هفتههاست که اسراییل با بمب افکنها و موشکهای تحویل داده شده توسط “سنتکام” فرماندهی عمومی ناتو در منطقه، از زمین و هوا مردم بیدفاع لبنان را قلع و قمع میکند و صدای هیچ اعتراض جدی و موثری از سوی دولتهای غربی برنمیخیزد، موشکهای سنگرشکن تحویل داده شده از چنان قدرت سهمگینی برخوردارند که یک ساختمان چند طبقه را با ساکنانش با خاک یکسان میکنند، برای نمونه در بمباران پنج شنبه شب شهر بیروت سه ساختمان بر سر ساکنانش ویران شدند جاییکه تا کنون بیش از دویست کشته و مجروح از زیر آوار بیرون کشیده شدند و جستجو همچنان ادامه دارد. این همه توحش در مقابل مردم و بهخصوص شیعیان جنوب لبنان تاکنون سابقه نداشته است، اسراییل به نمایندگی از هارترین جناحهای غرب در صدد است تا حزبالله و حامیان شیعه وسنی آنرا درو کند. صهیونیستها هدفشان را تنبیه حزبالله، کشتن رهبران درجه یک و دو این سازمان، وارد آوردن ضربات نظامی سنگین به بدنۀ آن، خلع سلاح آنها و سپس عقب راندن حزبالله از جنوب لبنان به پشت رودخانه لیتانی اعلام کردهاند.
اما با قدری تامل بر سر اهداف اعلام شده توسط رژیم اسراییل و کاربرد این حد از توحش که کاملآ با حمایت “سنتکام” صورت میپذیرد روشن میشود که این سرکوب نه فقط به خاطر حمایت حزبالله از فلسطین و فراری دادن ساکنان شهرکهای اشغالی شمال اسراییل و حتی نه فقط بهدلیل توانمندی حزبالله و نقش تعیین کنندهاش در یکپارچگی لبنان و از هم پاشیده نشدن آن کشور، چیزی که تا قبل از شکلگیری آن حداقل تا اواخر دهه هشتاد میلادی تمام لبنان تا خود بیروت جولانگاه عملیات ارتش اسراییل بود، بلکه مهمترین و اصلیترین دلیل این جنایات که با زیر پاگذاشتن همه معیارهای ادعاهای “انسانی و حقوق بشری ” غربیها صورت میپذیرد، همبستگی و همکاری نزدیک و تنگاتنگ حزبالله با جمهوری اسلامی است. طی یکدههونیم گذشته، در تمام مدتی که غرب با کمک اسراییل و شیوخ مرتجع عرب هیولایی بنام داعش را بهجان مردم منطقه انداخته بودند و در همۀ آن دورهای که ایران با رهبری و سازماندهی جبههای که بالاخره موفق به خنثی کردن این توطئۀ عظیم شد، این ارتش حزبالله بهعنوان قدرتمندترین نیروی نظامی مستقر در سوریه بود که با آشنایی بسیار خوب از منطقه، نه تنها توانست بهعنوان موثرترین و تعیین کنندهترین عامل این پیروزی عمل کند بلکه با کسب تجربیات گسترده جنگی به قدرتمندترین ارتش عربی منطقه تبدیل گردد. طی بیش از یکدهه نبرد با داعش بیشترین جانباختگان این جنگها متعلق به حزبالله هستند، داعش همان هیولایی که قرار بود مهمترین و اصلیترین مقصدش کشور ما باشد، این وحوش سلفی دست نشانده موفق شده بودند تا به چهل و پنج کیلومتری شهر مرزی مهران نیز برسند.
این امر به اضافۀدلایل دیگر، از جمله حفظ موقعیت ایران در منطقه، کشورمان را وامیدارد تا از متحدین خود دفاع کند، تحولات این منطقه از غرب آسیا نشان داد که ثبات منطقه و ایران کاملآ در هم تنیدهاند و هرگونه خدشهای به هرکدام از این دو جزء، دیگری رانیز متاثر میکند.
با عملیات قدرتمندانه و موفق “وعده صادق ۲” اسراییل و حامیانش به قدر ت نظامی ایران پی بردهاند، آنها از بیم واکنش مجدد ایران، احتمالاً از تقابل مستقیم با ایران تا حد ممکن در چشماندازهای نزدیک تا پایان انتخابات امریکا خودداری خواهند کرد یا عکسالعملی با ابعاد کوچکتر و نمایشی و پرهیاهو برای ارضاء افکار عمومی خود و غرب، مانند بار قبل از خود نشان خواهند داد ولی در عین حال همۀ تمرکز خود را علیه متحدین کوچک و نسبتاً ضعیف ایران معطوف خواهند کرد، از همین رو بیهوده نیست که با این درجه از توحش با مردم لبنان و در آینده با مردم یمن برخورد میکنند.
امروز لبنان و فرزند دلاورش حزبالله، این همرزم جنبش فلسطین دوران بسیار سختی را میگذراند، پیکر دشنهآجین شده لبنان این مروارید خاورمیانه در شرایطی که همه کشورهای عربی به به او پشت کردهاند نیازمند مرهم، یاری و حمایت همهجانبۀ ما ایرانیان است، ما موظفیم در این شرایط سخت در کنار مردم لبنان باشیم.
حضور آقای عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی و ملاقات با مقامات دولتی لبنان علیرغم هشدارهای اسراییل مبنی بر ممنوعیت فرود هواپیماهای ایران در بیروت و قول کمکهای همهجانبۀ ایران به آن کشور، گام مثبتی است در جهت جلب همکاری متحدان منطقهای در منتهیعلیه مرزهای غربی در جهت توقف ماشین جنگی اسراییل برای گسترش جنگ به ایران و فراتر از آن به آتش کشیدن منطقه.