سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

۱۰ آذر, ۱۴۰۴ ۱۳:۳۷

دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۷

«خطرناک‌ترین مکان برای یک زن هنوز خانه‌ی خودش است.»
با توجه به اینکه خطرناک‌ترین مکان برای یک زن هنوز خانه خودش است و اینکه امنیت در روابط (سابق)، درون خانواده و در حلقه اجتماعی نزدیک او وجود ندارد، به...
۱۰ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
پس از جنگ - به‌بهانه‌ی «شانزده روز نارنجی» منع خشونت علیه زنان
زری: جنگ گلوی زندگی را گرفته/ از این خشونت عریان/ شانه‌های تاریخ می‌لرزد/ و بی‌کلامی هق‌هق‌کنان/ در خود گریه می‌کند/ زن در خرابه‌ها هنوز/ به دنبال چیزی می‌گردد.
۱۰ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
نگاه گذرایی به تاریخ «حزب دموکراتیک خلق افغانستان»
اسد کشتمند: «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» گذشته از اینکه برپایه خواست زمان واکنشی بود برای حل معضلات اجتماعی و سیاسی داخل کشور، در عین زمان پدیده ای است که نمی‌توان...
۱۰ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اسد کشتمند
نویسنده: اسد کشتمند
آلاتی‌تی
آنگاه که مجبور می‌شوی برای نجات جنگل به درون آتش بروی... زمانی که برای تسکین درد بیماری، خود تا انتهای خط می‌روی.. وقتی برای نجات انبوهی انسان، فداکاری را برمی‌گزینی...
۹ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دنیا را نارنجی کن! | شانزده روز نارنجی و مبارزه با خشونت علیه زنان | مناف عماری
در روزهای کارزار «شانزده روز نارنجی» و در پی روز جهانی محو خشونت علیه زنان (٢۵ نوامبر)، مناف عماری، دانش‌آموخته حقوق و عضو سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، تأکید می‌کند...
۹ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
دو کلمه؛ همچون دو پرخاش
پایه گذار تئوری التقاط گرایی در غرب، در سال 220 میلادی، جناب دیوگنس لائرتیوس، مورخ فلسفه است که پیرامون فیلسوفان یونان باستان میگفت بعضی ها از سیستم های فلسفی مختلف...
۸ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
خشونت علیه زنان در میدان‌های جنگ معاصر و نابرابری توجه جهانی
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): در این شانزده‌روز نارنجی، یادآوری خشونت علیه زنان در جنگ تنها بازگویی زخم نیست؛ دعوتی است به مسئولیت. دعوت به فهم اینکه...
۸ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

چشمان سرمه ای

حال، در روزگار ما و اینجا نیاز به داستان‌گویی و قصه‌پردازی نیست. در قعرِ معدن، همیشه واقعه‌ای تلخ در انتظار است!... قصه‌هایی تلخ که می‌شنویم و خیلی زود فراموش می‌کنیم!... حکایت مردانی با چشمانِ سُرمه‌ای... و حاکمانی که «سُرمه به گلو کشیده‌اند!...»

‍ ‍ @apahlavan

چراغ‌های شهر از دور سوسو می‌زد…

«مردی تنها، شبی تاریک و بی‌ستاره به سیاهی قیر، در شاهراه پیش می‌رفت. پهنه عظیم افق را جز از نفس‌های باد حس نمی‌کرد. ضربه‌های گسترده‌ای بود… گفتی در فراخنای جدال با دل کوه، و از روفتن فرسنگ‌ها باتلاق و خاک عریان و پرسوز، هیچ سیاهی درختی بر آسمان لکه‌ای نمی‌انداخت و سنگفرش به استقامت اسکله‌ای، طوماروار در میان چکه‌ها و قطره‌های کورکننده ظلمت واگشوده می‌شد….۱»

وقتی دیدمش؛ گفت: « خیلی وقت! بله… خیلی وقته! وقتی پایین می‌رفتم؛ هشت سالمم نبود، حالا که با شما حرف می‌زنم پنجاه‌و‌هشت سالمه. حالا خودتون حسابشو بکنین. اون زیر همه کار کردم. اول پادو بودم. بعد که بزرگتر شدم و جونی گرفتم؛ گذاشتم به واگنت‌کشی. بعد، هجده سال کلنگ‌دار بودم. بعد که با این پاهای لعنتی دیگه نمی‌تونستم ذغال بِکَنم؛ گذاشتنم به خاک‌برداری. اول خاکریز بودم؛ بعد زیربند شدم تا اینکه مجبور شدن از زیر بیارندم بالا. دکتر می‌گفت اگر بالا نیام همون زیر باید خاکم کنن. اینه که پنج ساله این کار رو می‌کنم! کم نیست؛ این همه سال کار توی معدن، و چه سال‌هایی زیر زمین!…»
پلک‌هایم را با اندوه بر هم می‌گذارم و قصیده‌ی مردی در خاطرم زنده می‌شود که در طولِ سالیان کار، هرگاه می‌دیدمش زیر آن جامه‌ی اتوکشیده‌، سیگار اشنو می‌گیراند… مردی با چهره‌ای شکسته از زندگی و حرفه‌ای سخت و پرمشقت…
او از معدنچیانی با چشمانی! درخشان، جوانانی زحمتکش، باهوش با اندام‌هایی ورزیده و دست‌هایی قوی و… سخن می‌گفت… او خود، یکی ازآنان بود…
قرن‌هاست که روشنگری از بیدادِ ستمگر و تحقیرِ ستمدیده، یا دیده‌ایم و یا شنیده‌ایم اما تا رهایی‌!؟… و تا تحققِ اندیشه و عمل راهی‌ست دشوار؛ اما ممکن…
در کلیله ودمنه۲، داستانی‌ست از پرنده‌ای روشنگر که سعی می‌کند به گروهی بوزینه بفهماند کرمِ شب‌تاب نمی‌تواند آنان را گرم کند! اما وقتی بیش از حد به آن‌ها نزدیک می‌شود، بوزینگان او را به بند می‌کِشند و می‌کُشند!…
حکایت کارگران اما چیز دیگری‌ست… هوشمندی و توجه به همه‌ی مسیر، موجب دقت و استمرار کار خواهد بود؛ همانگونه که «اِتیِن لانتیه ۳» در رمان «ژرمینال» از ابتدا تا انتهای مسیر را هوشیارانه برای خود و دیگردوستانش ترسیم می‌نمود… مسیری پیچیده، طولانی اما نیک گمان و غیرقابل برگشت…
قصه‌ی معدنچیانِ رمانِ ژرمینال، مستندی‌ست درباره‌ی کار و زندگی که «امیل زولا۳» آن را ازپایه و ستایش‌گونه ازیک خانواده کارگری به تصویر در آورده… از اوضاع کار، زندگی، بیماری‌ها، آداب، آیین‌ها و جشن‌ها… او آنقدر درست و صادقانه روایت کرده  که معدنچیان برای نخستین بار خود را در رمانی اینگونه باز می‌شناسند… بعدها جمعی از آن کارگران با فریاد «ژرمینال! ژرمینال!» در تشییع جنازه «زولا» شرکت می‌کنند. تصویری که نویسنده از تنش‌های میان کار و سرمایه به دست می‌دهد؛ از نظر تاریخی کم‌نظیر است…
آندره ژید۴ گفته بود: «این سومین یا چهارمین باری است که ژرمینال را می‌خوانم و هربار در نظرم اعجاب انگیزتر از پیش جلوه می‌کند…»

حال، در روزگار ما و اینجا نیاز به داستان‌گویی و قصه‌پردازی نیست. در قعرِ معدن، همیشه واقعه‌ای تلخ در انتظار است!… قصه‌هایی تلخ که می‌شنویم و خیلی زود فراموش می‌کنیم!… حکایت مردانی با چشمانِ سُرمه‌ای… و حاکمانی که «سُرمه به گلو کشیده‌اند!…»

پانوشت:
۱.از رمان «ژرمینال» اثر «امیل زولا». امیل ادوار شارل آنتوان زولا Émile Édouard Charles Antoine Zola زاده ۲آوریل۱۸۴۰ درگذشته۲۹ سپتامبر۱۹۰۲ رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار.
۲.کَلیله و دِمنه نوشته «ویشنا سرما» کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. در حدود سال‌های ۱۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد…. نام پهلوی اثر «کلیلگ و دمنگ» بود. صورتِ پهلویِ این اثر، هم‌اکنون در دست نیست. اما ترجمه‌ای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیک‌ترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه حکیم (زاده سده پنجم و ششم میلادی) است…
۳.«اِتیِن لانتیه»، یکی از پسران «ژروز ماکار» شخصیتِ اصلی رمانِ ژرمینال در تقویم فرانسه به ماه اول بهار «ژرمینال Germinal» می‌گویند…
۴. پل گیوم آندره ژید Paul Guillaume André Gide ‏ زاده ۲۲نوامبر۱۸۶۹، درگذشته ۱۹فوریه ۱۹۵۱نویسندهٔ فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل در سال ۱۹۴۷…

نیمه شهریور۱۴۰۲ پهلوان
@apahlavan
#به_یاد_جان_باختگان_معدن_ذغالسنگ_طزره
و حالا جاباختگان معدن ذغالسنگ طبس

تاریخ انتشار : ۷ مهر, ۱۴۰۳ ۱۰:۰۸ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

«خطرناک‌ترین مکان برای یک زن هنوز خانه‌ی خودش است.»

پس از جنگ – به‌بهانه‌ی «شانزده روز نارنجی» منع خشونت علیه زنان

نگاه گذرایی به تاریخ «حزب دموکراتیک خلق افغانستان»

آلاتی‌تی

دنیا را نارنجی کن! | شانزده روز نارنجی و مبارزه با خشونت علیه زنان | مناف عماری

دو کلمه؛ همچون دو پرخاش