دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۹

دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۹

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!
در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیض‌آمیز کم نیستند و سال‌هاست که علیه این قوانین مبارزه صورت می‌گیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگران‌کننده است. تأسف‌بارتر آنکه برخی ایرانیان...
۱۳ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: مرتضی صادقی
نویسنده: مرتضی صادقی
اتفاقی تاریخی برای سینمای ایران؛ «زیر سایه سرو» دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه
ساعاتی پیش برندگان نودو هفتمین اسکار اعلام شدند و حسین ملایمی و شیرین سوهانی دو کارگردان ایرانی فیلم «زیر سایه سرو» برای دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه روی صحنه رفتند....
۱۳ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: گزارش
نویسنده: گزارش
سایه فقر کالری بر سر‌خانوار
در سال‌های گذشته عواملی مانند تحریم‌های اقتصادی و تورم‌های بالا و مزمن موجب شده قدرت اقتصادی ایرانیان کاهش یابد. با تداوم نابسامانی‌های اقتصاد کلان، نرخ فقر و شکاف فقر نیز...
۱۳ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: دنیای اقتصاد
نویسنده: دنیای اقتصاد
اسب کهر را بنگر
هيچ نمی‌گويد. درست هفتاد سالش که شد؛ آلزایمری شد. دوستانی که هر هفته به یک گوشه از دیار و بلندی‌های اطراف شهر و روستا می‌رفتند؛ متعجب شدند. حتی گالش‌مردانِ مراتعِ...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
مراحل مختلف گذار به دموکراسی: ایران در کجای کار است؟
با تلاش رادیکال‌های حکومتی برای یک‌دست‌سازی‌ها، اکنون جامعه‌ی ایران آگاه است که قدرت واقعی در دست کدام ارگان‌هاست و پدید آورنده‌ی وضع اسف‌بار جامعه چه کسانی هستند. مردم به رسانه‌های...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: علیرضا بهتوئی
نویسنده: علیرضا بهتوئی
پیام «آپو» چه پاسخی خواهد گرفت؟
این فراخوان اوجالان، ...بطور فشرده تاکید بر این چند محور می‌نهد: مبارزه‌ی کُرد برای رهایی‌ از تبعیض ملی، حقانیت داشته و بر حق بوده است؛ شکل مبارزه‌ی انتخابی – مقاومت...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
پرتگاه دیپلماتیک!
این دیگر یک مشاجره لفظی معمولی نبود، بلکه نمایش احساسات شدیدی بود که به درگیری بین ولودیمیر زلنسکی و دونالد ترامپ منجر شد. رئیس‌جمهور ایالات متحده پس از پایان این...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کریستین اش و برنهارد زند – برگردان رضا کاویانی
نویسنده: کریستین اش و برنهارد زند – برگردان رضا کاویانی
زندان اوین

خاطرات زندان!

یکی آرام ناله کرد که ما را برای اعدام می‌برند. راه به نظرم طولانی می‌آمد. در خیال خود بودم که ناگهان دری باز شد. چشم‌بندم را که برداشتم، همراه سه نفر دیگر به سلول جدید وارد شده بودیم. پنج یا شش نفر دیگر هم آنجا بودند. متوجه شدیم که به آموزشگاه زندان اوین رسیده‌ایم. چشمان بهت‌زده ما چهار نفر ناباورانه و با تعجب سلول را که به نظرمان بزرگ و جا‌دار می‌آمد، دور می‌زد. ..... من گفتم ما از یک سلول نود نفره می‌آییم. او خندید و با طعنه گفت: «اینجا عین دموکراسیه! نه؟» ...

تا به خاطر داشته باشیم که چه به روزمان آوردند

وقتی که برای همه خواستار نان، مسکن، آزادی و برابری شدیم.  

****************************************  

در سال ١٣۶١، پس از یک ماه باز جویی در کمیتهٔ مشترک با چشم بسته به زندان اوین منتقل شدم. نمی‌دانم چه وقت از روز بود. چشم‌بندم را که برداشتم، از دیدن آن همه انسان روبروی خود خشکم زده بود. با خوشحالی نه، ولی با محبت به من خوش‌آمد گفتند. چهره‌ها همه محکم و نگاه‌ها مهربان و رفیقانه بود. سلول، مربع‌شکل و حدوداً به طول و عرض شش متر بود. اتاقی که کنار دیوار سه طرف آن، دو تخت سه طبقه قرار داشت. از پنجره‌های نزدیک به سقف نور خود را به زور به داخل می‌کشید. طرفی که بدون تخت بود، دری به طرف بیرون داشت. برای کسی که ندیده باشد، قابل تصور نیست که در این سلول نود نفر زندانی، نود نفر انسان بلاتکلیف و منتظر، باید با هم زندگی می‌کردند. گاهی یکی را به زندان دیگری منتقل می‌کردند، گاه به سلول دیگری، و یا برای اعدام می‌بردند. هر زمان که کسی را صدا می‌زدند، لحظاتی دردآور و پر از وحشت بود. وقتی کسی را می‌بردند، گویی آخرین و غم‌انگیزترین قدم‌ها را سنگین و ساکت برمی‌داشت. تا دقایقی همه نفس در سینه‌هایمان حبس می‌شد. هیچ‌کس نمی‌دانست چرا می‌برندشان و چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد. من حدود چهار هفته با این انسان‌های شریف به سر بردم. در آن محیط بسته به سختی امّا با هم نفس می‌کشیدیم. بدون رد و بدل کردن کلامی با هم گفتگو می‌کردیم. روزی سه بار در سلول باز می‌شد. دستشویی رفتن آدابی داشت. سه تا دستشویی بود که برای همگی‌مان فقط سی دقیقه وقت بود. یک نفر از بچه‌ها هم با ساعت پشت در دستشویی پایان حدوداً نیم دقیقه را اعلام می‌کرد و معمولاً صدای اعتراض شنیده می‌شد که گفته می‌شد: «من هنوز ننشسته‌ام.» مسئول سلول که خودمان انتخابش کرده بودیم، گروه‌ها را تعیین می‌کرد. بدون نظم، زندگی به همه سخت‌تر از آنچه بود، می‌گذشت. تلویزیون هم داشتیم، که روی دیوار زیر پنجره نصب شده بود. یکی از برنامه‌هایی که از تلویزیون برای ما پخش می شد، درس‌های فلسفهٔ عبدالکریم سروش، استاد مورد تأیید جمهوری نوپای اسلامی، سردمدار انقلاب فرهنگی و ضرب و شتم و اخراج و کشتار و زندانی کردن دانشجویان بود. سروش با ریشی مرتب و پزی روشنفکرانه جلوی تخته سیاهی می‌ایستاد و درس می‌داد و با عشوه روی تخته به فارسی و لاتین می‌نوشت و از اگزیستانسیالیسم و انسان‌دوستی می‌گفت! به گمانم که در آن زمان سارتر باید از اظهارات این به اصطلاح فیلسوف، بارها و بارها در قبر لرزیده باشد! همه نود نفر با هم غذا می‌خوردیم. امّا خوابیدن نوبتی بود. هجده نفر روی تخت می‌خوابیدند. ظاهراً زمان شاه، این سلول برای نگهداری هجده نفر زندانی بوده است. بقیه می‌بایست روی زمین و روی پتوهای سربازی و روی یک کتف و به اصطلاح کتابی می‌خوابیدیم. روی زمین حتی با روش کتابی هم همه جا نمی‌گرفتیم و اجباراً باید به نوبت می‌خوابیدیم. گاهی کسی با دو پا، بین دو نفر با فشار جا باز می‌کرد و یکی با سرعت خود را در فاصلهٔ ایجاد شده جا می‌داد و می‌خوابید. در هفته یک‌بار هم اجازهٔ حمام رفتن داشتیم. وقت دوش گرفتن بسیار کوتاه بود به همین خاطر اجباراً سه‌نفره زیر یک دوش می‌رفتیم. حمام، کابینی به مساحت حدود چهار متر مربع با یک دوش سقفی بود. شورت‌های درازمان هم مانع از تمیز شدن تمام تن‌مان بود. هرکس پشت دیگری را می‌شست. سعی می‌کردیم در عرض چند دقیقه، زیر آب به جسم و روان خود تازگی و امید بدهیم. روزانه حدود بیست دقیقه هم هواخوری داشتیم. همگی بدون اینکه همدیگر را بشناسیم، با هم رفتاری صمیمانه داشتیم. هیچ‌کس خود را از دیگری بهتر و بالاتر نمی‌دید. دردها و آرمان‌های مشترکمان و امیدی ناپیدا و دور ما را به هم پیوند داده بود. خود را از دیگری جدا نمی‌دیدیم. پس از گذشت حدود چهار هفته همراه سه نفر دیگر، مرا هم صدا زدند. ترسم را نشان ندادم که نمی‌دانستم مرا به کجا می‌برند. پیاده با چشم‌بند در حالی که شانه‌های نفر جلو را گرفته بودم، راه افتادم. یکی آرام ناله کرد که ما را برای اعدام می‌برند. راه به نظرم طولانی می‌آمد. در خیال خود بودم که ناگهان دری باز شد. چشم‌بندم را که برداشتم، همراه سه نفر دیگر به سلول جدید وارد شده بودیم. پنج یا شش نفر دیگر هم آنجا بودند. متوجه شدیم که به آموزشگاه زندان اوین رسیده‌ایم. چشمان بهت‌زده ما چهار نفر ناباورانه و با تعجب سلول را که به نظرمان بزرگ و جا‌دار می‌آمد، دور می‌زد. یکی از آن شش نفر، روبروی ما نشسته بود و متوجه حالت ما شده بود. من گفتم ما از یک سلول نود نفره می‌آییم. او خندید و با طعنه گفت: «اینجا عین دموکراسیه! نه؟»

تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد, ۱۴۰۳ ۱:۲۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
ظریف

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!

در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیض‌آمیز کم نیستند و سال‌هاست که علیه این قوانین مبارزه صورت می‌گیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگران‌کننده است. تأسف‌بارتر آنکه برخی ایرانیان لائیک و سکولار خارج از کشور بدون توجه به شیوه ارتجاعی عزل ظریف از …

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!

اتفاقی تاریخی برای سینمای ایران؛ «زیر سایه سرو» دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه

سایه فقر کالری بر سر‌خانوار

اسب کهر را بنگر

مراحل مختلف گذار به دموکراسی: ایران در کجای کار است؟

پیام «آپو» چه پاسخی خواهد گرفت؟