نام واقعی جرج آرول، نویسنده انگلیسی، اریک آرتور بلیر است. او در سال ۱۹۰۳ در مطهری هند، مستعمره آن زمان انگلیس، بدنیا آمد و در سال ۱۹۵۰ در سن ۴۷ سالگی بر اثر بیماری سل در لندن درگذشت. آرول در رمانهایش به افشای دیکتاتوریهای فاشیسم، امپریالیسم، استالینیسم و دیگر سیستمهای اتوریتر پرداخت. بحرانهای اجتماعی سیاسی نیمه اول قرن بیست در آثار او مشاهده می شوند. دو رمان مشهور او “مزرعه حیوانات” و رمان ضد اتوپی و آینده نگر “۱۹۸۴”، از جمله مهمترین شاهکارهای اجتماعی و انتقادی قرن بیست هستند. امروزه اشاره می شود که رمان “۱۹۸۴” او آخرین رمانی است که اعصاب جنگ سرد میان دو بلوک غرب را آن زمان به هم زد.
جرج آرول و خانواده اش از جمله نیروهایی بودند که استعمار انگلیس در قرن ۱۹ به هند و آسیای شرقی فرستاده بود. او گرچه رئیس شهربانی در برمه شد ولی بدلیل اعتراض به نیروهای استعماری انگلیس، در سال ۱۹۲۷ آنجا را ترک کرد. وی در رابطه با این کار در آثارش به روش استعماری حکومت نمودن انگلیس در آسیای شرقی پرداخت. او از سال ۱۹۲۷ از همکاری با سیاست استعماری انگلیس خودداری نمود و در سال ۱۹۳۶ در کنار جمهوریخواهان در جنگ داخلی اسپانیا علیه فاشیسم اروپایی به مبارزه پرداخت. آرول در آثارش به بن بست اخلاقی حاکمیت استعمار انگلیس نیز اشاره می کند. بخش دیگری از آثار او همدردی وی با قربانیان جامعه طبقاتی بورژوایی را نشان می دهند. در جنگ داخلی اسپانیا او در کنار یک گروه تروتسکیستی مبارزه نمود. او در آن سالها دشمن جدی استالین و شوروی استالینیستی شد و بعدها این تجربیات را بصورت طنز گروتسک اتوپیستی در دو رمان خود مطرح نمود.
جرج آرول گرچه خود در ابتدا کمونیست و سوسیالیست و تروتسکیست بود، بعدها به مبارزه علیه زورگویی در استالینیسم و امپریالیسم و فاشیسم پرداخت. رمان “مزرعه حیوانات” او رمانی ضد استالینیستی است که سوسیالیسم خوشنام آن زمان در انگلیس را افشا می کند. او در این قصه خیالی انتقادی طنزآمیز حیوانات ماهیت دیکتاتوری را افشا نمود. به ادعای او در این رمان، سیاست و الهام استتیک باهم ترکیب شده اند. او شوروی استالینیستی را متهم نمود که به مواظبت سیستماتیک فرد می پردازد و آزادی او را محدود می کند. رمان ضد اتوپیستی “۱۹۸۴” جرج آرول یکی از کلاسیکهای مدرن ادبیات جهانی است.
منقدین ادبیات امروزه اشاره می کنند که جرج آرول یک استتیک سیاسی امور روزانه بود؛ چون غالب آثارش متکی به موضوعات اجتماعی و سیاسی روز آن زمان هستند. او بر اساس تجربیات شخصی، مشاهدات و خاطراتش، دست به قلم زد و خالق چند رمان شد. وی نظری سیاسی انتقادی نسبت به مدرنیته آن زمان داشت. از جمله معلمان ادبی انگلیسی و فرانسوی او، زولا، سویفت، دفو، جویس، دیکنز، گئورگه مور و مکتب ادبی ناتورالیسم بودند. جرج آرول در فرانسه و انگلیس از طریق آشنایی با طبقه کارگر، به حزب کمونیست نزدیک شد. او بعد از ترک کشور بیرمه، در لندن و پاریس، یک زندگی کارگری، آواره، و بیخانمان را دنبال نمود و در هتلها ظرفشویی نمود. آرول در کتاب اتوبیوگرافیک خود به شرح زندگی میان بیخانمانها در پاریس اشاره می کند.
از جمله آثار جرج آرول “روزهایی در برمه”، “بگذار آسپیدها پرواز کنند”، “خیابانی به روستا”، “کاتالونی من”، “مزرعه حیوانات”، رمان اتوپیستی “۱۹۸۴”، “چرا می نویسم؟”، “سرکشی برای تنفس”، “در درون والس”، “شلیک به فیل”، “یک دختر روحانی” و “زندگی تکاندهنده” هستند.
او در آغاز خالق اشعار وطن پرستانه بود. جرج آرول می نویسد که “وظیفه زبان آن است که کلمات حزبی حاکم مانند آزادی، برابری و عدالت را اصلاح کند.”
رمان “۱۹۸۴” او در کنار رمان “جهان زیبای جدید” آلدوس هوکسلی، مهمترین رمان آنتی اتوپی قرن بیست بود.
جرج آرول می گفت که در کشورهای استالینیستی سابق، دولت از سه بخش درون حزب، بیرون حزب، و پرولتاریا تشکیل شده است. او در آثارش به انتقاد از هرگونه تروریسم و افکار غیرسیاسی پرداخت. بعضی از جملات رمانهای او امروزه ضرب المثلی عامیانه در فرهنگ مردمی اروپا شده اند. او در رابطه با جوامع استالینیستی بلوک شرق سابق گفته بود که ” همه برابرند، بعضیها برابرترند!”. وی به انتقاد خطر تهدید کننده کنترل شدید فرد در جوامع دیکتاتوری پرداخت. جرج آرول خود در خانواده ای نسبتا مرفه رشد نموده بود.