آنجلا دیویس در ۸۱ سالگی، ذرهای از رادیکالیسم انقلابی خود را از دست نداده و همچنان به طور خستگیناپذیری آن را ترویج میکند: تا زمانی که امید در قلب خلقها میجوشد و تبدیل به نبردی مداوم میشود، آنها نیروی محرکۀ تاریخ باقی خواهند ماند. این نماد مبارزۀ ضدسرمایهداری و مدافع حقوقبشر در جریان حضورش در جشن اومانیته با ما (روزنامه اومانیته) مصاحبهای اختصاصی انجام داد.
او صبح زود یک روز آفتابی رسید. زمانی که جشن اومانیته هنوز در مه صبحگاهی غوطهور بود.آنجلا دیویس در حالی به «دهکدۀ جهان» رسید که دستان کوچک افرادی داوطلب، مشغول چیدن صندلیها و یا رسیدگی به آخرین تدارکات بودند. گروهی نیز به دور او حلقه زده بودند. پژواک بلندگوها از سن صحنۀ بزرگی که نام او را برخود داشت، بر هیاهوها میافزود. آنجلا دیویس مؤدبانه میپرسد که آیا میتوان میز او را جابهجا کرد تا تمرکز پیدا کند. در یک محیط آشنا او در بارۀ دلیل سومین بازدید خود از جشن صحبت میکند.
در سن ۸۰ سالگی، این فیلسوف و فعال حقوق مدنی، کمونیست و فمینیست، مقدمهای بر «Mumia, la plume et le fist» (نشر Temps des Cerises) نوشته است. این کتاب تمام آثاری را گرد آورده که برای آزادی قدیمیترین زندانیانی «سیاسی» جهان، مومیا ابوجمال نوشته شده است.
اومانیته:آخرین بازدید شما از جشن اومانیته در سال ۱۹۹۱ بود. از پایان جنگ سرد، جهان تحولات و جنگ های بسیاری را تجربه کرده است. آیا آرمان شما همچنان زنده است؟
آنجلا دیویس: داشتن امید همچنان یک الزام است. بدون امید امکان پیروزی وجود ندارد. من جملهای از ماریا کابا، فعال آمریکایی را نقل میکنم که میگفت امید یک انضباط است. انضباطی است که باید آن را پرورش داد، زیرا بدون امید امکان حرکت رو به جلو وجود ندارد. در بسیاری از زمینهها، ما شاهد عقبگرد های زیادی در ایالات متحده و همچنین در اروپا هستیم. من هرگز تصور نمیکردم که روزی تا این حد نژادپرستی در اینجا امری عادی شده باشد. به یاد دارم که وقتی جوان بودم، فرانسه واقعاً نمونۀ آزادی، برابری و برادری بود.
من تا ابد قدردان فرانسویانی خواهم بود که نه تنها برای آزادی من، بلکه برای آزادی جورج جکسون و برادران سولداد، مبارزه کردند. از جمله با برپاداشتن رویداد بزرگی در سالن موتوالیته با شرکت بسیاری از روشنفکران و اتحادیههای کارگری در دفاع از جنبش مبارزه با نژادپرستی در ایالات متحده. این موضوعی بود که با انترناسیونالیسم و مبارزه با استعمار و بردهداری پیوند خورده بود. با این حال، آگاهی ما از این مشکلات بازهم بیشتر افزایش یافته است. این به نوعی گواه پیشرفت جنبش ضدنژادپرستی است. وقتی من به شرکت نسلهای جوان در این مبارزات نگاه میکنم به آینده بسیار خوشبین هستم.
اومانیته:شما عضو حزب کمونیست آمریکا بودید. امروز خود را از نظر سیاسی چگونه توصیف میکنید؟
آنجلا دیویس: من هنوز یک کمونیست هستم. یک کمونیست با حرف C کوچک به جای حرف C بزرگ. اگرچه من دیگر عضو حزب کمونیست نیستم، اما همچنان خودم را کمونیست میدانم و همچنان با حزب و با کسانی که در مقابل سرمایهداری مقاومت میکنند کار میکنم. برای رسیدن به پیروزی در برابر نژادپرستی و مردسالاری، باید سرمایهداری را به چالش بکشیم. ما نمیتوانیم این سه مبارزه را از هم جدا کنیم. آنها جدایی ناپذیر هستند.
اومانیته: شما دهها سال است که برای آزادی مومیا ابوجمال مبارزه میکنید. پروندۀ او، وجود یک سیستم نژادپرستانۀ کامل را آشکار میکند. چگونه میتوان توضیح داد که آمریکای ۲۰۲۴ هنوز پیوند با دوران گذشتۀ بردهداری خود را قطع نکرده است ؟
آنجلا دیویس: پیوندی که با گذشتۀ بردهداری وجود دارد، اساسی است. ایالات متحده از استعمار و بردهداری متولد شده است. نظام بردهداری بدون استعمار و اشغال سرزمینهای بومیان آمریکا نمیتوانست ایجاد شود. علیرغم پیشرفتهایی در اینحا و آنجا، تیمهای ورزشی هنوز به نام بومیان نامگذاری میشوند. این نشآنهای از نژادپرستی عمیق به این مردمان در کشوری است که در خط مقدم توسعۀ سرمایهداری نژادی بودهاند.
با این حال، در طول تابستان ۲۰۲۰، در بحبوحۀ همهگیری کووید، تعداد بیسابقهای از مردم علیه لینچ و قتل جورج فلوید با به خطر انداختن جان خود تظاهرات کردند. این نقطه عطفی در تاریخ آمریکا بود. تعداد فزایندهای از مردم فهمیدند که ما دیگر نمیتوانیم این رابطه را که مورد تشویق دولت است با تاریخ خود داشته باشیم و تاریخ مدرن ما توسط بردهداری شکل گرفته است که هنوز ما را آزار میدهد. جهل به تاریخ مسبب نژادپرستی مداوم و همه اشکال ظلم و ستم است.
اومانیته: شما اغلب میگویید که اگر زندان را تجربه نمیکردید، آنچه هستید نمیشدید. زندان چه چیزی را در شما تغییر داد؟
آنجلا دیویس: در مدت کوتاه حبس چیزهای زیادی یاد گرفتم. علیرغم این واقعیت که جمعیت زندآنها را تا حدی زنان تشکیل میدهند، ما در آن زمان هرگز با آنها صحبت نمیکردیم. جنسیت اما در ساختار دادن به نظام زندان نقش دارد. با تماس با زندانیان، متوجه شدم که این امر در درک کلی ما از سیستم نقش دارد. سالها دیدگاههایی را که این زنان به من انتقال داده بودند، در درون خود حمل کردم. مدت زمانی طولانی لازم بود و باید فکر میکردم و میخواندم تا بتوانم به راحتی در مورد سیستم زندان تدریس کنم.
در ابتدا رابطه زندان و بردهداری و مقایسۀ شورشهای زندانیان و شورشهای بردگان را درک نمیکردم. جورج جکسون (فعال حزب پلنگ سیاه که در سال ۱۹۷۱ در زندان به ضرب گلوله کشته شد – یادداشت سردبیر) اولین کسی بود که باعث شد زندان را دراماتیک ترین مظهر نژادپرستی ساختاری بدانم. مسئله صرفاً رهایی از یک سیستم سرکوب نبود، بلکه درک چگونگی عملکرد نژادپرستی در جامعه ما بود. این همان چیزی است که باعث شد برخی از ما درگیر جنبش الغا نژادپرستی شویم.
اومانیته: الغا گرایی به مثابه مبارزه برای رفع همۀ سلطهها، پیکاری واقعی و آرمانشهری در نظام سرمایهداری است.
آنجلا دیویس: تشویق مردم به دفاع از سیستمهای جایگزین سرمایهداری آسان نیست. زیرا سرمایهداری به عنوان شکلی جهانشمول از زندگی در یک جامعه تصور میشود. حتی اگرچه هرگز به صراحت گفته نمیشود،اما این واقعیت که استثمار همیشه بر شانۀ ما سنگینی میکند امری روشن است. سیستم زندان با سرمایهداری ظهور کرد. زندان در بُعد ایدئولوژیک آن، همیشه به عنوان تنها راهحل برای کسانی ارائه میشود که تن به چارچوبهای جامعه نمیدهند. خیلیها فکر میکنند که همیشه اینطور بوده و همیشه همینطور خواهد بود. امروزه زندان به عنوان نوعی مجازات محترمانه در نظر گرفته میشود.
اومانیته: غزه اغلب به عنوان یک زندان در فضای باز شناخته میشود. ۴۰ درصد از فلسطینی ها نیز از سال ۱۹۶۷ در زندان های اسراییل به سر میبرند.
آنجلا دیویس: وقتی دانشجو بودم، متوجه شدم که در ایالات متحده رهبری این همبستگی با فلسطینیها عمدتاً به دست یهودیان جوانی بود که احساس مسئولیت میکردند که در این مورد موضعگیری کنند. آنها این کار را به عنوان انسآنهایی انجام میدادند که در طول جنگ جهانی دوم هدف نسلکشی قرار گرفتند و دوست داشتند متحدان و نیرویی در کنار فلسطینی ها باشند. همۀ کسانی که در پروژۀ الغا نقش دارند از مبارزات فلسطین درس گرفتهاند. به لطف مبارزۀ آنها، کسانی که بر روی جایگزینهایی برای نظام حبس کار میکنند، میدانند که پذیرش حبس خانگی یا دستبندهای الکترونیکی، مانند این است که در فلسطین تن به رضایت از ایستهای بازرسی داده شود و همۀ جنبههای یک جامعۀ زندانی که تحت فشار نژادپرستی و سرکوب قرار دارد، پذیرفته شود. ما از آنها خیلی چیزها یاد گرفتیم.
فلسطینی ها جزو اولین کسانی بودند که از مبارزات سیاه پوستان در ایالات متحده حمایت و در اعتراضات فرگوسن در سال ۲۰۱۴ (پس از ترور مایکل براون توسط یک افسر پلیس – یادداشت سردبیر) شرکت کردند. آنها به نوعی آغازگر جنبش همبستگیای بودندکه در مقیاس بینالمللی حول جنبش ملی «زندگی سیاه پوستان مهم» بهوجود آمد. به همۀ این دلایل، از مالکوم ایکس تا جورج جکسون، تقریباً غیرممکن است که در مورد مبارزۀ سیاهپوستان بدون اشاره به مبارزات فلسطینیها حرف زده شود. هنگامی که جورج جکسون درگذشت، نسخههای دستنویس گلچین شعر انقلابی فلسطین، «دشمن خورشید» در سلولاش پیدا شد. به همین دلیل است که این اشعار زمانی به اشتباه به او نسبت داده شده است. این نزدیکی بین این دو مبارزه را نشان میدهد.
اومانیته: در سال ۱۹۸۱ کتاب «زنان، نژاد و طبقه» نوشتید. از این نظر، شما اولین کسی هستید که تضادها و همگراییهای جنبشهای بزرگ آزادیبخش و رهاییبخش را در زمان جنگ سرد تشریح کردید، زمانی که به نظر میرسید حیات آرمآنها اساساً حول وجود دو بلوک سازماندهی شده است. چه چیزی باعث شد که به این شکل فکر کنید ؟
آنجلا دیویس: هر کاری که انجام دادهام همیشه مطابق با نوشتهها و کمکهای زنان سیاهپوست از قرن نوزدهم بوده است. برای من غیرممکن است که اعتبار فردی خویش را در این کار برجسته کنم. در زمان نوشتن «زنان، نژاد و طبقه»، زنان سیاه پوست با حملات خشونتآمیز در ایالات متحده مواجه بودند. یک گزارش دولتی نشان داد که آنها مسئول ظلم مردان سیاهپوست به دلیل نظام مادرسالاری هستند! در دهۀ ۱۹۷۰، بسیاری از مردم متوجه شدند که بدون کمک زنان در طول قرنها، مبارزه به جایی که در آن زمان بود نمیرسید.
وقتی این کتاب را نوشتم، برایم مهم بود که سهم آنها را در معرض دید قرار دهم. در آن زمان نمیدانستم که تحقیقاتم را فقط از روی آرشیوهای کلاسیک انجام میدهم. که لزوماً مرا محدود به کار زنان باسواد و تحصیلکردهای میکند، که کتاب مینوشتند، در کنفرانسها سخنرانی میکردند… بعداً متوجه شدم که زنان سیاهپوست طبقه کارگر از این حوزه کنار گذاشته شدهاند. این باعث شد که روی کتاب دیگرم «فمینیسم آبی و سیاه» کار کنم. این چنین بود که متوجه شدم زنان فقیر قبل از ظهور جنبش فمینیستی سهم خود را در فمینیسم داشتهاند.
اومانیته: در کتاب در بارۀ مومیا، شما بر نقش هنرمندان در مبارزه برای آزادی او و همچنین نقش هنر به عنوان امکانی برای نگاه کردن به دنیایی دیگر تأکید میکنید. هنرها در زندگی شخصی شما و مبارزه برای رهایی چه نقشی داشتهاند؟
آنجلا دیویس: همه چیز به این بستگی دارد که ما مسئله را از پنجرۀ هنرهای اصیل یا هنرهای مردمی بررسی کنیم. من به هنرهایی علاقهمند هستم که به شکلگیری آگاهی مردم کمک میکند. از این منظر، هنر بُعد اساسی مبارزه را به خود میگیرد. به همین دلیل است که موسیقی به ویژه در جوامع سیاهپوست بسیار مهم و شکل اولیۀ هنر است. من در دوران تحصیل در فلسفه به نقشی که هنر در تلاش ما برای آزادی ایفا کرد علاقهمند شدم. از طریق زیباییشناسی بود که راه خود را پیدا کردم و به تحقیق در مورد موسیقی بلوز پرداختم. پروفسور هربرت مارکوزه (که بر پایاننامۀ آنجلا دیویس نظارت داشت -یادداشت سردبیر) ملاقات مهمی در این زمینه بود. او از منظرهای مختلف به معنای هنر مینگریست. به گفتۀ او، در حالی که هنر ممکن است نتواند جهان را تغییر دهد، میتواند افرادی را که برای تغییرات بنیادی مبارزه میکنند، تغییر دهد.
اومانیته: اگر باید آزادی را با یک اثر هنری مقایسه میکرد. بنطر شما کدام اثر هنری خواهد بود؟
آنجلا دیویس: اوه… این سوال سختی است. بدون شک پیکاسو نمونۀ کاملی است. اما من همچنین به نینا سیمون و آهنگ او «I Wish I Knew Would Feel to Be Free» فکر میکنم. این قطعه به ما این امکان را میدهد که میل جمعی خود را برای آزادی به اشتراک بگذاریم. فقط هنرها به ما این امکان را میدهند که نگاهی اجمالی داشته باشیم و امکان زندگی متفاوت را درک کنیم. همچنین باید این واقعیت را در نظر بگیریم که عموماً با دیگران به موسیقی گوش میدهیم. از این نظر، این یک سفر جمعی است که به ما امکان میدهد ابزارهای دستیابی به دنیایی بهتر را درک کنیم، حتی اگر ندانیم از کجا آمدهایم یا به کجا میرویم. مردم همیشه از آزادی به عنوان یک مقصد صحبت میکنند. من آن را اینطور نمیبینم. هرگز زمانی که انسآنها بتوانند بگویند «اکنون به آزادی رسیدهایم» فرانخواهد رسید. همیشه مبارزات دیگری وجود خواهد داشت. هنر به ما کمک میکند تا ماهیت نامحدود این سفر را درک کنیم.
اومانیته: شما همیشه ترجیح دادهاید که نماد مبارزه بودن را به نفع حرکت جمعی کنار بگذارید. با این حال، ادبیات، آهنگ، فرهنگ پاپ چهرۀ شما را تسخیر کرده است. چه رابطهای با این موقعیت دارید که از آن فرار میکنید ؟
آنجلا دیویس: من همۀ این آهنگها را دوست دارم، همۀ این هنرهای تجسمیرا… اما من معتقدم که این به من به عنوان یک شخص مربوط نمیشود. این آثار محصول مبارزات است. من این اشتباه را نمیکنم که فکر کنم سوژه من هستم. آنها در مورد افراد در حال مبارزه صحبت میکنند. خیلی طول کشید تا این را درک کنم. من همیشه خیلی شرمندهام، زیرا هرگز نمیتوانم در اوجی باشم که این نمایشها من را در آن نشان میدهند. اگر هدف مبارزۀ تودهها باشد، میتوانم به این شکل مطرح شدن رضایت دهم، بدون اینکه فراموش کنم که در جای خود نیستم.
نویسنده روزنامه اومانیته برگردان شروین احمدی
برگرفته از لوموند دیپلماتیک- نسخۀ فارسی