سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

جمعه ۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۲

چرا ایران از شبکهٔ اتصالات آسیای مرکزی جدا مانده است؟
فاطمه امان: در بیشتر سه دهه گذشته، ایران فرض می‌کرد که موقعیت جغرافیایی‌اش در نهایت آسیای مرکزی را به سمت جنوب سوق خواهد داد. استدلال ساده بود. اگر منطقه خواهان...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فاطمه امان
نویسنده: فاطمه امان
چراغی که در تاریکی خاموش نشد
مادر نپرسید چرا، از کجا، چگونه؛ تنها صدای لرزان انسانی را شنید که از مرگ گریخته بود. چهار دختر جوان، دو پسر کم‌سن، خانه‌ای بی‌پناه و خطری که اگر این...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
نبرد سیاتل و شکست اسطوره‌ی جهانی‌سازی
جنبش سیاتل اگرچه مانع برگزاری کامل اجلاس سازمان تجارت جهانی نشد، اما لحظه‌ای گسست‌آفرین بود. از آن پس، هیچ نشست اقتصادی جهانی، از داووس تا گروه هشت، بدون حضور جنبش‌های...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
شانزده آذر؛ مقاومت دانشگاه در برابر استبداد شاهنشاهی
شانزده آذر نه در گذشته، بلکه در آینده زندگی می‌کند. سه دانشجوی آن روز ــ قندچی، شریعت‌رضوی و بزرگ‌نیا ــ صرفاً سه نام نیستند؛ سه آینه‌اند که در آن می‌توان...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
مقایسۀ رویکرد دولت‌های خاتمی و احمدی‌نژاد نسبت به سازمان‌های مردم‌نهاد
دورۀ اصلاحات با رویکرد تسهیل‌گرایانه و توسعه‌محور، فضای نسبتاً بازتری برای فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد ایجاد کرد، در حالی که دورۀ احمدی‌نژاد با افزایش نظارت‌های امنیتی و محدودیت‌های قانونی، به کاهش...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
دنیا را نارنجی کن! | شانزده روز نارنجی و مبارزه با خشونت علیه زنان | زری صدرنشین
به مناسبت بیست و پنجم نوامبر، روز جهانی محو خشونت علیه زنان و آغاز کارزار شانزده روز نارنجی، زری صدرنشین، فعال حقوق زنان و عضو سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)،...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
«تیغ خشونت» `- به‌بهانه‌ی شانزده روز نارنجی
زری: دختری/ در آغوش بی‌جان مادر/ از وحشت نفس نمی‌کشد! / شهر چشم وجدان/ خود را به خواب زده/ هرروز بر دیوار خشونت/ مرگ ریشه می‌دواند/ کاش زمین بیدار شود!
۶ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری

چشمان سرمه ای

حال، در روزگار ما و اینجا نیاز به داستان‌گویی و قصه‌پردازی نیست. در قعرِ معدن، همیشه واقعه‌ای تلخ در انتظار است!... قصه‌هایی تلخ که می‌شنویم و خیلی زود فراموش می‌کنیم!... حکایت مردانی با چشمانِ سُرمه‌ای... و حاکمانی که «سُرمه به گلو کشیده‌اند!...»

‍ ‍ @apahlavan

چراغ‌های شهر از دور سوسو می‌زد…

«مردی تنها، شبی تاریک و بی‌ستاره به سیاهی قیر، در شاهراه پیش می‌رفت. پهنه عظیم افق را جز از نفس‌های باد حس نمی‌کرد. ضربه‌های گسترده‌ای بود… گفتی در فراخنای جدال با دل کوه، و از روفتن فرسنگ‌ها باتلاق و خاک عریان و پرسوز، هیچ سیاهی درختی بر آسمان لکه‌ای نمی‌انداخت و سنگفرش به استقامت اسکله‌ای، طوماروار در میان چکه‌ها و قطره‌های کورکننده ظلمت واگشوده می‌شد….۱»

وقتی دیدمش؛ گفت: « خیلی وقت! بله… خیلی وقته! وقتی پایین می‌رفتم؛ هشت سالمم نبود، حالا که با شما حرف می‌زنم پنجاه‌و‌هشت سالمه. حالا خودتون حسابشو بکنین. اون زیر همه کار کردم. اول پادو بودم. بعد که بزرگتر شدم و جونی گرفتم؛ گذاشتم به واگنت‌کشی. بعد، هجده سال کلنگ‌دار بودم. بعد که با این پاهای لعنتی دیگه نمی‌تونستم ذغال بِکَنم؛ گذاشتنم به خاک‌برداری. اول خاکریز بودم؛ بعد زیربند شدم تا اینکه مجبور شدن از زیر بیارندم بالا. دکتر می‌گفت اگر بالا نیام همون زیر باید خاکم کنن. اینه که پنج ساله این کار رو می‌کنم! کم نیست؛ این همه سال کار توی معدن، و چه سال‌هایی زیر زمین!…»
پلک‌هایم را با اندوه بر هم می‌گذارم و قصیده‌ی مردی در خاطرم زنده می‌شود که در طولِ سالیان کار، هرگاه می‌دیدمش زیر آن جامه‌ی اتوکشیده‌، سیگار اشنو می‌گیراند… مردی با چهره‌ای شکسته از زندگی و حرفه‌ای سخت و پرمشقت…
او از معدنچیانی با چشمانی! درخشان، جوانانی زحمتکش، باهوش با اندام‌هایی ورزیده و دست‌هایی قوی و… سخن می‌گفت… او خود، یکی ازآنان بود…
قرن‌هاست که روشنگری از بیدادِ ستمگر و تحقیرِ ستمدیده، یا دیده‌ایم و یا شنیده‌ایم اما تا رهایی‌!؟… و تا تحققِ اندیشه و عمل راهی‌ست دشوار؛ اما ممکن…
در کلیله ودمنه۲، داستانی‌ست از پرنده‌ای روشنگر که سعی می‌کند به گروهی بوزینه بفهماند کرمِ شب‌تاب نمی‌تواند آنان را گرم کند! اما وقتی بیش از حد به آن‌ها نزدیک می‌شود، بوزینگان او را به بند می‌کِشند و می‌کُشند!…
حکایت کارگران اما چیز دیگری‌ست… هوشمندی و توجه به همه‌ی مسیر، موجب دقت و استمرار کار خواهد بود؛ همانگونه که «اِتیِن لانتیه ۳» در رمان «ژرمینال» از ابتدا تا انتهای مسیر را هوشیارانه برای خود و دیگردوستانش ترسیم می‌نمود… مسیری پیچیده، طولانی اما نیک گمان و غیرقابل برگشت…
قصه‌ی معدنچیانِ رمانِ ژرمینال، مستندی‌ست درباره‌ی کار و زندگی که «امیل زولا۳» آن را ازپایه و ستایش‌گونه ازیک خانواده کارگری به تصویر در آورده… از اوضاع کار، زندگی، بیماری‌ها، آداب، آیین‌ها و جشن‌ها… او آنقدر درست و صادقانه روایت کرده  که معدنچیان برای نخستین بار خود را در رمانی اینگونه باز می‌شناسند… بعدها جمعی از آن کارگران با فریاد «ژرمینال! ژرمینال!» در تشییع جنازه «زولا» شرکت می‌کنند. تصویری که نویسنده از تنش‌های میان کار و سرمایه به دست می‌دهد؛ از نظر تاریخی کم‌نظیر است…
آندره ژید۴ گفته بود: «این سومین یا چهارمین باری است که ژرمینال را می‌خوانم و هربار در نظرم اعجاب انگیزتر از پیش جلوه می‌کند…»

حال، در روزگار ما و اینجا نیاز به داستان‌گویی و قصه‌پردازی نیست. در قعرِ معدن، همیشه واقعه‌ای تلخ در انتظار است!… قصه‌هایی تلخ که می‌شنویم و خیلی زود فراموش می‌کنیم!… حکایت مردانی با چشمانِ سُرمه‌ای… و حاکمانی که «سُرمه به گلو کشیده‌اند!…»

پانوشت:
۱.از رمان «ژرمینال» اثر «امیل زولا». امیل ادوار شارل آنتوان زولا Émile Édouard Charles Antoine Zola زاده ۲آوریل۱۸۴۰ درگذشته۲۹ سپتامبر۱۹۰۲ رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار.
۲.کَلیله و دِمنه نوشته «ویشنا سرما» کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. در حدود سال‌های ۱۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد…. نام پهلوی اثر «کلیلگ و دمنگ» بود. صورتِ پهلویِ این اثر، هم‌اکنون در دست نیست. اما ترجمه‌ای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیک‌ترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه حکیم (زاده سده پنجم و ششم میلادی) است…
۳.«اِتیِن لانتیه»، یکی از پسران «ژروز ماکار» شخصیتِ اصلی رمانِ ژرمینال در تقویم فرانسه به ماه اول بهار «ژرمینال Germinal» می‌گویند…
۴. پل گیوم آندره ژید Paul Guillaume André Gide ‏ زاده ۲۲نوامبر۱۸۶۹، درگذشته ۱۹فوریه ۱۹۵۱نویسندهٔ فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل در سال ۱۹۴۷…

نیمه شهریور۱۴۰۲ پهلوان
@apahlavan
#به_یاد_جان_باختگان_معدن_ذغالسنگ_طزره
و حالا جاباختگان معدن ذغالسنگ طبس

تاریخ انتشار : ۷ مهر, ۱۴۰۳ ۱۰:۰۸ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چرا ایران از شبکهٔ اتصالات آسیای مرکزی جدا مانده است؟

چراغی که در تاریکی خاموش نشد

نبرد سیاتل و شکست اسطوره‌ی جهانی‌سازی

شانزده آذر؛ مقاومت دانشگاه در برابر استبداد شاهنشاهی

مقایسۀ رویکرد دولت‌های خاتمی و احمدی‌نژاد نسبت به سازمان‌های مردم‌نهاد

دنیا را نارنجی کن! | شانزده روز نارنجی و مبارزه با خشونت علیه زنان | زری صدرنشین