نتیجه نهایی دهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران که در آن محمود احمدی نژاد با بیش از بیست و چهار و نیم میلیون رای مجددا انتخاب شد، اعلام گردید؛ و رهبر جمهوری اسلامی نیز در پیام خود با ابراز خوشحالی از شرکت ۸۰ درصدی مردم، این موفقیت بزرگ را تبریک گفت. نتیجه این انتخابات نه تنها برای میلیونها ایرانی و بخصوص زنان و جوانان شوکه آوربود، بلکه برای اکثریت قریب به اتفاق ناظران و مفسران حیرت آور و باور نکردنی می باشد. پس لرزه های زلزله سیاسی ۲۲ خرداد آغاز شده است؛ و بهمراه آن موج اعتراضات مردمی نیز شروع شده است. هدف از تحریر این نوشته کوتاه تحلیل همسوئی و انسجام در این لحظه بحرانی و تاریخی کشورمان بین اپوزیسیون آزادیخواه و اصلاح طلبان واقعی برای پشتیبانی از حقوق و خواسته های مردم معترض می باشد. حقیقتا باید گفت که هر دم از “باغ” سی ساله جمهوری اسلامی بَـری می رسد؛ تازه تر از تازه تری می رسد. اپوزیسیون جمهوری اسلامی با استناد به این تحلیل که سی مورد از انتخابات و یا انتصابات قبلی و سی سال تجربه، ثابت نموده است که انتخابات در رژیم جمهوری اسلامی معنا ندارد؛ دهمین انتخابات ریاست جمهوری را تحریم نمودند. اما بخش های از مردم و اصلاح طلبان با امید تغییر از طریق صندوق رای تصمیم به مشارکت حـداکـثری گرفتند. آنها معتقد هستند که پیروزی احمدی نژاد در انتخابات چهار سال پیش نتیجه تحریم و عدم حضور مردم اصلاح طلب در پای صندوق های رای بود. در نتیجه اینبار با حضور گسترده خود و با خوش بینی وانتظار امیدوار بودند که از طریق صندوق رای تغییر بوجود بیاورند. آنها اپوزیسیون تحریم کننده را نامربوط و ناآگاه نسبت به واقعیت های جامعه می پنداشتند، و اعتنایی به این ادعای اپوزیسیون که “انتخابات در جمهوری اسلامی معنا ندارد” نشان ندادند. اینک میلیونها نفر ناباورانه و مایوسانه معتقد هستند که به آراء، امید و آرزوهای ملتی که خواهان تغییرهستند خیانت شده است. این یک احساس مشترک بین اپوزیسیون و اصلاح طلبان واقعی نیز می باشد. اینگونه بنظر می رسد که این نوع احساس مشترک بین این دو گروه تحول طلب، در طی هفته ها و ماه های آینده افزونتر شود.
به عقیده من اینک زمان آن نیست که ما به همرزمان اصلاح طلب واقعی که به مبارزه از درون نظام معتقد بودند، بگوئیم که : “دیـــدی بهت گفتم” این “حـیـوان” نـَـر است و قابل دوشیدن نیست. به بن بست رسیدن اصلاحات بعد از انتخاب موفق خاتمی و شکست اصلاحات موعود موسوی و کروبی در نطفه، باید فرصت طلائی باشد جهت تعمق، بازنگری و ارزیابی اساسی برای همه آنهایی که به آزادی و ایران می اندیشند. کودتای ۲۲ خرداد بخش قابل ملاحظه ای از اصلاح طلبان را از رژیم کاملا بیگانه نمود. اینک بسیاری از آنها به این حقیقت تلخ پی برده اند که این رژیم اصلاح پذیر نیست، و نباید بیش از این “امـیـد” و “تـوهـم” مردم ِ جان به لب رسیده را هزینه نمود. اکنون باید فصل کاملا جدیدی از تعامل، همسویی و همیاری بین اپوزیسیون آزادیخواه که انتخابات را مسیری بی اثر می پنداشتند، و اصلاح طلبانی که اینک با یاس و ناباوری آخرین بارقه های امید خود را نسبت به اصلاح طلبی این رژیم از دست داده اند، آغاز شود.
حوادث دو هفته اخیر نظیر حضور گسترده مردم و بخصوص زنان و جوانان و طرح مطالبات آنها، افشای فرهنگ اختلاس و دُزدی های میلیاردی در مناظره های تلویزیونی، متهم نمودن شناسنامه نظام (رفسنجانی) و ناطق نوری و دیگران و بروز جنگ عیان بین آیت الله خامنه ای و آیت الله رفسنجانی، و در نهایت کودتای ۲۲ خرداد ، آرایش قواء و صحنه سیاسی ایران را برای همیشه دگرگون نموده است. هر دو یعنی اپوزیسیون و اصلاح طلبان ساختاری باید برای نجات ملت اسیر ایران بدون تعصب و خود محوری چشم ها را بشورند و طرح بینشی نو را به منظورهمیاری و هم سویی بیندازند. ایران طعمه فساد، چپاول، دروغ، فقر، یاس ، دیکتاتوری، حکومت امنیتی اطلاعاتی و ایزوله در صحنه بین المللی می باشد. رژیم جمهوری اسلامی در ۲۲ خرداد برای همه ما سرنوشت مشترکی را رقم زده است که برای هیچکدام از ما به تنهایی راه گریزی از آن میسر نیست.
اصلاح طلبان واقعی باید به این نتیجه رسیده باشند که امکان تهییج توده ها از پائین و چانه زدن از بالا وجود ندارد، و باید بر روی میلیونها جوان امیدوار و حاضر در صحنه سرمایه گزاری کنند و نظام را به چالش بکشند؛ و خود را تبدیل به اصلاح طلبان ساختاری و بنیادی بکنند. سکوت در مقابل این همه “پررویی” و تامگرایی مطلق جایز نیست و بمصداق شعار قبل از انقلاب “سکوت هر مسلمان، خیانت است به قران” می باشد. وانگهی اپوزیسیون آزادیخواه نیز در نهایت متحدان طبیعی آنها نیل به آزادی، دمکراسی و حکومت سکولار مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر می باشند. از آنطرف اپوزیسیون آزادیخواه نیز باید این حقیقت را در نظر داشته باشد که بخش های وسیعی از اصلاح طلبان واقعی بدلیل حضور خود در صحنه قدرت بسیج جوانان و دیگر اقشار ملت را دارند و باید از این پتانسیل قوی برای طرح مطالبات مردم و به چالش کشیدن نظام حمایت شود. یاس و ناباوری زنان، جوانان و دیگر قشر های جامعه بزودی تبدیل به اعتراض و مبارزه متحدانه بر علیه عملکرد رژیم مستبد خواهد شد. وظیفه همه ما است که به دور از منافع گروهی و یا ایدئولوژیکی متحدانه از خواسته های آنها حمایت کنیم و فصل جدیدی را در مناسبات اپوزیسیون و اصلاح طلبان واقعی آغاز کنیم، و برای همیشه بند ناف امید خود را از صندوق “انتخابات رژیم” بـبُـریم ، زیرا رای مردم در حکومت فقه ِ فقها و شرع جایی ندارد.
۲۳ خرداد ۱۳۸۸
Doshoki@gmail.com