دانشگاه سرزمینی مظلوم است ،روزی به نام استبداد و روز دیگر به نام مذهب برآن می شورند و از عنصر پرحیات اگاهی بخش ان انتقام می گیرند.
در طول تاریخ معاصر ایران دانشگاه ساده ترین و آسانترین مکان برای عقده گشایی ها و لشگر کشی های عیادی وابسته به استبداد بوده است.از حادثه تلخ بهمن ۱۳۴۰ ،تا ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و نیز حملات مکرر بر حریم دانشگاه در فجایع بعد از انتخابات در امسال همگی بر تراژدی مظلومیت دانشگاه صحه می گذارند.
اما خبر تلخ و درد اور کشتار دانشجویان در مشهد و نیز بازداشت گسترده دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی چه توجیهی بجز بی ثباتی و سقوط مر گ آوردستگاه قدرت را در بر دارد؟اینکه عده ای به نام مذهب و در دفاع از قدرت حریم دانشگاه را نشانه رفته اند و با نام حسین اقدام یزیدی درکربلای ایران یعنی دانشگاه می کنند مگر به جز زدن اآخرین میخ بر تابوت این استبداد است؟این که هر که با ما نیست بر ماست، منطقی بجز استبداد فرعونی یزید را تداعی می کند؟
این ها سوالاتی است که پاسخ آنرا در وجدان بیدار ملتمان جستجو می کنیم ،ملتی که در این روز ها داغدار کشتار بی رحمانه فرزندان خود در روز عاشورای حسینی می باشد.
بازداشت خانم بهاره هدایت سخنگوی شجاع و صادق دفتر تحکیم وحدت به عنوان وجدان بیداردانشگاه مستقل و منتقد و نیز پیش از ان بازداشت مهدی عربشاهی دبیرتشکیلات این سازمان دانشجویی داستان تازه ای در شکستن حریم قانون وانصاف نیست ،عده ای در خیال خام خود بر این باورند که با کشتار وبازداشت و نیز تهدید مکرر دانشجویان می توانند مسئله عیان شده استبداد را به ورطه فراموشی تاریخ رهنمون کنند، .در حالیکه عنصر اگاهی بخشی در میان میلیون ها ایرانی تکثیر شده است مستبدان بدانند مقاومت برای ازادی تا انتها ادامه دارد،زیرا که ماجرا به پایان خود نزدیک است.
و من الله الصابرین
روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت
۱۰/۱۰/۸۸