ضمن ارزوی موفقیت برای سازمان فداییان خلق ایران اکثریت سخنم را با نقدی کوتاه بر برنامه کمیسیون اسناد پایهٔای این سازمان آغاز میکنم. جای بسی خوشحالی است که سازمان پس از یک پروسه طولانی مبادرت به ارائه این برنامه کرده است. رئوس کلی برنامه شامل ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتمأیی جامعه می باشد. در برنامه ذکر شده که طرحی است برای ایران بعد از جمهوری اسلامی، طرح اقتصادی پیشنهادی بر اقتصاد لیبرالی استوار شده و در اکثر بندها و مفاد آن به مخالفت با تمرکز قدرت و مالکیت در دست دولت پرداخته شده است. در آماجها و دیدگاها که در کنگره پنجم به تصویب رسیده و تاکنون نیز سندیت دارد این چنین آمده است که سازمان فداییان خلق ایران اکثریت مدافع دمکرسی، پیشرفت، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم است. همچنین به مبارزه طبقاتی و مبارزه ای که بین سرمایه داری جهانی و کار وجود دارد باورمند است و در راه آن گام بر می دارد. در آماجها آمده است که قدرت اقتصادی در دست دولت متمرکز است. در حالی که در برنامه ارائه شده آمده: “ما مخالف تمرکز قدرت در دست دولت و یا لایه نازکی از جامعه هستیم” سیاست اقتصادی ما کمک به شکل گیری و گسترش بخش خصوصی، مدرن، کارافرین و رقابتی و … می باشد. این برنامه مخالفت خود را با سوسیالیسم به انواع نظام سیاسی -اجتمأعی مابعد سرمایه داری کاملا نشان داده و توجه آن بر طبقه متوسط جامعه است؛ حال آن که در سوسیالیسم تاکید بر طبقه کارگر و زحمتکش جامعه می باشد. هر چند که مارکسیسم سهم بسزایی در نیرومند کردن سوسیالیسم و انترناسیونالیسم داشته و در میان پرولتاریای جهانی همبستگی ذاتی می بیند و یکی از پایه های نظری آن بشمار می رود، طرح پیشنهادی سازمان حمایت از اقتصاد و بازار آزاد جهانی است نه دفاع از سوسیالیسم، آن هم در ابعاد جهانی آن. در اینجا به مزلتی چند که زأئده جامعه سرمایه داری هستند اشاره شده از جمله: خصوصی سازی، بخش تجاری؛دلالی، فساد اقتصادی، عدم شفافیت در امور ما لیا تی و … حال آن که استفاده بخش خصوصی از امکانات دولتی با هدف به اصطلاح افزایش تولید باعث رواج فعالیتهای دلالی شده است. در جای دیگری ذکر شده است که باید از غارتگری تحت پوشش خصوصی سازی پیشگیری کرد، با توجه به نوع اقتصاد پیشنهادی چنین راهکاری عملی نمی باشد؟ و در ادامه آمده است که: بنیادها باید از سلطه ولی فقیه خارج شوند؛ حال این که طرح چنین برنامه ای برای زمانی است که جمهوری اسلامی در حاکمیت نباشد. هر چند طرح چنین برنامه بیشتر به یک تحلیل سطحی از جامعه ایران شباهت دارد تا یک برنامه مدون برای آینده کشور ایران. در بخش کشاورزی که سهم بسزایی در اقتصاد ایران دارد و در عین حال شامل نیمی از جمعیت کشور می شود که در روستاهها زندگی می کنند مروری اجمالی بر آن شده است. مارکس می گوید: “مالکیت اشتراکی بر زمین اساس تولید کشاورزی و ما لکیت جمعی است.” در حالی که بخش عظیمی از روستأئیان ما فاقد زمین می باشند یا در زمینهای اجاره ای به کشاورزی مشغولند در این بخش هیچگونه اشاره ائ به تشکیل تعاونیها نشده است ؛ با توجه به این که هنوز در کشورمان بزرگ مالکان بر زمینها چنگ انداخته اند؛ هیچگونه نویدی برای کارگران روستأیی و روستأییان بی زمین وجود ندارد. در بخش سیاسی و اجتمأعی نیز برنامه دارای ضعفهای بیشماری است و عدم شفافیت در آن به چشم می خورد و هیچگونه راهکاری برای رسیدن به یک جامعه مدرن ارأئه نشده است و تنها به این بسنده شده که کشور ما نیز به یک جامعه مدرن، سکولار و … نیاز دارد. در بحث آموزش و بهداشت اجتمأعی گفته نشده است که آیا آموزش و بهداشت رایگان هست یا خیر؟ و اگر رایگان است تا چه مقطعی می باشد؟ البته با توجه به سخنان رفیق بهروز خلیق: (برنامه ما تعییر جمهوری اسلامی نیست) و این که ( ما به انقلاب باور نداریم) و ایشان فقط به کلمه تحول بسنده کردهاند؛ ارائه این برنامه نباید دور از ذهن باشد! حال این تحول چگونه؛ کی و به چه شکل و توسط چه نیروهایی انجام خواهد شد؛ بماند؟! طرح چنین برنامه ای برای من بعنوان یک هوادار سازمان بدینگونه تدأعی می شود که ارائه این برنامه ای بر پایه چه نوع تفکر و منافع طبقاتی ارأئه شده است؟ آیا این نشان دهندهٔ فاصله گیری از افکار سوسیالیستی و منافع طبقه کارگر که انگیزه اولیه بوجود آورندگان این سازمان بوده است، نیست؟ سخنم را با این جمله مارکس به پایان می برم: در علم راه شاهانهای وجود ندارد تنها کسا نی که از خستگی بالا رفتن از راههای پر نشیب و فراز نمی ترسند، بخت و اقبال رسیدن به قلهها ی درخشان را دارند.