سقوط رژیم دیکتاتوری در سوریه بسیار سریعتر از آنچه که پیش بینی میشد اتفاق افتاد، اینکه روند اوضاع در شرایط خاص کنونی چگونه بود و وضعیت ژئو پلتیک منطقه و بیش از همه نقش جنگ غزه و لبنان در این واقعه چه تاثیر مستقیمی داشت خود نیاز به مطلبی جداگانه دارد، ولی بطور خلاصه میتوانگفت که تضعیف نیروهای مقاومت بویژه حزب الله که از حامیان اصلی رژیم اسد بود و نقش بسیار مهمی در وقایع سال ۲۰۱۱ علیه نیروهای مخالف اسد داشت بر کسی پوشیده نیست، از طرف دیگر روسیه نیز که در جنگ اکراین درگیر است نتوانست نقش حمایتی که از آن انتظار میرفت را انجام دهد، ضعف کلی ارتش سوریه که پرسنلش انگیزه مادی و معنوی در حمایت از رژیماسد را نداشتند نیز خود عاملی برای پیشرفت نیروهای مخالف اسد و در راس آنها تحریر الشام بود.
دخالت واضح و آشکار ترکیه بعنوان بازیگر اصلی در تجهیز و حمایت از نیروهای مسلح مخالف اسد که برخلاف وعده ها و توافق اجلاس آستانه انجامگرفت باعث شد که نیروهای معاند خود را بطور گسترده سازمان دهند و برای این تهاجم آماده گردند، اینها همه عرصه های واقعی میدان را برای ما ترسیممی کنند که بتوانیم علت سقوط رژیم اسد را در عرصه میدانی درک کنیم، اینکه بعضی همچنان با تکیه به تحلیلهای تاریخ گذشته و بدون در نظر داشت سیاست های سرکوبگرانه رژیماسد آنرا نتیجه توطئه و سیاست های امپریالیستی دانسته و همچنان سعی دارند از موهوماتی مانند جبهه مقاومت و نیروهای نیابتی بعنوان نیروهای ضد امپریالیستی حمایت نمایند جای تعجب دارد، شکی نیست که بهترین حالت برای تسلط امپریالیسم بر منابع انرژی منطقه و تامین هژمونی و تسلط آن بر منطقه سیاست موزائیکی کردن کشورها و تقسیم حاکمیت آنهاست که بارها در کشورهای مختلف مانند عراق و لیبی و افغانستان تجربه شده است. این امری واضح است که در وقایع امروز سوریه رد پای دخالت خارجی و بویژه کشورهای منطقه که هرکدام بطور مستقیم یا غیر مستقیم منافع خود و یا دیگری را نمایندگی می کنند دیده میشود در اینمیان نقش ترکیه و اسرائیل کاملا مشهود است و تا بحال هم سقوط بشار اسد توانسته برای آنها بیشترین بهره مندی را داشته باشد،
از یکطرف با سقوط بشار اسد و تسلط نیروهای تحریر الشام بعنواننیروهای افراطی سنی که دشمنی دیرینه با حزب الله و جریان شیعه و علوی های سوریه دارند می تواند راه لجستیک تامین سلاح برای حزب الله را بعنوان دشمن اسراییل بسته و خیال نتانیاهو را از این بابت راحت کند چنانکه امروز در خبرها نیز خروج حزب الله از سوریه نیز منتشر گردید،
از طرف دیگر ترکیه میتواند با تجهیز نیروهای تحریر الشام و ارتش آزاد سوریه علیه نیروهای دموکراتیک سوریه که عمدتا نیروهای کرد تحت حمایت امریکا هستندو اکنون بخش وسیعی از شرق سوریه را در تصرف خود دارند وارد کار زار شده تا بتواند از نفوذ و تاثیر آنها بر کردهای مخالف ترکیه بعنوان خطری دائمی برای حکومت اردوغان کاسته و آنها را سرکوب و نابود نماید.
ولی آنچه باید در مورد سقوط بشار اسد در نظر گرفت، سیاست ها و روش حکومتداری او و رژیم دیکتاتوری اش است که باید مد نظر قرار بگیرد، حکومتی که بجای تکیه به مردم و بجای بسط دموکراسی و عدالت بر سلاح و سرکوب تکیه کند نهایتا کارش به آنجا میکشد که یا مانند شاه فرار کند یا مانند صدام آنگونه به دار آویخته شود یا مانند قذافی بدست مردم کشته شود، بشار اسد نیز مانند تمام دیکتاتورهای تاریخ، خود زمینه های نا رضایتی مردم را فراهم نمود، و روش های سرکوبگرانه اش باعث رشد افراط گری گردید که توانست زمینه های دخالت خارجی را در تمام ابعاد در کشورش فراهم سازد، جالب است بعضی همچنان با تکیه بر دیدگاه های کلیشه ای تاریخ گذشته شادی مردم سوریه را در سقوط بشار اسد نمی بینند، آنها همچنان سعی می کنند دیکتاتوری مانند او را بعنوان نیرویی ضد امپریالیسم به خورد دیگران بدهند بدون اینکه حتی بفهمند همین دیکتاتور حاضر بود برای بقای خود پشت به متحدانش مانند ایران و روسیه که هزینه های فراوانی برایش کرده بودند کرده و دست دوستی با همان امپریالیست ها بدهد، کما اینکه طبق خبرها مذاکراتی در اینمورد و در پشت پرده جاری بوده که البته وجود بازیگری مانندترکیه مانع آن گردیده و اینکه دیگر هم دیر شده بودو معاندان بدروازه دمشق رسیده بودند. دیکتاتورها قبل از هرچیز ازخود ضربه میخورند سرنوشت محتوم آنها همان است که بارها در طول تاریخ تجربه شده است، عامل اصلی خود آنها هستند و دیگران تنها کاتالیزورهای سقوط میباشند.
1 Comment
مقاله خوب و نسبتا مستدل آقای کامران در نقش عوامل داخلی و خارجی در سقوط حکومت اسدها در سوریه.
بنظرم نکته گرهی و پیچیده پاسخ به این پرسش است که برخورد نیروهای مترقی و ضد امپریالیست اپوزیسیون با اینگونه رژیمها (ایران، ونزویلا، …) چه میتواند باشد:
– از یکسو امپریالیستها در تلاش یرای غلبه بر این کشورها ، غارت منابع ملی آنها و استفاده از موقعیت ژیوپولیتیک آنها از هیچ اقدام ممکن فروگزار نمیکنند،
– از سوی دیگر این رژیمها بدنبال سیاستهای ضد مردمی، پایگاه مردمی خود را بشدت تضعیف میکنند.
– و متاسفانه آلترناتیو عملا موجود این رژیمها، نیروهای ارتجاعیتر و ضد مردمی تر میباشند.