آنچه امروز از موضعگیری های جریانات سیاسی که همچنان سعی بر تکیه به تحلیل های تاریخ گذشته و کلیشه ای دارند مشاهده میشود، بیشتر از اینکه در آنها منافع مردم و بالندگی جامعه لحاظ شود، عکس العملی است که از خود در هراس از شکسته شدن دیوار مواضعشان و اشتباهاتی که در ارزیابی ها مرتکب شده اند، نشان میدهند. طی همین مدت کوتاه که از عمر دولت پزشکیان میگذرد ما شاهد اقدامات مثبتی بوده ایم که میتواند نوید روزهای بهتر و انجام وعده های داده شده را بدهد، طرد جریان افراط گرا و کنترل امور بدست نیروهای میانه رو و متخصص و همچنین انتخاب وزرایی با سابقه اصلاح طلبانه که قبل از انتخابات همواره جزو مطرودین نظام محسوب میشدند، انتخاب معاونینی از نیروهای مختلف و سنی و زنان، بازگشت بسیاری از استادان اخراجی دانشگاه ها، تلاش برای رفع حصر، موضعگیری های مثبت وزرا و رئیس جمهور در مسائل مختلف، ایجاد آرامش سیاسی در سطح جامعه و نرمش هایی در رفتار نیروهای انتظامی در برخورد با بی حجابی و ... باز شدن هرچه بیشتر فضای نقد و انتقاد، افشا جریانات افراطی و در راس آن جبهه پایداری و طرد آنها، ایجاد سیاست تامل و اجتناب از رفتار های تنش آفرین در منطقه و بویژه در باره انتقام از اسرائیل، و ..همه جزیی از روندیست که طی این مدت ما از طرف دولت و کارگزاران آن شاهد بوده ایم. تمام این مسایل معمولا از چشم جریاناتی که همچنان با روش گذشته به مسایل نگاه می کنند نادیده گرفته میشود و یا عمدا مطرح نمیگردد، عجیب است حتی سعی میشود با اقتباس از رسانه های وابسته بر روی خبر ها و رویداد هایی انگشت گذاشته شود و بزرگنمایی گردد که بیشتر بتواند تحلیل غلط آنها را توجیه کند. آنها نمی توانند بپذیرند که حتی راس قدرت و به تبع آن سیاست های سپاه نیز میتواند در این شرایط تغییر کند، این خواست تغییر مطلبی نیست که یکشبه حاصل شده باشد نتیجه مستقیم فشارهاییست که از جوانب مختلف به حاکمیت وارد شده و حکومت را مجبور به عقب نشینی و دست برداشتن از بعضی سیاست هایش کرده است، اینکه این تغییرات تا کجا و با چه عمقی پیش برود هنوز در پرده ابهام است، ولی اینکه به چه عواملی بستگی دارد تا حد زیادی روشن میباشد. قدر مسلم پایدار بودن فشار ها بخصوص از طرف مردم و مطالبه دائمی خواسته ها عامل مهمی در این روند میباشد، حمایت از اقدامات مثبت و در عین حال انتقاد و اعتراض به اقداماتی که میتواتد بار منفی داشته باشد جزیی از کنش جامعه مدنی و اعتراضی مسالمت جویانه مردم است، امروزه ما شاهد گسترش اعتراضات در اقشار مختلف هستیم پرستاران بزرگترین و گسترده ترین اعتراضات خود را طی هفته های اخیر نشان داده اند، کارگران و بازنشستگان همچنان بدنبال خواسته ها و مطالبات خود هرهفته تجمع برگزار می کنند، اینها همه می تواند فشار را به حکومت برای تسریع در تغییرات سیاسی افزایش داده تا اهداف محقق شود.
امروز جریاناتی که همچنان ناامیدانه مسایل را دنبال می کنند و برای فرار از تغییر دیدگاه و برنامه سیاسی خود، همچنان سعی دارند مانند گذشته عمل نمایند، بنوعی از انفعال سیاسی دچار گشته و در اصل دور خود میچرخند، بالعکس کسانی که امیدوار به تغییرات هستند میکوشند بیش از پیش در امور سیاسی دخالت نموده و زمینه های فعالیت بیشتری را برای خود چه در سطح عینی جامعه و چه در فضای مجازی فراهم نمایند. سیاست ورزی امروز فقط خود را در بیان مشکلات و بزرگ کردن اینکه امروز در شمال کشور بنزین کم بوده است نشان نمی دهد، این رفتار را حتی کسانی هم که از آگاهی سیاسی چندانی برخوردار نیستند میگویند و انجاممیدهند، مهم اینست که بتوانیم با هل دادن دولت و پزشکیان سرعت انجام وعده هایش را بیشتر کنیم، این مسایل و مشکلات جدیدا پیدا نشده اند، طی ۴۵ سال گذشته به تدریج بر هم انباشته و به شکل ابر بحران در آمده اند، نمی توان توقع داشت با این مدت کمی که از عمر این دولت میگذرد همه حل شوند، ما به این روند امید داریم ولی انتظار چندانی هم نیست که دولت جدید بتواند همه را انجام دهد، همینکه امروز روند یکدست سازی و خالص سازی متوقف شده و انسداد سیاسی پیش آمده تا حد زیادی رفع گردیده خود یک قدم به جلو است. قطعا دولت پزشکیان هم براحتی و بسادگی نمیتواند به انجام خواسته ها اقدام کند، این دولت در هر قدمی که بر میدارد با مقاومت و مخالفت همان جریانهایی که این بحرانها را آفریده و هنوز در ارکان اصلی حکومت هم قدرت دارند روبرو خواهد بود، علاوه بر آنها حجم تبلیغاتی که امروز از طرف جریانات راست و راست افراطی و همچنین کسانی که پیروزی دولت را در انجام وعده هایش شکست ایدئوولوژیک و دیدگاهی خود می دانند نیز موانعی بر سر راه دولت و جلب حمایت مردم است، آن جریانی که خواسته و ناخواسته امروز همراه و همگام با جریانات راست و سلطنت طلب علیه این دولت که شاید آخرین امید برای تغییر بشکل مسالمت آمیز باشد تبلیغ می کنند مطمئنا نه تنها در راستای منافع مردم حرکت نمی کنند بلکه در مقابل آن هستند. یک جریان سیاسی صادق سعی نمی کند مواضع سیاسی خود را بشکلی اتخاذ کند که بیش از منافع مردم ، منافع سیاسی خود شان را تامین کند، این هیچ سنخیتی با اصل صداقت و همراه مردم بودن و همه جیز برای مردم ندارد.
این مسلم است که دولت بر آمده از انتخابات ریاست جمهوری باعث یک نوع رابطه برد، برد هم برای حکومت و هم برای مردم است، از طرفی حکومت میتواند به کمک این دولت و تغییر بعضی سیاست ها بحرانهایش را کاهش و یا از رشد بیشتر آنها جلو گیری کند، راس قدرت و نیروهای میانه رو آن متوجه خطر جریانات افراط گرا بویژه برای بعد از مرگ رهبر و مسئله جانشینی شدند، همجنین آنها متوجه شدند دولت رییسی بعنوان دولتی که افراطیون و جبهه پایداری در آن نقش اصلی را بازی میکردند نه تنهادنتوانست با سیاست یکدست سازی توفیقی حاصل کند و بحرانها را کاهش دهد بلکه خود موجد بسیاری از بحرانهای جدید و ناکار آمدی در زمیته اقتصاد و فرهنگ و امنیت و .. شد. از اینرو تغییر آن و سیاست های غلط و ویران کننده آن دولت و طرد افراط گرایان،ضرورتی اجتناب ناپذیر بود که تنها میتوانست تحت لوای دولت جدید و میانه رو و با همراهی طیف های مختلف میانه رو از اصلاح طلبان و اصولگرایان تحقق یابد. از طرف دیگر جامعه نیز که صابون افراط گرایان به جامه شان خورده بود و به عینه شاهد مسدود شدن هرچه بیشتر فضای سیاسی و مدنی جامعه شده بودند و سرکوب را با شدت هرچه بیشتر تجربه کرده بودند نیز خواهان تغییر و اصلاح سیاست ها در زمینه های اقتصاد و فرهنگ و … بودند، تغییر دولت و افتادن سکان آن به دست پزشکیان فرصت جدیدی را در اختیار جامعه و کنشگران سیاسی بویژه آنها که طی دولت رئیسی به حاشیه رانده شده بودند و یا دچار محدودیت گشته بودند، داد تا بتوانند تحت لوای این دولت و انجام وعده های داده شده به توسعه سیاسی بیشتر همت گماشته و بتوانند از این رهگذر دخالت بیشتری در سرنوشت خود و مملکت داشته باشند، این هم بردیست که از طریق این انتخابات نصیب مردم شده است، اکنون حکومت و مردم هرکدام سعی دارند بیشترین بهره برداری را از دولت جدید بنمایند ضمن اینکه تعارضات و تضادهای گذشته نیز وجود دارند،ولی نوع برخورد قطعا با گذشته تفاوت خواهد کرد، در این میان اعتراضات مسالمت جویانه که بتواند حکومت را مجاب به عقب نشینی و تغییر در سیاست هایش کند جایگاه ویژه ای دارد. از طرف دیگر چه حکومت و چه مردم ( بویژه آن طیف از حکومت که از نیروهای افراطی و بویژه جبهه پایداری ضربه خورده است) در مقابله با جریان افراط گرا در یک راستا قرار دارند که میتواند موجب تعامل بیشتر با یکدیگر در طرد آن طیف خطر ناک باشد.
تمام این مسابل متاسفانه از طرف نیروهایی که همجنان مسایل را از پنجره تنگ و بهتر بگوییم از سوراخ کوچک تنگ نظرانه خود نگاه می کنند نادیده گرفته میشود، قطعا این شیوه نمی تواند برای مدتی طولانی خود را در عرصه سیاسی مطرح کند، واقعیات روزمره و همچنین تغییراتی که بطور آشکار در حال روی دادن است آن بخش صادق این جریانها را مجاب به پذیرش کرده و چه بسا ما شاهد اختلاف نظر و انشعاب در آن جریانها گردیم، همانطور که اکنون در بین جریان چپ ما دو رویکرد بارز را نسبت به مسئله دولت کنونی و انتخابات گذشته شاهد بودیم قطعا با گذشتن زمان ودر صورت اصرار آن جریانها بر مواضع غلط خود اختلافات تشدید خواهد شد و امر اتحاد بین نیروهای چپ با مشکلات بیشتری روبرو خواهد گردید.