در کنفرانس امنیتی مونیخ بود که خواستار مشارکت نظامی بیشتر آلمان در سراسر جهان شد. بیتنر بدون افشای نقش دوگانۀ خود، در دیتسایت سخنرانی گاوک را یک «اعجاز» خواند.(۹)
بررسی کروگر در ۲۹ آوریل ۲۰۱۴ سروصدا به پا کرد، زمانی که برنامه طنز Die Anstalt در دومین کانال تلویزیون ملی (ZDF) به آن اشاره کرد. این یکی از لحظات نادر انتقاد رسانهها در تلویزیون آلمان بود. علیرغم علاقۀ عموم به این افشاگریها و شکست اقدامات قانونی روزنامهنگاران مورد اتهام از کروگر، نه هیئت تحریریۀ رسانههای بزرگ و نه مؤسسات دانشگاهی به تحقیق در مورد این موضوع نپرداختند، امری که میتوانست بسیار امیدوارکننده باشد.
نفوذ شبکههای فراآتلانتیکی بر پوشش خبری درگیریهای بینالمللی (اوکراین، خاورمیانه، چین) به همان اندازۀ تبلیغات روسیه به شدت جدی است. به خصوص که این شبکهها نه تنها روزنامهنگاران برجسته، بلکه برخی از نخبگان سیاسی، از جمله وزیر امور خارجه فعلی آنالنا بائربوک از حزب سبزها، عضو آتلانتیک-بروکه و بورسیه سابق German Marshall Fund را نیز شامل میشوند.
نزدیکیهای ایدئولوژیک ، برجسته و آشکار، برای توضیح این جهتگیری رسانهها کافی نیست. کاهش تیراژ، فرار تبلیغدهندگان از مطبوعات چاپی و رقابت با پلتفرمهای دیجیتال، مطبوعات آلمان را در دو دهۀ اخیر عمیقاً شکننده کرده است. سابین شیفر، مبتکر مؤسسه مسئولیت رسانهها (IMV) در ارلانگن و استاد مدرسه عالی رسانه (Hochschule für Medien) در فرانکفورت ، تأثیرات مخرب ناامنی شغلی بر کار روزنامهنگاری را برجسته میکند. به گفتۀ او، در سطح حرفهای شنا کردن بر خلاف جریان آب خطرناکتر شده است: «بیشتر این فرصتطلبان هستند که فرصتهای شغلی را تصاحب میکنند.»
در آلمان مانند جاهای دیگر، تلاش برای جذب کلیکها، رسانههای مشهور را تشویق میکند تا بدون راستیآزمایی، بر امواج خشم برانگیخته شده در X (توییتر سابق) سوار شوند. این چنین بود که در شب ۱۵ تا ۱۶ نوامبر ۲۰۲۲، کانال تلویزیونی دو ملی آلمان در توییتی نوشت: «موشکهای روسی به خاک لهستان اصابت کرد»، خبری که به دلیل عضویت لهستان در ناتو انفجاری بود و بلافاصله توسط اشتراک زیمرمن، رئیس کمیته دفاعی تکرار شد. یک خبر نگار روزنامه اتریشی «اشتاندارد»، مهمترین «روزنامۀ با کیفیت» کشور، در تفسیر این خبر نوشت: «پوتین […] آشکارا به دنبال رویارویی بزرگ با اروپا است. ما باید برای جنگ آماده شویم، هر چند این امر غیرقابل تصور به نظر برسد». این در واقع یک خبر جعلی بود: موشک اصابت کرده به شهر کوچک پرژوودوف ، از سوی ارتش اوکراین شلیک شده بود(۱۰). اگرچه مبارزه با اخبار جعلی (fake news) یکی از دغدغههای ادعایی دولتها، رسانهها و نهادهای اروپایی است، اما هیئت تحریریۀ اشتاندارد از خوانندگانش برای انتشار این خبر عذرخواهی رسمی نکرد. شبکۀ رسمی دوم المان، پنهانی عنوان مقالۀ خود را تغییر داد و سیاستمداران توییتهای خود را حذف کردند.
بحث عمومی در مورد ناکارآمدی رسانهها بدون حضور خود رسانهها به سختی قابل انجام است. آنها تمایلی به انتقاد از خود ندارند. ممکن است کسی فکر کند که رقابت بین عناوین خبرها میتواند کارکردی اصلاحی داشته باشد: مثلا گزارشی نادرست یا انتشار خبر جعلی باید منطقاً شور راستیآزمایی در روزنامهنگاران دیگری را برانگیزد که آن را منتشر نکردهاند. اما چنین نیست زیرا این امر مستلزم وجود نشریاتی مستقل است در حالی که تنوع رسانههای بزرگ آلمان در حال کاهش میباشد. شکی نیست که تمرکز مطبوعات در چنگ چند گروه خصوصی هنوز به شدت فرانسه، بریتانیا یا ایالات متحده نیست، اما این روند که از چندین دهه پیش آغاز شده، منظر مطبوعات آلمان را که به عدم تمرکز شهرت داشت، دگرگون کرده است. (۱۱) در سال ۲۰۲۲، در حوزۀ روزنامهها، ۱۰ گروه بزرگ ۵۷.۸ درصد از سهم بازار را در اختیار داشتند. الکس اسپینگر به تنهایی ۸۳ درصد از بازار «Kaufzeitungen»(خرید روزنامهها)، را کنترل میکند، یعنی روزنامههایی که عمدتاً در کیوسکها به فروش می رسند که «بیلد» مشهورترین آنها است. در مورد مطبوعات هفتگی، پنج گروه ۶۳ درصد مجلات عمومی را در دست دارند. شرکتهای مالک آنها عمدتاً متعلق به تعداد انگشت شماری از میلیاردرها یا نزدیک به آنها هستند، از جمله خانوادههای Mohn (Bertelsmann/RTL/Gruner + Jahr)، Springer/Döpfner (Bild، Welt)، Holtzbrinck (Die Zeit، Tagesspiegel)، Schaub. Medien-Union/Süddeutsche Zeitung) و Burda (Focus) (۱۲) در بیش از دو سوم استانها و شهرها، یک شرکت حتی انحصار نشریات روزانه را در اختیار دارد، مانند کلن، نورنبرگ، فرایبورگ ، لایپزیگ ، اکثرشهرهای منطقه روهر، و همچنین پایتخت ایالت های اشتوتگارت، هانوفر، ویسبادن، ماگدبورگ، کیل ، ارفورت، و حتی در کل ایالت زارلند.
چه کسانی مالک مطبوعات هستند؟
البته صاحبان نشریات به ندرت در کار تحریریۀ روزنامهها دخالت میکنند، اما با تعیین سردبیران و بودجه ، نفوذ قابل توجهی بر خط تحریریه دارند. به دیگر سخن، کنترل سرمایهدارانۀ ثروتهای بزرگ، موجب تشویق تخیل سرمقالهنویسان در موضوعاتی مانند افزایش مالیات بر ثروتهای بالا یا اجتماعی کردن آنها به منظور متعادل کردن بدهی بودجههای عمومی نمیشود. حتی برعکس: در سال ۲۰۰۲، روزنامههای زوددویچهتسایتونگ و دیولت ، حتی به ابزار رسانهای سازمان لابیگری Family Business Foundation د ر کمپین لغو مالیات بر ارث تبدیل شدند(۱۳). در آلمان و جاهای دیگر، تبانی قدرت رسانهها با قدرت پول به سختی خبرساز میشود.
به این روابط مبهم بین قدرت اقتصادی و مطبوعات که میبایست نقش ضد قدرت را بازی کنند، عوامل دیگری نیز اضافه میشوند که تنوع نظرات و انتقاد از خود را محدود میکند. هارالد ولزر یادآوری میکند که رسانههای غالب، حتی اگر متعلق به مؤسسات رقیب باشند، به طور فزایندهای در مورد موضوعات خاصی همگرایی دارند و با بقیۀ طبقات حاکم نوعی روحیۀ تفکر واحد را توسعه میدهند که گاهی با پانورژیسم (دفاع کورکورانه از رژیم) هممرز میشود. همانطور که ایروینگ جانیس روانشناس اجتماعی در دهۀ ۱۹۷۰ مشاهده کرده بود، عضویت در یک حلقۀ نخبگان موجب عدم تصمیمگیریهای منطقی در برخورد با یک بحران میشود، امری که در آن زمان در مورد شکست حملۀ آمریکا به خلیج خوکها در کوبا یا تشدید بحران جنگ ویتنام اتفاق افتاد و نشریات تمایل داشتند دیدگاههای متفاوت را سانسور و راهحلهای جایگزین را طرد کنند.(۱۴)
میتوان این تمایل را در بین مدیران تحریریۀ آلمان نه تنها در طول جنگ اوکراین، بلکه در طی همهگیری کووید-۱۹ نیز مشاهده کرد: با بررسی تعداد زیادی از مقالات و گزارشهای یازده رسانۀ اصلی آلمان بین ژانویه ۲۰۲۰ و آوریل ۲۰۲۱، محققان نشان دادند که تنها ۱.۶٪ آنها به نقطهنظرات انتقادی نسبت به اقدامات دولت برای مبارزه با شیوع ویروس، به ویژه قرنطینه اختصاص داشت. علاوه بر این، پیامدهای منفی این اقدامات به ندرت ذکر میشد. محققان توضیح میدهند: «پوشش رسانهها هم طرفدار دولت بود و هم انتقادی: طرفدار دولت، زیرا رسانهها، مانند سیاستمداران، عمدتاً خواستار اقدامات سختگیرانه بودند. اما انتقاد روزنامهنگاران به محتاطانه و دیر بودن این اقدامات محدود می شد.»(۱۵)
«جرئتِ خواستن دیکتاتوری بیشتر را داشته باشید»
زدن برچسبهای تحقیرآمیز مانند «انکارکنندگان کووید» یا «کووید ابلهی»( covidiots ) برای تقسیم جهان به خیر و شر، در بحثهای عمومی مسلط بود. برای هریبرت پرانتل، رئیس هیئت تحریریۀ روزنامه زوددویچهتسایتونگ تا سال ۲۰۱۹، این اظهارات توهینآمیز به منزلۀ سوءاستفاده از آزادی مطبوعات بود:« سلاح روزنامهنگاران بحث و جدل است و نه فحاشی». در مواجهه با ویروس کوید، رسانههای بزرگ دیدگاههایی را منتشر کردند که در شرایط دیگر غیرقابل قبول تلقی میشد، مانند مقالۀ توماس بروسیگ با عنوان کاملاً جدی « جرئتِ خواستن دیکتاتوریِ بیشتر را داشته باشید» که در زویددویچهتسایتونگ ۹ فوریه ۲۰۲۱ منتشر شد و یا در مقالۀ۲۳ ژوئیه ۲۰۲۱ دو نفر از دانشگاهیان دردیسایت« اعمال تبعیض علیه افراد واکسینه نشده از نظر اخلاقی موجه است». از نظر هریبرت پرانتل ، دقیقاً زمانی که قوای مجریه، مقننه و قضایی به طور هماهنگ محدودیتهای شدیدی را بر حقوق اساسی اعمال میکنند است که «قوۀ چهارم»(نشریات) باید همچون نیروی اعتراضی مداخله کند.
جنگ غزه نمونۀ جدیدی از همگرایی رسانههای اصلی آلمان و قدرت دولتی است. بیانیۀ آشکارا غلط اولاف شولتز صدراعظم آلمان مبنی بر اینکه «اسرائیل مطابق با حقوق بشر و حقوق بینالملل عمل میکند» و ادعای اینکه هر حرفی خلاف آن «پوچ» خواهد بود (۱۴ نوامبر ۲۰۲۳) ، تکریم رسانههای اصلی آلمان را به همراه داشت که با آغوش باز از آن استقبال کردند و با دقت کوشیدند که از پرداختن به چنین موضعگیریای از منظر حقوق بینالملل اجتناب کنند. سه ماه پس از حملۀ هفت اکتبر، دانیل باکس، سردبیر روزنامه دیتاگستسایتونگ (۷ ژانویه ۲۰۲۴) چنین نتیجهگیری کرد: «بسیاری از روزنامهنگاران در این کشور بیش از هر چیز خود را پاسدار ”درایت“ دولت میدانند. آنها بیشتر مشغول محکوم کردن عقاید متفاوت هستند تا اینکه نزدیکی آلمان با اسرائیل را زیر سوال ببرند. به جای اطلاعرسانی به خوانندگان ، آنها به پروسلیتیسم (تبلیغ پرشور دینی) مشغولند. آنها به مثابۀ چهارمین قدرت شکست خورده اند».
آیا می توان تاریخی برای رادیکالیزه شدن این شکل از «تفکر واحد» در آلمان تعیین کرد؟ به گفتۀ کروگر، بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ تغییری آشکار رخ داد. اگر تا آن زمان او میتوانست بدون مشکل از عملکرد جهان روزنامهنگاری انتقاد کند، پس از آن میبایست در موضعگیریهای عمومی خود محتاطتر عمل کند، زیرا انتقاد از رسانهها به طور سیستماتیک به توطئۀ راست افراطی نسبت داده می شد.
دلیل ظهور این پدیده را میتوان با یک شکست مضاعف، در عین حال سیاسی و ایدئولوژیک توضیح داد. در سال ۲۰۱۳ حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) متولد شد که در آن زمان فقط یک جریان پوپولیست راستگرا بود و سپس به تدریج به سمت راست افراطی جهتگیری کرد و ده سال بعد، طبق نظرسنجیها، دومین نیروی سیاسی آلمان شد. تقریباً همزمان، در سال ۲۰۱۴، جنبش «اروپاییان میهنپرست علیه اسلامی شدن غرب» (پگیدا) که آن هم به جناح راست افراطی تعلق داشت، از توجه رسانهای عظیمی بهرهمند شد، هرچند به ندرت توانست بیش از چند هزار نفر را بسیج کند. با این حال در همۀ راهپیماییهای آن شعارهایی در حمله به «Lügenpresse» (مطبوعات دروغ پرداز ) داده می شد. این شعار سابقهای طولانی و پر ماجرا در آلمان دارد. پس از انقلاب مارس ۱۸۴۸ ، محافظهکاران همواره علیه رسانههای لیبرال و چپ از این شعار استفاده میکردند که گاهی جنبۀ ضدیهودی نیز میگرفت. در طول جنگ جهانی اول، هر نشریهای که با دیدگاه آلمان مخالف بود، این چنین توصیف میشد، سنتی که توسط نازیها ادامه یافت. با این حال، واژۀ «Lügenpresse» همچنین توسط فعالان جنبش کارگری برای محکوم کردن تبلیغات ضد اتحادیۀ کارگری گروههای بزرگ رسانهها استفاده می شد و نویسندگان در تبعید دوران نازیها از آن برای توصیف نشریات ناسیونال سوسیالیست استفاده میکردند.
همزمان با استفادۀ نیروهای راست افراطی از این واژه در آغاز قرن بیستویکم ، هرگونه انتقادی از روزنامهنگاری مسلط در بحث عمومی به ایدئولوژیهای تئوری توطئه و نژادپرستانه نسبت داده شد. این وضعیت دوقطبی شدن مهلکی را تسهیل کرد: در حالی که محافل راست افراطی تقریباً تمامی عرصۀ انتقاد از اطلاعرسانی را اشغال کرده بودند، بسیاری از رسانههای مرجع، غرق ذهنیتی در بند شده، هرگونه تردید در عملکرد خود را به نام دفاع از لیبرال دموکراسیای که توسط «تودههای فاشیست» تهدید میشود، طرد کردند. گرفتار بین این دو قطب، فضای نقد منطقی و روشمند رسانههای آلمانی هرچه محدودتر میشود.
alt. Wie Mehrheitsmeinung gemacht wird, auch wenn sie keine ist, S. Fischer, ¬Francfort sur-le-Main, 2022.
۲- « “Ist es nicht manchmal besser zu schweigen, wenn man wie Sie kein Experte ist, Herr Precht ?” », Der Stern, Hambourg, 27 septembre 2022.
۳- Harald Welzer et Leo Keller, « Die veröffentlichte Meinung. Eine Inhaltsanalyse der deutschen Medienberichterstattung zum Ukrainekrieg ».
۴- « ARD-DeutschlandTrend », Tagesschau, 28 avril 2022 et 2 mars 2023.
۵- Christiane Eilders et Albrecht Lüter, « Gab es eine Gegenöffentlichkeit während des Kosovo-Krieges ? Eine vergleichende Analyse der Deutungsrahmen im deutschen Mediendiskurs », dans Ulrich Albrecht et Jörg Becker (sous la dir. de), Medien zwischen Krieg und Frieden, Nomos, Baden-Baden, 2002 ; Adrian Pohr, « Indexing im Einsatz. Eine Inhaltsanalyse der Kommentare überregionaler Tageszeitung in Deutschland zum Afghanistankrieg 2001 » (PDF), Medien und Kommunikationswissenschaft, vol. 53, n° ۲-۳, Hambourg, 2005.
۶- https://www.tagesschau.de/, ۱۹ octobre 2022.
۷- Uwe Krüger, Meinungsmacht. Der Einfluss von Eliten auf Leitmedien und Alpha-Journalisten — eine kritische Netzwerkanalyse, Herbert von Halem Verlag, Cologne, 2013.
۸- Bernd Ulrich, Sagt uns die Wahrheit !, Kiepenheuer und Witsch, Cologne, 2015.
۹- Jochen Bittner et Matthias Naß, « Kurs auf die Welt », Die Zeit, Hambourg, 6 février 2014. Postérieurement à l’étude de Krüger, ¬l’hebdomadaire a ajouté une note précisant le rôle de Bittner.
۱۰- Bernhard Pörksen, « Zündelnde Tweets und gefährliche Sätze », Zeit Online, 19 novembre 2022.
۱۱- Horst Röper, « Zeitungsmarkt 2022 : weniger Wettbewerb bei steigender Konzentration. Daten zur Konzentration der Tagespresse » (PDF), Media Perspektiven, n° ۶, Berlin, 2022.
۱۲- René Bocksch, « Die Superreichen des deutschen Mediengeschäfts », ۲۶ avril 2023.
۱۳- Harald Schumann : « Beenden wir das Rattenrennen ! Was kritischer Journalismus heute bedeutet » (PDF), Blätter für deutsche und internationale Politik, vol. 63, n° ۳, Berlin, 2018.
۱۴- Irving Janis, Victims of Groupthink : A Psychological Study of Foreign-Policy Decisions and Fiascoes, Houghton Mifflin, Boston, 1972.
۱۵- Marcus Maurer, Carsten Reinemann et Simon Kruschinski, « Einseitig, unkritisch, regierungsnah ? Eine empirische Studie zur Qualität der journalistischen Berichterstattung über die Corona-Pandemie » (PDF), Rudolf Augstein Stiftung, octobre 2021,
Fabien Scheidler