بیژن جزنی در دفاعیات خود در بیدادگاه نظامی، عشق و علاقه عمیق خود به مردم ایران را با صراحت بیان میکند و ریشۀ اتهامات وارده را نه در عمل مجرمانه، بلکه در دلسوزیاش نسبت به سرنوشت ملت ایران میداند. او در دفاعیۀ خود، صلاحیت دادگاه نظامی را برای رسیدگی به اتهامش رد کرده و چنین میگوید:
“آقای رئیس، دادرسان محترم، نظر به اینکه اتهامات وارده و محتویات پروندههایی که جهت رسیدگی به این دادگاه ارجاع شده است، صریحاً مؤید این است که در این دادگاه باید به یک پرونده سیاسی و یک اتهام سیاسی رسیدگی شود، بر طبق قوانین، دادگاه حاضر را صالح برای رسیدگی به اتهامات منتسبه نمیدانم. آقایان، ماده یک مقدمین که از طرف دادستان منطبق با جرم اینجانب تعیین شده است میگوید: «هرکس در ایران به هر اسم و یا عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیت تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام و رویۀ آن ضدیت با سلطنت مشروطۀ ایران و یا رویه یا مرام آن اشتراکی است… الی آخر». بدیهی است که در این اتهام یعنی تشکیل یا عضویت در دسته یا جمعیتی که دارای فلان و بهمان مرام و رویه است یک امر صددرصد سیاسی است. بههمین دلیل است که ماده یک مقدمین ذیل باب دوم قانون مجازات عمومی یعنی جنحه و جنایات مضر به مصالح عمومی و اختصاصاً ذیل مبحث اول یعنی جنحه و جنایات بر ضد امنیت خارجی مملکت قرار گرفته است. محتویات کیفرخواست و گزارشهای سازمان امنیت و تحقیقاتی که در محضر بازپرس شماره ۶ دادرسی ارتش به عمل آمده است و کلیۀ مدارک موجود نشان میدهد که یک امر سیاسی و چنانچه جرمی واقع شده باشد یک جرم سیاسی مورد تحقیق قرار گرفته و کیفرخواست نیز برمبنای همین تحقیقات و بازجویی تنظیم شده است که سراسر محتوی فعالیت سیاسی متهمین بود و در نتیجه موجب انتساب اتهام شده است. در بسیاری از برگهای پروندۀ حاضر از جانب مأموران تحقیق و بازپرس بارها از اینجانب در مورد سوابق سیاسی و عقاید سیاسی من و دیگر افرادی که متهم به همکاری با من شدهاند سئوال شده است و پاسخهای ارائه شده از طرف من و سایر متهمان در کیفرخواست تنظیمی مورد استفاده قرار گرفته است. برای نمونه در برگ ۱۱۷۰ پرونده از من سئوال شده است: « سئوال ـ افکار و عقاید سیاسی خود را مشروحاً بنویسید.» و در برگ ۱۲۰۳ سئوال شده است: «فعالیتهای سیاسی خود را از زمان…..
بیژن جزنی با اشاره به روند بازجوییها، تأکید میکند که پرسشها و پاسخها همگی حول محور عقاید و فعالیتهای سیاسی بوده و بنابراین، اتهامات وارده نیز ذاتاً سیاسیاند. او در جای دیگری میگوید:
” من یک فرد سیاسی هستم و بە این افتخار میکنم. من خواستار آزادی یعنی تامین حقوق فردی و اجتماعی ملت ایران کە در قانون اساسی اعلامیۀ حقوق بشر جهانی تصریح شدە است، میباشم. من این آزادی را لازمۀ حیات ملت به شمار میآورم، چون هر اصلاح و اقدامی در هر زمینە بخواهد بە نتایج مطلوب برسد، این آزادی و دمکراسی ضروری است. فقط در سایۀ آزادی و دمکراسی است کە ملت ایران میتواند نیروی خلاقۀ خود را در ساختمان کشور، بە حد کمال بە کار گیرد و ایرانی آباد و پیشرفتە بە دنیا عرضە کند، انتخاب آزاد کە باید مجلس ملی را بوجود آورد، باید بطور صحیح و بیطرفانە انجام شود. اینها مسائلی است کە از سالیان گذشتەبرایشان فعالیت کردەام.”
بیژن در ادامه، از آرزوی خود برای شفافیت دادگاه سخن گفته و بر مشروعیت قضاوت مردم تأکید میکند:
اما اگر کسی نظر مرا در مورد حضور افراد در این محکمه سئوال میکرد، میگفتم که من ترجیح میدهم درِ این دادگاه به روی هموطنانم، همدرسهایم و به روی مردم کوچه و بازار گشوده شود. ضمن اینکه نسبت به خانمها و آقایان که میهمان کشور ما هستند، کمال احترام را قائلم، ولی در این محکمه اعلام میکنم آن کسی که باید نسبت به حقانیت من و حتی نسبت به رأی این محکمه داوری کند، ملت ایران است. بنظر من هیچ نظری، هیچ مساعدتی و حتی هیچ همدردی برای من ارزش ندارد اگر ملت ایران حقانیت مرا تصدیق و تأیید نکند. وای بر من و وای بر هر کس دیگری اگر قدر و قیمت و حقانیت ملت ایران را دستکم بگیرد. وای بر کسی که ملت ایران را بیسروپا بخواند. من آنقدر برای مردم وطن خود احترام قائلم که در طول زندگی خود عشق و علاقه خود را نسبت به ملت ایران و منافع و مصالح آن نشان دادهام. من هیچگاه از هیچ مرجع و مقام و کشور خارجی برای تأمین مصالح ایران الهام نگرفتهام. حتی در همین پروندۀ موجود، علیرغم عدم حسن نیت تنظیم کنندگان آن، این عشق و محبت به ملت ایران از لابلای سطور و کلمات آن آشکار است.”
در بخش دیگری از دفاعیات خود، بیژن خطاب به دادگاه میگوید:
” آنچه موجب شده است در مظان اتهام قرار گیرم اصولاً عشق و علاقۀ من به وطنم و به مصالح و منافع ملت ایران بوده است. من به عنوان یک انسان، انسانی که به قیمت رنج و محرومیت مردم ستمکش ایران توانسته است از نعمت تحصیلات عالی بهرهمند شود، نتوانستهام نسبت به سرنوشت و منافع مردم این سرزمین که همهگونه حق بهگردن من دارند بی اعتنا بمانم.”
بیژن جزنی در ادامۀ دفاعیات خود در برابر ادعا نامهٔ دادستان نسبت به “مقدمین علیه امنیت کشور و براندازی مسلحانۀ حکومت” گفت:
“آقایان همه میدانند که در این مملکت آزادی وجود ندارد. کلیۀ قوانینی که دستاورد انقلاب مشروطه بود، از بین رفته، دونپایهترین عضو ساواک بر یک ارتشبد ارجحیت دارد… شما تعداد اندکی دانشجو را براندازندۀ حکومت قلمداد کرده، میگویید که امنیت را به خطر انداختهاند، در حالیکه خوب میدانید آنکه امنیت و آسایش را از ملتی سلب کرده، رژیمی است که حتی اجازۀ داشتن یک باشگاه یا کتابخانه را در دانشگاه نمیدهد. دانشجویان حتی از داشتن تشکلهای صنفی نیز محرومند…”
بیژن در ادامه میگوید:
“من در عقاید و مبارزات خود از این ملت الهام گرفتهام و همانطور که اسلاف ما در راه تأمین و حفظ استقلال کشور خود فقط به خودشان متکی بودهاند، من نیز همواره به این اصل مسلم یعنی الهام از ملت ایران و اتکاء به ملت ایران پایبند بودهام”.
در جای دیگری بیژن بر امکان رهایی از هرنوع استعمار تاکید میکند و میگوید:
“مقتضیات جهانی، امروز به ما این امکان را داده است که خود را یک باره از قیدوشرط و هر نوع رابطۀ استعماری و نواستعماری آزاد کرده و به آثار استعمار کهن و نو در کشور خود خاتمه دهیم و ایرانی آزاد و آباد را برای نسل های آینده باقی گذاریم”.