دَخونام مستعار «علیاکبرخان دهخدا» بود و نماد سخن مردم… مانند این داستان: دَخو سر چهارراهی نشسته بود که مسافری از راه رسید و گفت:« دَخو از کدام طرف بروم؟» دَخو پرسید: «کجا میخواهی بروی؟» مسافر: «فرقی نمی کند.» دَخو: «پس فرقی هم نمیکند که از کدام طرف بروی…»
آندره ژید^ نویسندهٔ فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل در کتابِ «دخمههای واتیکان» پرسش بسیار مهمی را مطرح میکند: «انسانها در مواجهه با ساختارهای اجتماعی و اخلاقیِ غیرمنعطف در پیرامون خود، چگونه باید زندگی خود را سپری کنند؟» راهکار چیست؟
نویسنده در اثر خود با روشنبینی خیرهکننده و طنزی ظریف، آشفتگیهای اجتماعی و سیاسی و نتایج عملی آن در زندگی روزمره مردم را بدون هیچگونه پیش داوری، در برابر چشم خواننده قرار میدهد:
«چه مجموعه جالب توجهی از عروسکهای خیمه شب بازی. اما به نظر ریسمانهای حرکت دهندهی آنها بسیار آشکارند! دیگر در کوچهها جز آدمهای احمق و الدنگ، کسی را نمی توان دید. لافکادیو از شما میپرسم: آیا سزاوار است یک انسان با شرف و حسابی این مضحکه را جدی تلقی کند؟…»
«ما مصنوعی زندگی میکنیم. شخصیت واقعی خود را پنهان میکنیم به خاطر جامعه و اگر جامعهای هم در کار نباشد، همین وجود خویشاوندان و دوستانی که ما نمیخواهیم از ما بدشان بیاید؛ برای این اجبار کافی خواهد بود…»
کتاب «دخمههای واتیکان» شامل پنج بخش است که چهار بخش آن حول محور شخصیتهای متفاوتیست که به یکدیگر نیز مربوطاند…
بخش نخستِ کتاب درباره محققی به نام «آنیتمآرماندوبوا» صحبت میکند که از مذهب منزجراست…
بخش دوم اختصاص به «ژولیوسدوبارا پول» دارد که فردی مذهبی و معتقد به کلیساست…
بخش سوم مربوط به «آمهدهفلوریسوار» است. مردی ساده دل که درگیر یک دسیسه و کلاهبرداری میگردد.
بخش چهارم به نام «هزارپا»، که نام گروه شیاد و نیرنگبازیست با حُقه و ترفندهای گوناگون…
و بخش پایانی کتاب سرکردهی اصلی آنان به نام «پروتوس» را معرفی میکند. بین این مردان یعنی، ژولیوس، آنتیم، آمهده، لافکادیو و پروتوس روابطی برقرارشده که به خوبی توسط نویسنده بیان گردیده و درنهایت دلیل کشته شدن «آمهده» توسط «لافکادیو» و همچنین بازگشت مجدد «آنتیم» به پشت صحنه را توضیح میدهد… داستان فریبکاران نابغه که قربانیان خود را متقاعد میکنند… داستان این اثر که از رویدادهایی مرسوم است؛ در شخصیتِ مردی به نام «لافکادیو» نمود پیدا میکند… کتاب در واقع نوعی هجونامه و انتقاد از برخی خرافات، اندیشههای جزمی و اعتقادات و فرضیات جامعهی دستخوش دگرگونی و تغییردر قرن گذشته است…
سخن «آندره ژید» در روزگار ما شاید بیشتر بروز بیرونی پیدا کند. درجهانی که «دیتا*» جای گفتمان را گرفته و «زمان» و «جامعه» اتمیزه شده؛ زمان معنای عمیق خود را از دست داده. در جامعهی که تکاپوی تغییر و واکنش به تغییر امری محتوم است؛ خود بودن عینیتی** نیکنژادیست که سرشت انسانی را در خود دارد…^^
پینوشت:
^. پل گیوم آندره ژید Paul Guillaume André Gideزاده ۲۲ نوامبر ۱۸۶۹، درگذشته ۱۹ فوریه ۱۹۵۱ نویسندهٔ فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل در سال ۱۹۴۷
^^. به قول نیمایوشیج «آن که غربال به دست دارد؛ از عقب کاروان میآید…» علی اسفندیاری ۲۱آبان۱۲۷۶–۱۳دی ۱۳۳۸«پدر شعر نو».
*.داده یا دیتا (Data) به مجموعه ای از حقایق، آمار یا اطلاعاتی اطلاق میگردد که ذخیره میشود برای تجزیه وتحلیل…
**.عینیت در لغت معادل کلمۀ «Objectivity» به معنی واقعیت یا حقیقت است در مقابل آن ذهنیت که معادل کلمۀ «Subjectivity» به معنی ذهنی و تصوری است، می باشد…
&.علیاکبر دهخدا (۱۲۵۷ – ۷ اسفند ۱۳۳۴) ادیب، شاعر و چهره برجسته ادب و فرهنگ ایران
اردیبهشت۱۴۰۳- مه۲۰۲۴- پهلوان
@apahlavan
#آهنگ_فخری_ملکپور زادهی ۱مهر۱۳۱۴ از وی به عنوان تنها شاگرد و راوی مستقیم مرتضی محجوبی(زادهٔ ۱۲۷۸، درگذشتهٔ ۱ فروردین ۱۳۴۴ نوازنده پیانوو از بنیانگذاران موسیقی ملی ایران) یاد میشود…
#شعر_بیژن_ترقی زادهی۱۲اسفند۱۳۰۸تهران، درگذشته ۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ شاعر و ترانهسرا…
#علیرضا_فریدونپور زادهی۲۲فروردین۱۳۵۱خواننده موسیقی سنتی
#کوی_عاشقی ⬇️⬇️
@khosroye_shirindahanan
@jane_shifteham