با تاسف و ناثر فراوان اطلاع پیدا کردیم که، رفیق یدالله خسرو شاهی فعال برجسته وپر تلاش جنبش سندیکایی و کارگری ایران ، در روز پنج شنبه ۱۵ بهمن در اثر سکته مغزی در یکی از بیمارسستانه های لندن در تبعید، جهان را ترک کرده است. یدالله در سال ۱۳۴۶، در حالیکه بشدت تحت تاثیرفعالیتها و مبارزات گذشته کارگران نفت ورهبر بلند آوازه کارگران نفت، رفیق علی امید قرارداشت، فعالیتهای خود را با هدف احیا اتحادیه کارکنان صنعت نفت افزایش داد. یدالله، همیشه و بدرستی می گفت برای تشکیل اتحادیه سراسری باید سعی کرد در مرحله نخست دو باره اتحادیه کارکنان نفت را احیا کرد و در این راه همیشه علی امید را مثال می آورد و از امید الهام میگرفت. اما به آن هم قانع نبود ومی خواست با این کار زمینه تشکیل اتحادیه سراسری کارگران ایران را پی بریزد. با این آرزوی بزرگ و افکار بلند بود که توانست به همراه مبارزان دیگری که درپالایشگاه تهران کار می کردند، به دنبال انتخاب شدن بعنوان نماینده کارگران در سال ۱۳۴۹، نخستین خیز موفقیعت آمیزش را بردارد. خیز دوم در سال ۱۳۵۱، با تشکیل سندیکا در پالایشگاه شهر ری، برداشته شد. در این دوران فعالیت برای تشکیل سندیکا در قسمت خطوط لوله نیز تحت رهبری عزیزی یکی دیگر از رهبران با نفوذ کارگری در جریان بود. در سال ۱۳۵۳ با آغاز اعتصاب در نفت و بازداشت یداله و سایر رهبران سندیکا، ضربهای کاری بر این هدف یدالله وارد آمد، ولی از شور وشوق او هیچ نکاست. یدالله که به یوم آغاز انقلاب بعد از سه سال و نیم از زندان رها شده بود، در حالیکه مانند اکثر کارگران راه را پیموده شده، و خویش را ایستاده در پشت دروازه آرزوهایس می انگاشت، به پالایشگاه برگشت تا کار ناتمام خود را به فرجام رساند. تشکیل شوراهای کارگری و کمیته های اعتصاب در صنعت نفت و در کارخانجات و ادارات سراسر کشور وظهور یکباره هزاران فعال کارگری، یدالله را که امید خود را در دسترس می دید، چنان دچار شوروشعف کرده بود که سر از پای نمی شناخت. روز وشب نداشت، در همه جا حضور داشت. دیگر تنها به تشکیل اتحادیه سراسری نمی اندیشید. به حکومت شورایی فکر می کرد. اما افسوس که بهار امید کوتاه بود و خزان زود رس امیدهای نارس را زرد و رنجو کرد. حاکمان تازه همه چیز را با خشونت و قساوت از بین بردند. هزاران شورا، سندیکا و اتحادیه منحل و رهبران و فعالین آنها، کشته زندانی یا تبعید شدند. بساط داغ و درفش و زندان دو باره رونق گرفت. یدالله را نیز بار دیگر در حالیکه هنوز تسبیحی که با هسته خرما در زندان شاه درست کرده بود را در دست داشت، دستگیر و به زندان بردند. وقتی پشت میله ها قرار گرفت همان غم و خشمی که در سال ۱۳۵۰، به هنگام تشیع جنازه علی امید در وجودش ریخته بود، دو باره برای روزهایی بر او مستولی شد. خشم در وجودش ماند اما غم، نه. او از امید الهام گرفتهبود.همیشه در روزهای سخت، امید بسراغش آمده بود. در زندان جمهوری اسلامی، با او بدتر از زندان شاه رفتار شد. حتی وقاحت را بجایی رساندند که تصمیم به مصادره خانه کوچکش در یکی از محلات نارمک گرفتند با این وجود، او از پای در نیامد. یدالله گر چه در آرزوی رسیدن به کعبه آمالش همه گروه ها، از خط یک تا پنج را تجربه و با آنها کلنجار رفته بود اما در موقع بازداشت رابطه تشکیلاتی معینی با هیچ گروهی نداشت، بهمین دلیل پس از مدتی از زندان آزاد شد و مجبور به ترک کشور شد. به لندن که رسید نیز فعالیت های خود را از سر گرفت. ابتدا نشریه “کارگر تعبیدی” را منتشر کرد. سپس “بنیاد کار” را با شرکت عده زیادی از فعالین سندیکایی تشکیل داد. که متاسفانه بخاطر خط کشی های ایدئولوژیکی که توسط بعضی گروه های سیاسی بر آن تحمیل شد، مدت زیادی دوام نیافت. بعد از انحلال “بنیاد کار”، کمیته حمایت از کارگران ایران را بوجود آورد. رفیق یدالله در جریان این فعالیت ها برای اهداف انسانی خود تلاشهای زیادی نمود. متاسفانه بسیاری از این تلاشها بدلیل برخورد های سکتاریستی و ایدولوژیک برخی احزاب و افراد آنطور که باید نتیجه نداد. با این حال این مسله ازارزش زحمات، فداکاری ها و رنج و سختیهایی که یدالله برای آرزوی سترون خود کشید، نمی کاهد. آرزوی او آرزوی همه ما است. اگر اختلافی هست بیشتر بر سر راهای رسیدن به مقصود است و نه غیر. گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاشها و زحمات رفیق یدالله خسرو شاهی، فعال برجسته و پرکار جنبش کارگری و سندیکایی ایران را ارج می نهد و فقدان ایشان را به خانواده او و به خانواده بزرگ جنبش کارگری صمیمانه تسلیت گفته و خود را در این غم سهیم می داند. یادش ماندگار. پرچمش بر فراز. گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ۱۶ بهمن ۸۸