بیانیه هیئت سیاسی-اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
عصر روز دوشنبه دوم تیرماه (۲۳ ژوئن)، رئیسجمهور ایالات متحده در پیامی رسمی از توافق آتشبس میان ایران و اسرائیل خبر داد؛ خبری که بهسرعت فضای رسانهای و سیاسی جهان را تحتتأثیر قرار داد. سازمان ما از این ترک مخاصمه ابراز رضایت میکند و امیدوار است که آتشبس به صلحی پایدار بیانجامد. روند دوازدهروزهی این جنگ، که مناطق مسکونی گستردهای را در هر دو کشور هدف قرار داد، به تلفات جانی صدها نفر و خسارات زیرساختی گسترده انجامید. با وجود سنگینی این هزینهها، پایان درگیریها گامی مهم بهسوی حفظ ثبات در منطقه تلقی میشود.
با این حال، این آتشبس صرفاً نقطهی پایانی بر درگیری مستقیم نیست، بلکه آغازی است بر مرحلهای پیچیدهتر و حساستر که تمرکز آن بر فشارهای چندلایهی سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک خواهد بود. از همان آغاز درگیری، سازمان ما اقدام نظامی اسرائیل را بهدرستی و قاطعانه، بهعنوان حملهای بیدلیل، بدون تحریک قبلی و در تضاد کامل با اصول حقوق بینالملل محکوم کرد؛ اقدامی که حاکمیت ملی ایران را نقض و ثبات منطقه را بهطور جدی تهدید کرد.
عملیات نظامی اسرائیل با عنوان «برخواستن شیر»، با هدف اعلامشدهی تغییر رژیم در ایران آغاز شد، اما با مقاومت شدید ایران و پاسخهای موشکی هدفمند، در همان روزهای نخست با شکست مواجه گردید. برآوردهای نادرست اسرائیل از فضای اجتماعی و سیاسی ایران، مبنای اصلی این ماجراجویی نظامی بود. انتظار میرفت افکار عمومی ایران یا منفعل بماند یا حتی با حمله همراه شود؛ اما واکنش مردم، از موافقان تا منتقدان حکومت، بیسابقه و متحد بود. افکار عمومی ایران بهروشنی در برابر این تجاوز ایستاد. در مقابل، ایران با شلیک موشکهایی به زیرساختهای حیاتی در اسرائیل، توان بازدارندگی خود را بهروشنی به نمایش گذاشت و شوک بزرگی به دولت شکننده نتانیاهو وارد کرد، دولتی که همچنان درگیر پیامدهای سنگین جنگ غزه و خشم جهانی از تلفات غیرنظامیان بود.
با ادامه ناکامیها، دولت اسرائیل کوشید با کشاندن ایالات متحده به میدان و توقف روند مذاکرات هستهای، موازنهی قدرت را تغییر دهد. حملات هوایی آمریکا با مشارکت اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، از جمله فوردو، نطنز و اصفهان، با استفاده از تسلیحات فوقسنگین و موشکهای شلیکشده از زیردریاییهای مستقر در اقیانوس هند، انجام شد. با وجود این عملیات گسترده و پرهزینه، تحلیلگران نظامی آمریکا اذعان کردند که این حملات نتوانستند بهطور کامل تأسیسات کلیدی را از بین ببرند. پاسخ ایران، از جمله حمله به پایگاه العدیده در قطر، با هماهنگی قبلی با دولت قطر، بار دیگر نشان داد که ایران همچنان قدرت ضربه متقابل هدفمند را در اختیار دارد و توانایی نظامیاش بهرغم آسیبها، حفظ شده است.
در این میان، پرزیدنت ترامپ با همکاری امیر قطر، نقش مهمی در شکلگیری آتشبس ایفا کرد. مذاکرات فشرده و محرمانه در دوحه، با حضور نمایندگانی از سه کشور، به توافقی موقت انجامید که بدون آن، احتمال گسترش جنگ و ورود سایر بازیگران منطقهای به میدان وجود داشت. اعلام آتشبس از سوی آمریکا، نه بهعنوان میانجی بیطرف، بلکه بهعنوان یکی از طرفهای درگیر، خود نشانهای از پیچیدگی وضعیت و شکنندگی توازن موجود بود.
دوازده روز جنگ اما نتایج غیرمنتظرهای نیز به همراه داشت. انسجام داخلی در ایران، بهرغم بحرانهای مزمن اقتصادی و شکافهای اجتماعی، حفظ شد. در مناطق مرزی و در میان اقلیتهای قومی نیز نشانی از شورش یا همکاری با دشمن دیده نشد. تظاهرات صلحطلبانه در کشورهای مختلف، حمایت ایرانیان مهاجر از حق دفاع ملی، و همصدایی نیروهای سیاسی مستقل در مخالفت با جنگ و مداخله خارجی، تصویری فراتر از کلیشههای رایج ارائه داد. بسیاری از مخالفان سیاسی که سالهاست امکان بازگشت به کشور ندارند، آشکارا در کنار مردم ایران علیه تجاوز نظامی ایستادند.
اکنون اما مرحلهای آغاز شده است که شاید بهمراتب دشوارتر از جنگ باشد. فشارهای گسترده بینالمللی برای بازگشت فوری ایران به میز مذاکره، آن هم با محوریت برنامه موشکی و نفوذ منطقهای، در حال افزایش است. رهبران اروپایی صراحتاً از ضرورت گنجاندن مسائل جدید در مذاکرات سخن میگویند. این در حالی است که زیرساختهای کشور آسیب دیده، نیروهای نظامی تحت فشارند، و جامعه با بحران روانی پساجنگ مواجه است. ورود به مذاکره در چنین شرایطی، بدون تعیین خطوط قرمز و بدون اتکا به وحدت و انسجام داخلی، عملاً پذیرش یک ساختار سیاسی تحمیلی از بیرون خواهد بود.
در این زمینه، تجربهی تلخ مذاکرات کشورهای غربی با عراق و لیبی باید هشداردهنده باشد. در هر دو مورد، مذاکره نه به صلح پایدار، بلکه به تضعیف ساختار حکمرانی، اشغال نظامی، و در نهایت، فروپاشی کشور انجامید. این نمونهها نشان میدهند که در غیاب توازن قوا و پشتوانهی اجتماعی، مذاکره میتواند به ابزاری برای مهندسی آیندهی سیاسی کشور از سوی قدرتهای خارجی بدل شود.
همزمان باید به این نکته اساسی توجه داشت که در شرایط تحریمهای فلجکننده، نیروهای نظامی ایران ناچار به توسعهی صنایع پدافندی بومی، از جمله موشکی و پهپادی، شدهاند. درخواست برای محدودسازی این توانمندیها، بدون لغو تحریمها و بدون باز شدن مسیر تعاملات اقتصادی و دفاعی مشروع، نوعی مداخله مستقیم در حق دفاع ملی کشور است. پاسخ ما به این انتظارات، دعوت به لغو تحریمها، بازگشت ایران به بازارهای جهانی، و ایجاد پیمانهای امنیتی منطقهای مبتنی بر همکاری اقتصادی است؛ در چنین وضعیتی، نیاز به هزینههای نظامی هنگفت نیز بهطور طبیعی کاهش مییابد.
برای عبور از این مرحله حساس، جمهوری اسلامی پیش از هر اقدامی در عرصه بینالمللی، باید به درون خود بنگرد. بازسازی اعتماد عمومی از طریق بازگشایی فضای سیاسی، اجتماعی و مدنی ضرورتی حیاتیست. آزادی زندانیان عقیدتی، پایان دادن به حصر چهرههای سیاسی، تقویت نهادهای صنفی و مدنی، و میدان دادن به مردم برای مشارکت در بازسازی کشور، نه امتیازی به اپوزیسیون بلکه پیششرطی برای بقا و ثبات داخلی است. هیچ مذاکرهای در جهان بدون پشتوانه اجتماعی واقعی، مشروعیت و پایداری نخواهد داشت. از این رو، هوشیاری در برابر الگوهای تحمیلی گذشته و اجتناب از تکرار تجربههایی که به فاجعه انسانی و سیاسی انجامیدند، ضروری است.
ما در عین ابراز خرسندی از آتشبس، هشدار میدهیم که خاطرهی تلخ پایان جنگ ایران و عراق و فجایع پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، بهویژه اعدام هزاران زندانی سیاسی در دهه ۶۰، همچنان در حافظهی جمعی ملت زنده است. نگرانی ما از برخورد احتمالی حاکمیت با ناراضیان و فعالان سیاسی پس از پایان جنگ بسیار جدی است؛ بهویژه در سایه تهدیدات پیاپی جریانهای تندرو درون و پیرامون حکومت. در عین حال، درک این نکته نیز ضروری است که نفوذ اطلاعاتی دشمن و ترور فرماندهان نظامی کشور، بدون نقش برخی عوامل داخلی و شبکههای نفوذ، ناممکن میبود. رسیدگی عادلانه به اینگونه موارد باید با تمایز آشکار از برخورد امنیتی کور با منتقدان سیاسی همراه باشد.
مردم ایران در برابر تجاوز نظامی ایستادند؛ اکنون نوبت حاکمیت است که در برابر خواست مشروع آنان برای کرامت، عدالت و شنیدهشدن صداهای متنوع داخلی بایستد. آینده ایران نه در وابستگی به قدرتهای نظامی بیگانه، که در استقلال تصمیمگیری، همبستگی ملی، و بهرسمیتشناختن مردم بهعنوان صاحبان اصلی کشور رقم خواهد خورد.
ما صلح میخواهیم، اما صلحی شرافتمندانه. ما از مذاکره استقبال میکنیم، اما نه از موضع ضعف. تنها با تکیه بر اراده ملی و گفتوگوی درونی، میتوان از این بحران، با سربلندی و پایداری عبور کرد.
چهارشنبه ۴ تیر ۱۴۰۴ (۲۵ ژوئن ۲۰۲۵ میلادی)
هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
1 Comment
بیانیه هیئت سیاسی–اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با نگاهی واقعگرایانه و در عین حال امیدوارانه، توانسته است تحلیلی روشن از تحولات دوازده روزه جنگ ارائه دهد. تأکید بر حفظ انسجام داخلی جامعه ایران –با وجود شرایط دشوار اقتصادی و تهدیدات بیرونی– نشاندهنده آن است که مردم ایران در برابر خطر جنگ و تجاوز، فراتر از تفاوتها و شکافها، ایستادگی کردهاند.
این بیانیه با دقت، نقش مهاجران ایرانی و جنبشهای صلحطلب جهانی را نیز در چارچوبی ضدجنگ و ضدامپریالیستی برجسته میکند. تصویر ارائهشده از ایرانیان مهاجر که از حق دفاع ملی حمایت کردند، و نیز همصدایی نیروهای سیاسی مستقل در مخالفت با مداخله خارجی، نشان میدهد که یک جریان دموکراتیک، ملی و مترقی فراتر از دوقطبیهای رایج شکل گرفته است.
نقطه قوت کلیدی بیانیه، تأکید آن بر مشارکت فعال و آگاهانهی مردم در روند تحقق صلح پایدار است. در دورانی که قدرتهای بزرگ تلاش میکنند با معاملات پشت پرده و مداخلات نظامی سرنوشت ملتها را رقم بزنند، این نگاه مردممحور و مستقل، پاسخی اصولی و انسانی به بحرانهای منطقهای است. چنین رویکردی نه به وابستگی تن میدهد و نه به انزوا، بلکه بر قدرت آگاهی، سازمانیابی، و حضور مسئولانه مردم در عرصه سیاسی تکیه دارد.
با مهر
مهرزاد