وقتی آمار، قصه میگوید تصور کنید در کوچههای بندری چابهار قدم میزنید؛ جایی که بادهای گرم اقیانوس هند، رگهای خشکیده امید را نوازش میدهد. مردمانی با چهرههای آفتابسوخته و دستهای پرچینخورده از محرومیت، به شما میگویند: «ما پادشاهی میخواهیم!» ادعایی عجیب، اما جذاب برای رسانههایی که طعمه «خبرهای بمبی» میشوند. اما واقعیت چیست؟ آیا این آمار، بازتابی از خواست واقعی بلوچهاست یا بازی دیگری در کار است؟ این ادعا، بهویژه با توجه به وضعیت اسفناک اقتصادی و اجتماعی بلوچستان، بسیار مشکوک و نیازمند بررسی دقیق است.
۱. آمار یا توهم؟
تناقضی که نمیتوان نادیده گرفت نخستین پرسش: چگونه در منطقهای که حتی آب آشامیدنی ندارد، نظرسنجیِ «نظام سیاسی» به دقت ۸۰ درصدی میرسد؟ این دقتِ غیرقابلباور، خود گواهِ غیرعلمی بودن این ادعا است. – نظرسنجی موسسه «گمان» در سال ۱۴۰۰ نشان میدهد تنها ۱۹ درصد ایرانیان خواهان پادشاهی مشروطه هستند. حتی نظرسنجی «زمانه» در سال ۱۴۰۱ نیز حداکثر حمایت از پادشاهی مشروطه را ۲۶.۵ درصد ثبت کرده است. – آیا بلوچها در جزیرهای جدا از ایران زندگی میکنند؟ یا این آمار، محصول نمونهگیری انتخابی و محدود به حلقههای خاصی است که صدایشان بلندتر شده است؟ این آمار ۸۰ درصدی، با هیچ منطق آماری و اجتماعی همخوانی ندارد.
۲. فقر، محرومیت، و بازی با واژهها
بلوچستان نه تنها قطب توریسم نیست، بلکه پایتخت اعدام، فقر، و بیآبی است. وقتی مردمی هر روز با مرگ دستوپنجه نرم میکنند، آیا پرسش از «شکل نظام» یک امتیاز لوکس نیست؟ اولویت برای مردم بلوچ، رفع محرومیتها و تبعیضهای سیستماتیک است، نه انتخاب بین نظامهای سیاسی مختلف. – در سفرهای نمایشی مسئولان به چابهار، وعدههای ساخت مدرسه و توسعه کریدور راهآهن داده میشود، اما حتی حقابه هامون نیز به سیستان نمیرسد. – بلوچها بیش از آنکه به «شاهزاده رضا پهلوی» فکر کنند، به نان شب، درمانگاه، و پایان تبعیض سیستماتیک میاندیشند. آیا میتوان خواستِ تغییر را به «حسرت گذشته» تقلیل داد؟
۳. پروژهای به نام «تقسیم ایران»
ادعای حمایت بلوچها از پادشاهی، همزمان با طرح انتقال پایتخت به سواحل مکران مطرح میشود؛ طرحی که هدف واقعیاش تغییر بافت جمعیتی و تصاحب زمینهای بومیان بلوچ توسط «نورچشمیهای حکومتی» است. – آیا این همزمانی تصادفی است؟ یا زمزمههای «پادشاهی خواهی» بلوچها، ساختهوپرداخته جریانهایی است که میخواهند ایران را به کشورهای قومی تقسیم کنند؟ این سناریو، جای تامل و بررسی دقیق دارد.
۴. روشهای مشکوک نظرسنجی آقای نصیری
نظرسنجیهای آقای نصیری با ابهامات جدی روبروست. ایشان ادعا میکنند که ابتدا قبل از مسافرت به خارج از کشور، حمایت حدود ۴۰ درصدی از پادشاهی را در ایران مشاهده کرده، اما پس از سفر به ایران، این رقم به ۸۰ درصد افزایش یافت! این تغییر قابل توجه در آمار، نشان دهندهی روشهای غیرعلمی و احتمالاً هدفمند در گردآوری دادههاست. هیچ روش علمی برای نظرسنجی وجود ندارد که بتواند چنین جهش عجیب و غریبی را در اعداد توجیه کند.
۵. پادشاهی
آرزوی بلوچها یا توهم نویسنده؟ نویسنده ادعا میکند نتیجه نظرسنجیاش به کل قوم بلوچ تعمیمپذیر است. اما: – بلوچستان تنها به چابهار محدود نمیشود. شهرهای محرومی مانند زاهدان، زابل، و کنارک نیز وجود دارند که در سفرهای رییسجمهور، حتی افتتاح یک پروژه عمرانی در آنها جشن گرفته میشود. – آیا مردمی که در نشستهای تلویزیونی دولتی، فریاد اعتراضشان به بیعدالتی پخش نمیشود، ناگهان به پادشاهی باور آوردهاند؟ یا این صدا، صدای واقعی بلوچها نیست، بلکه صدای اقلیتی حاشیهنشین است که رسانهها آن را بزرگنمایی میکنند؟
۶. شعار از شاهزاده تا تاج زاده
در نظر گرفتن این ادعا که ۸۰ درصد بلوچها پادشاهی را میخواهند، در حالی که نظام سلطنتی و سلطنتطلبان هیچ نیرویی به جز خودشان را نمیپذیرند، به شدت مشکوک است. اگر این ادعا توسط رضا پهلوی و سلطنتطلبان پذیرفته شود، چه خوی خطرناک و استبدادی وحشتناکی به خود میگیرند. این ادعا، به نظر میرسد، ابزاری برای سوخت رسانی به اهداف سیاسی خاص باشد.
۷. پایانِ بازی: چه کسانی برنده میشوند؟
دوگانهسازی جمهوری/پادشاهی – وقتی بلوچها به جای دریافت پاسخ به محرومیتهایشان، درگیر مجادلات شکل نظام شوند، تنها چیزی که عایدشان میشود، تداوم چرخه فقر و سرکوب است. نتیجهگیری: به جای آمارسازی، به ندای بلوچها گوش دهید بلوچها عدالت میخواهند. عدالتی که در سایه آن، کودکشان به جای گورستان، به مدرسه برود، و حقابهشان از افغانستان دریغ نشود. هر ادعایی غیر از این، یا ناآگاهی است یا خدعه.
منبع:
سایت تلگرامی حمید آصفی
https://t.me/hamidasefichannel2