سایت بی بی سی در گزارشی اعلام کرد که آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در جریان سفر غیر رسمی ای که به عراق داشتهاست در گفتگویی با خبرنگاران در شهر نجف در مورد پیام آقای اوباما گفتهاست که دعوای جمهوری اسلامی با آمریکا سی سال است که ادامه دارد و اختلافی احساسی و عاطفی نیست که با تبریک گفتن و یا حرف های زیبا فیصله یابد. او در ادامه سخنان خود آمریکا را به مخالفت همیشگی با جمهوری اسلامی متهم کرده و گفته که این ایالات متحده بوده که صدام حسین، رئیس جمهوری پیشین عراق را به حمله نظامی به ایران تحریک کرده بود. در نهایت او گفته است که آمریکا، به خصوص در طول جنگ هشت ساله با جمهوری اسلامی خصومت می ورزیده است.۱
آقای لاریجانی البته بر طبق الگوهای بازی سیاست حق دارد که برای گرفتن بیشتر امتیاز و راندن حریف به موضع دفاعی بیشتر مثل همه انسانهای سیاسی دیگر از نقاط ضعف طرف مقابل در برابرخود بهره جوید. این در جهان سیاست عرفی پذیرفته شده است. اما استفاده از این عرف و وسیله متداول، همیشه و یا لااقل در موارد گرهی و حساس که می توانند بر سرنوشت و وضعیت کسور تاثیر مهم داشته باشند، باید از یک هارمونی و هماهنگی نسبت به حوادث و گفتههای قبلی بهرهمند باشد. بدان معنی که تناقض اساسی در آن دیده نشود.
برای کسانی که جنگ هشت ساله ایران و عراق را تجربه کردهاند و یا هنوز علیرغم سن کمشان از طریق تعقیب تاریخی آن به حوادث و گفتههای آن دوره رهبران جمهوری اسلامی آشنا هستند، به خوبی میدانند که چگونه آقای خمینی در همان جنگ هشت ساله بر خلاف هرگونه منطقی که در آن عقل سلیم، مردم گرایانه و میهن دوستانه غالب است، جنگ را نعمتی الهی تصویر کرد، و در زیر لوای چنین تعبیری سالهای سال مردم و کشور را به سوی بدبختی و ویرانی بیشتری کشانید. نعمتی که از مواهب آن البته فقط مسئولان جمهوری اسلامی بهرهمند گشتند، و از نکبت و مصائب آن مردم رنجدیده کشورمان.
حال سئوال این است که برای آقای لاریجانی که خود را اصولگرا می داند و به تبع ادامه دهنده راستین خط آقای خمینی، چگونه است که جنگی که به گفته خمینی نعمتی الهی بود، حال به وسیلهای برای کوبیدن و زدن آمریکا تبدیل شده است؟ اگر آمریکا مسبب حمله عراق به ایران بود، پس حالا چگونه است که آمریکا به ارتکاب عمل خیری متهم می شود؟ آیا او به عنوان ادامه دهنده راستین خط امام نباید از آمریکا شکرگزار باشد که مسبب چنین خیر و برکتی برای ایران شد؟ و اگر از آمریکا در این خصوص گله داریم پس تکلیف سخنان امام چه می شود؟
متاسفانه در شرایطی که کشور ایران احتیاج به باز شدن روابط سیاسی خود با جهان خارج و عادی شدن هرچه بیشتر آن دارد، چنین سخنانی که بیشتر از سر لجاجت و نه از منطق میل به عادی کردن روابط است، نه تنها به چنین امری کمک نمی کند بلکه آن را پیچیدهتر هم می کند. لجاجت بر سر زدن حریف به هر قیمتی می تواند به تناقض گوئی بیانجامد، و چنین تناقضی حتی خیلی راحت متوجه پایههای وجودی خود طرف حامل آن نیز خواهد شد. آقای لاریجانی به جای چنین سخنانی خوب بود که به امکانات عادی سازی روابط بیشتر فکر کند و به جای مته بر خشخاش گذاشتن در فکر تقویت عوامل مثبتی باشد که هم اکنون در افق روابط ایران و آمریکا هویدا گشتهاند.
۱ـ نقل به معنی از سایت بی بی سی، پنج شنبه ۲۶ مارس ۲۰۰۹ – ۰۶ فروردین ۱۳۸۸