روز سی ام خرداد و سالگرد سرکوب خونین مردم معترض در سال گذشته، از این جهت هم قابل اهمیت بود که سه گفتار متفاوت، رهبر جمهوری اسلامی را مورد تعریض و انتقاد قرارداد: بیانیه مهدی کروبی، مصاحبه هاشمی رفسنجانی و نامه عبدلکریم سروش.
نامه به رهبری جمهوری اسلامی از سال ۷۸ و با نامه تاثیر گذار یدالله سحابی آغاز شد، نامه ای که در همان سال نسبت به نوع حکومت داری سید علی خامنه ای خرده گرفته بود. یدالله سحابی در نامه اش با کمال احترام به رهبری تذکر می داد که همه راهها در جمهوری اسلامی به رهبری ختم می شود و بسیاری از افراد در تضییع حقوق مردم حق یا ناحق خود را منتسب به ولایت فقیه و رهبری می دانند. نامه سحابی توقیف روزنامه ناشر را درپی داشت. پس از سحابی هم، تنی چند مانند شعله سعدی نماینده سابق مجلس که در انتخابات مجلس رد صلاحیت شده بود، نامه هایی به رهبری نوشتند که بازتاب چندانی نداشت. دوازده خرداد سال گذشته اکبر اعلمی نماینده مجلس ششم و نامزد رد صلاحیت شده ریاست جمهوری، نامه سر گشاده ای به رهبر جمهوری اسلامی نوشت و در ابتدای نوشته اش عنوان کرد که این نامه ی بنده خدا به بنده دیگر خداست و سپس به نقد محترمانه رهبری و شورای نگهبان منصوبش پرداخت. اما پس از ۲۲ خرداد سال ۸۸ و اعلام دستبرد بزرگ حاکمیت به صندوقهای رای از سوی معترضان، نقد رهبری بالا گرفت، در راهپیمایی معترضان به انتخابات و تا روز ۲۹ اردیبهشت ماه و یک روز قبل از خطبه های جنجالی سید علی خامنه ای، شعارهای مردم علیه احمدی نژاد بود و صرفا اعتراض به تقلب در انتخابات.
سخنرانی تند رهبری در نماز جمعه ۲۹ اردیبهشت و این بیان صریح که خون معترضان بر گردن میرحسین موسوی و کروبی است و در پی آن سرکوب خونین مردم در روز بعد، رهبری نظام را به هدف اصلی شعارها تبدیل کرد، به نظر می رسید تا پیش از این مردم معترض ابا داشتند تا شعاری علیه رهبری سر دهند و این شخص رهبر نظام بود که به ناگاه از احمدی نژاد سبقت گرفت و خود را مقابل مردم قرار داد.
کشتار مردم در سی ام خرداد ماه همه چیز را به ضرر بالاترین مقام کشور تمام کرد و در تمام مناسبت های بعدی مانند روز قدس و ۱۶آذر این سید علی خامنه ای بود که پیشتر و بیشتر از احمدی نژاد آماج شعارهای تند و گزنده مردم می شد. اوج این ابراز نفرت مردم معترض در روز به خاک سپاری آیت الله منتظری بود که جمعیت انبوه مشایعت کنندگان پیکر آیت الله، اعتراض خود را به پیام تسلیت مغرضانه رهبری که آیت الله فقید را گناهکار خوانده بود بیان کردند، این شعار های پرطنین علیه رهبری آن هم در شهر مذهبی و روحانی نشین قم، آنچنان برای حکومت گران آمد که از روز بعد فضای امنیتی شدیدی در شهر برقرار شد و تظاهرات حامیان رهبری به سرعت مهیا گشت.
خشونت های یکسال اخیر دوستان سابق رهبری را هم یا به سکوتی پر معنا فرو برد و یا مانند محمد نوری زاد به فریادی بهت آور وا داشت، نوری زاد یار دیرین رهبری نامه های منتقدانه و پی در پی به رهبری نگاشت و حتی در زندان هم دست از این نامه نگاری برنداشت. با این همه هنوز سران جنبش سبز در بیانیه ها به تعریض، رهبری نظام را مورد خطاب قرار می دادند.
نامه یک دوست شصت ساله
دو روز مانده به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، هاشمی رفسنجانی در نامه ای که حتی در ازدحام خبر پس از انتخابات هم اهمیتش را از دست نداد، برای اولین بار در دوران رهبری آیت الله خامنه ای زبان به انتقاد و هشدار به رهبری گشود، هاشمی در این نامه که به بهانه توهین های احمدی نژاد به او و خانواده اش نگارش یافت، احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه کرده بود و هشدار داده بود که اگر در انتخابات تقلبی صورت گیرد، آتشفشانی بر پا خواهد شد که نمی توان مهارش کرد. نامه هاشمی سلامی نداشت و همین حامیان رهبری را می آزرد و لحنی داشت که چندان شبیه یک پیرو ولی فقیه نبود.
امسال و در سالگرد انتخابات، سایت رسمی هاشمی رفسنجانی بار دیگر همان نامه را دوباره منتشر کرد و باز هم مانند سال گذشته خبر ساز شد، اما هاشمی رفسنجانی اینبار در مصاحبه با یک نشریه ناشناخته جمله ای را گفت که در تعریض و انتقاد مستقیم به رهبری به شمار می رفت. هاشمی رفسنجانی با صراحتی که انتظارش نمی رفت عنوان کرد که در قبال مناظرات و عملکرد احمدی نژاد که همه سرمایه نظام را به حراج گذاشت، انتظار دلسوزان نظام این بود که رهبری عکس العملی نشان می داد. هاشمی در این مصاحبه که به نظر می رسید سوالاتش به دقت بررسی شده اعلام کرد که هراس دارد تا از قدرت کناره گیری کند تا مبادا شبهه قهر و اختلاف برخیزد. برخی ناظران معتقدند که این یک تهدید است و شاید مقدمه ای برای نگارش یک نامه تازه و انتقادی تمام عیار از سید علی خامنه ای که هاشمی رفسنجانی می گوید سابقه دوستی شصت ساله دارند.
بیانیه ای در یک قدمی رهبر
مهدی کروبی در آخرین بیانیه اش به مناسبت سالگرد انتخابات دهم، جدای از اینکه به صراحت و برای چندمین بار بر تقلبی بودن انتخابات پای فشرده، برای اولین بار در بیانیه هایش تعریض غلیظی به رهبر جمهوری اسلامی داشته است و اختیارات ولی فقیه را مورد نقد قرار داده است.
کروبی یکبار دیگر و در آستانه سال نو، سخنرانی سید علی خامنه ای را که گفته بود نظام جمهوری اسلامی کشتی نجات است به سخره گرفت و در پیام سال نو ، نظام جمهوری اسلامی مطلوب رهبری را که تنها فقهای شورای نگهبان و برخی نظامیان از آن پشتیبانی می کنند، به قایق تشبیه کرد.
کروبی در بیانیه تازه اش تفسیر ولایت فقیه را آنگونه که حکومت بیان می کند با اصول شیعه ناسازگار خوانده و عنوان کرده که تفسیر ولایت فقیه آنچنان توسعه یافته که تیشه به ریشه قانون اساسی و جمهوری اسلامی می زند. تعارض ولایت فقیه و به تبع آن ولی فقیه و رهبر با قانون اساسی، نکته برجسته بیانیه کروبی است و این بیانیه را در یک قدمی نقد مستقیم سید علی خامنه ای قرار می دهد.
خطیب از دست رفته
عبدالکریم سروش از میانه دهه هفتاد نامه نگاری به رهبر جمهوری اسلامی را آغاز کرد، درست از همان سالهایی که سخنرانی سروش در دانشگاه امیرکبیر از سوی انصار حزب الله به تشنج کشیده شد. نامه سروش به رهبر نظام، گلایه ای بود که بیشتر به تظلم خواهی می مانست و این غزل حافظ را برای رهبری به تمامی روایت کرده بود که زان یار دلنوازم شکریست با شکایت. اما نامه این استاد ممنوع ااتدریس دانشگاه تهران که سی ام خرداد منتشر شد، با لحن مطنطن و گزنده، عملا رهبر جمهوری اسلامی فاقد شرایط رهبری عنوان کرده بود . این نماینده روشنفکران دینی در این نامه تنها حسن سید علی خامنه ای را به زعم خود ، خطابه دانسته و آن را هم با خطبه آخرین نماز جمعه رهبری و علی خواندن خود و طلحه و زبیر نامیدن مخالفان بر باد رفته دانسته است.
نامه ای در دور دست
خرداد سال ۱۳۵۵، زمانی که رژیم پهلوی در اوج اقتدار به سر می برد و تمام گروهای مسلح بر انداز با عملیات موفق اطلاعاتی، ساواک از بین رفته بودند. علی اصغر سید جوادی، نویسنده ممنوع القلم، نامه ۲۳۰ صفحه ای سرگشاده ای خطاب به شاه نوشت و با انتقاد از رژیم سلطنت و فساد دربار متذکر شد که صدای شکستن پایه های سلطنت پهلوی را می شنود. نامه سید جوادی در آستانه انقلاب ۵۷ که هنوز طالعش ندمیده بود، اتوریته رژیم را به لرزه در آورد، این نامه مفصل که بنابر قانون اساسی مشروطیت، به شاه هشدار می داد که فقط باید سلطنت می کرد و نه حکومت، بنا به عقیده تاریخ نویسانی مانند سرهنگ نجاتی، حسن مطلع انقلاب ۵۷ بود. علی اصغر سید جوادی نامه را به آدرس کاخ نیاوران پست کرد و در مدت کوتاهی و با امکانات آن روزها ، نامه مفصلش زیراکس شد و دست به دست چرخید و باعث شد تا دیگران هم زبان به نقد مستقیم شاه باز کنند . کانون نویسندگان و شعرا و نویسندگانی که سال بعد در ده شب ادبی انجمن گوته گرد هم آمدند ، همه در انتقاد از رژیم پهلوی زبان گشاده ای داشتند که عاقبت به فریادهای حنجره میلیونی مردم در خیابانهای تهران گره خورد و نظام شاهنشاهی فروریخت. گفتگوی جرس با علی اضغر سید جوادی نویسنده نامه ای به آخرین شاه ایران را بخوانید.