گزارش از بروکسل – علی صمد
در تاریخ یکشنبه ۲۸ نوامبر توسط کمیته همکاریهای احزاب در بلژیک که متشکل از کمیته های کشوری سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و حزب دمکرات کردستان ایران است، سمیناری با حضور ۷۰ نفر از ایرانیان مقیم بلژیک برگزار گردید. در این سمینار از نمایندگان جبهه ملی ایران- اروپا آقای کمال ارس، از حزب دمکرات کردستان ایران آقای صادق زرزا، از سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) آقای بهزاد کریمی و از طرف کمیته همکاریهای احزاب در بلژیک آقای علی صمد به عنوان گرداننده جلسه، شرکت داشتند.
در آغاز برنامه، آقای علی صمد پس از خوش آمد گوئی به مهمانان و حاضرین در جلسه از شرکت کنندگان در سمینار خواست که بیاد همه آنانی که در راه آزادی جان عزیزشان را نهادند به احترام بایستیم و دقیقه ای را سکوت کنیم. سپس بعد از معرفی مهمانان از آنها خواسته شد که در وقت خود که ۱۵ دقیقه می باشد تحلیلی کوتاه از اوضاع و احوال ایران بدهند و در ادامه به سوالات زیر پاسخگو باشند؛
۱- آیا اتحاد جریانات دمکرات، آزادیخواه و جمهوریخواه می تواند در جنبش اعتراضی ایران نقش موثر و تاثیرگذار داشته باشد؟
۲- اگر جواب به سوال بالا از طرف شما مثبت است، لطفاً توضیح دهید به چه دلیل یا دلایلی چنین اتحادی میان جریانات فوق صورت نمی گیرد؟ چرا جریانات سیاسی ایران بعد از دو دهه تجربه و آگاهی نسبت به اهمیت اتحادها، هنوز نتوانسته اند بر سر حداقلهایی چون آزادی زندانیان سیاسی، علیه لغو حکم اعدام در ایران و یا مشخصاً بر سر مفاد کنوانسیون حقوق بشر با یکدیگر همکاری مشترک و دائم داشته باشند؟
قبل از شروع سخنرانی مهمانان متن مشترک کمیته احزاب در بلژیک توسط آقای علی صمد خوانده شد، که مهمترین بخش آن چنین بود:
خانمها و آقایان و دوستان عزیز!
وضعیت بحرانی و خطیر کشور و آینده نگران کننده آن، مسئولیت سنگینی را در برابر همه آزادیخواهان ایران، همه احزاب و سازمانهای جمهوریخواه و دمکرات اپوزیسیون قرار داده است، ۳۱ سال حاکمیت جمهوری اسلامی و سلطه استبداد مذهبی بر کشور ما، ارکان جامعه، اقتصاد و فرهنگ کشور را از هم گسیخته، هزاران کره کور برای جامعه ما آفریده و راه مشارکت اکثریت مردم و نخبگان آنرا در حیات سیاسی کشور سد کرده است. درماندگی کامل حکومت گران در جاره جوئی و پاسخگویی به انبوه معضلات کشور، و شرایط خطیر و حساس بین المللی آینده را برای کشور ما بسیار حساس و مخاطره آمیز کرده است. در میان طیف وسیع جمهوریخواهان مخالف وضع و نظام حاکم بر کشور، چه در داخل و چه در خارج از ایران، فکر چاره جوئی مشترک برای نجات کشور از دست استبداد و نظام دینی، روزبروز افزایش و رساتر می شود. این فضا در شرایطی تقویت می گردد که میلیونها ایرانی در سال گذشته در داخل و خارج از کشور به خیابانها آمدند و یکصدا فریاد زدند که انتخابات ریاست جمهوری ژوئن سال ۲۰۰۹، (۲۲ خرداد) باطل است. اما قدرت حاکم با خشونت تمام به مقابله با مردم و تظاهرات مسالمت آمیز آنها برخاست. ارگانهای سرکوب سینه نداها و سهرابها را با گلوله شکافتند، از پشت بام قرارگاه ها مردم را به گلوله بستند، شبانه به خوابگاه دانشجویان یورش بردند، چند تن از دانشجویان را با شقاوت تمام کشتند و دسته دسته جوانان کشور را از خیابانها و خانه ها ربوده و به اسارتگاه بردند. چندین نفر از هموطنان آزادیخواه کرد کشورمان چون فرزاد کمانگر را بصورت ناجوانمردانه در زندانها اعدام کردند. با این وجود اعتراضات با تغییر شرایط به اشکال گوناگون در سراسر کشور ادامه یافته است. روشن است که جنبش اعتراضی مردم در یکسال و نیم گذشته دستاوردهای بسیار پر باری داشته است؛
– اولین دستاورد آن دگرگونی مناسبات بین حکومتگران و مردم است. رژیم حاکم مشروعیت خود را در بین اکثریت مردم کشور ما از دست داده است. اکنون برای مردم مشخص شده است که تکیه گاه اصلی رژیم نیروی قهر و سرکوب است و رژیم تنها با زور سرنیزه و پول نفت قادر به ادامه حیات است.
– دومین دستاورد این حرکت جلب حمایت بی سابقه بین المللی و پشتیبانی گسترده ایرانیان خارج از کشور از جنبش اعتراضی است.
– سومین دستاورد این جنبش حضور قشرها و طیفهای گسترده ای از نیروهای اجتماعی از جمله جوانان، زنان… در آن است.
– چهارمین دستاورد همبستگی بین مردم، بین داخل و خارج از کشور، بین نسلهای قبلی و نسل جوان است.
در چنین شرایطی ضروری است که نیروهای دمکرات وآزادیخواه ایرانی در خارج از کشور برای همکاری بر سر حداقلهای موجود میان خود هر چه بیشتر اقدامات عملی و مشخص برای حمایت از جنبش اعتراضی موجود کشور، سازمان دهند. در ضمن ضرورت تقویت رابطه میان نیروهای دمکراتیک در داخل و خارج از کشور بیش از هر دوره ای افزایش یافته است. با انجام موارد فوق می شود امیدوار شد که می توان مشترکاً با هم بر موانع و مشکلات موجود در راه تشکیل اتحاد گسترده نیروهای آزادیخواه و دمکراتیک غلبه نمود و اقدامات مشخص و پایداری را برای حمایت از جنبش اعتراضی و دمکراتیک داخل کشور سازمان داد.
هموطنان گرامی!
اوضاع سیاسی کشور ایجاب می کند که نیروهای اپوزیسیون دمکرات در تمام نقاط کشور با همراهی مردم و بویژه جوانان و زنان، دست در دست هم بگذارند و یکپارچه به مبارزه برخیزند. در طول سالهای گذشته همکاریهای عملی و نظری میان طیفهای معینی از جمهوریخواهان دمکرات با باورها و تعلقات سیاسی متفاوت شکل گرفته است. اما اجازه دهید در این سمینار به شما نمایندگان احزاب سیاسی ایرانی با تاکید بگوییم که تلاشهای شما احزاب سیاسی در شرایط کنونی ایران بسیار ناکافی و اندک بوده است.
البته ما به عنوان سازماندهندگان این سمینار آرزومندیم که تلاشهای همه ما به پیوند، همبستگی و همیاری همه نیروهای آزادیخواه، عدالتجو و دمکرات ایرانی منجر شود تا بلکه از این طریق بتوانیم دست در دست هم نظامی غیر دینی و متکی بر جمهور مردم و مبتنی بر حقوق بشر و عدالت اجتماعی بنا نهیم و برای ایجاد ایرانی آزاد، مستقل، توسعه یافته، مرفه و آباد که فارغ از هر گونه تبعیض قومی-ملی، جنسیتی، دینی و مسلکی باشد گامهای مشترک برداریم”.
بعد از صحبتهای آقای علی صمد در سمینار، ایشان از آقای صادق زرزا نماینده حزب دمکرات کردستان ایران دعوت کردند که صحبتهای خود را بر اساس سوالاتی که پیش تردر اختیار ایشان گذاشته شده بود، آغاز کنند.
آقای صادق زرزا متذکر شدند که حکومت ایران با هر گونه آزادی در ایران مخالف است. و باید خیلی صریح گفت که خود ما هم در ایجاد این وضعیت مقصر هستیم. چنانکه می دانید همواره در طول حکومت جمهوری اسلامی سرکوب در کردستان بشدت ادامه داشته است. ما از سال ۱۳۵۸ با این حکومت درگیر هستیم و تا امروز بیش از ده هزار پیش مرگ از حزب دمکرات کردستان ایران در این مبارزه کشته و بیش از ۵۰ هزار نفر از مردم منطقه کردستان ایران نیز به قتل رسیده اند. ما در حال حاضر بدلیل وضعیت سیاسی منطقه مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته ایم و بجای آن به مبارزه سیاسی و مدنی روی آورده ایم. البته حزب ما هنوز نیروهای پیش مرگ خود را حفظ کرده است. جنگ مسلحانه برای حزب ما گزینه ای است که الآن از آن دفاع نمی کنیم ولی آنرا هم رد نکرده ایم. در حال حاضر پیشمرگهای ما در قرارگاه های حزبی بجای آموزش نظامی، آموزش سیاسی می بینند. و در ضمن برای ما مثل روز روشن است که تنها یک حزب یا جریان یا یک ملت نمی تواند به تنهایی فعالیت و مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی را پیش ببرد. ما شش ملیت در ایران داریم. اتحاد داوطلبانه این شش ملیت می تواند به کشورمان کمک کند.
آقای زرزا در خصوص جنبش سبز گفتند که این صحت ندارد که کردها در این جنبش اعتراضی شرکت نداشتند یا ندارند. شکل شرکت ما متفاوت است. بدلیل میلیتاریزه بودن مناطق کردستان ایران و نیز عدم وجود شهرهای بزرگ امکان تظاهرات بزرگ در کردستان وجود ندارد. اما در تهران کردها در جنبش اعتراضی شرکت دارند و حتی در این جنبش شهدایی هم داده اند. جنبش سبز رهبر مشخصی نداشت و کسانی صاحب این جنبش سبز شدند که طرفدار جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد هستند و این بر خلاف نظر کسانی است که در این جنبش شعار مرگ بر دیکتاتوری می دهند. ما نیروهای سیاسی نتوانستیم از این جنبش استفاده مطلوب کنیم. جمهوری اسلامی توسط ارگانهای سرکوب توانسته این جنبش را سرکوب کند. و ما بعنوان اپوزیسیون همواره در حال در جا زدن هستیم و به یک عبارت داریم کم کاری می کنیم. همه ما می دانیم که در جمهوری اسلامی، ولایت فقیه اصلی است که برای همه تصمیم می گیرد و این یک اصل ننگین است.
در این بخش از برنامه نوبت به آقای کمال ارس نماینده جبهه ملی ایران- اروپا، رسید و گرداننده سمینار از ایشان خواستند که صحبتهای خود را در چارچوب سوالاتی که پیش تر در اختیار ایشان گذاشته شده بود، آغاز کنند.
آقای کمال ارس متذکر شدند که بخشی از صحبتهای ایشان توسط آقای علی صمد گفته شد. ایشان تاکید داشتند که اطلاعات که از ایران می رسد همگی نشان از این دارد که جمهوری اسلامی برای مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور هیچ برنامه روشنی ندارد و فقط با سرکوب مسائل را پیش می برد. و این نشاندهنده این موضوع است که جمهوری اسلامی به ته خط رسیده است. ایشان در بخشی دیگر از صحبتهای خود گفتند که متاسفانه ما ایرانیها هنوز نتوانستیم یک اپوزیسیون متحد که دارای برنامه نیز باشد، داشته باشیم. البته ما می توانیم اتحاد عمل داشته باشیم. اما فرق این اتحاد با اتحاد دوران شاه در زمان انقلاب در این است که ما از امروز حکومت آینده را تعیین می کنیم. کاری که در آن دوران(سال ۵۷ ) انجام ندادیم. متاسفانه در سازمانهای سیاسی ایران انشعابهای متعددی روی داده است. نزدیک به ۳۳ سال است که در خارج نتوانستیم با هم باشیم. امروز با هم فعالیت کردن بسیار دشوارتر از زمان شاه می باشد.
آقای کمال ارس در بخشی دیگر از صحبتهای خود متذکر شدند امروزه فدرالیسم را احزاب کرد ایرانی مطرح می کنند. البته هر جریانی حقش است که هر شکل و سیستمی را که برای ایران آینده مناسب و ایده آل می داند، مطرح کند. از این نظر مشکلی نیست. اما همه ما باید بپذیریم که در چارچوب قوانین حقوق بشر مبارزه کنیم. این قوانین نمی گوید که فقط آزادی می خواهد بلکه پیش شرطهای یک انتخابات آزاد را نیز تعیین می کند. در واقع ما یک برنامه کلی دستمان است و می توانیم حدی از این برنامه را برای ایران آینده در نظر بگیریم. البته مناسب است که هر طرحی با توجه به زمینه تاریخی و اجتماعی کشور تحقق پیدا کند. من برای ایران آینده می توانم بهترین حکومتها را مطرح کنم. اما درست است که اول زمینه موجود آنرا در ایران بسنجیم. سپس باید تلاش کنیم که یک اتحاد بین اپوزیسیون برای درک یگانه بوجود آید. در آن هنگام است که می توان روی چنین مدلهایی برای ایران پافشاری کرد. ما هیچ مخالفتی با این یا آن مدل برای حکومت آینده ایران نداریم. این کار، امری کارشناسانه است. ما باید شرایط سیاسی را آماده کنیم و در دست کارشناسان قرار دهیم. اگر ما با یک تصور یا مدل از پیش ساخته بیایم و واقعیت را بدوزیم و بخواهیم آنرا اجرا کنیم، این روش منجر به اختلاف اساسی میان ما می شود.
آقای کمال ارس در خصوص جنبش سبز گفتند این جنبش اگر اسمش سبز است اما درونش رنگارنگ است. در این جنبش از سلطنت طلبان، مجاهدین، چپها و نیروهای ملی گرفته تا اصلاح طلبان حضور دارند. از این جنبش باید با تمام ضعفها و کمبودهایی که دارد حمایت کرد. یکی از قیود ما اصل جدایی دین از دولت است. در واقع ما خواهان یک حکومت لائیک و سکولار هستیم. یکی از اشکال این جنبش این است که بخشهایی از ملت ایران در این حرکت هنوز شرکت ندارند. بنابر این همبستگی ملی که ضروری است هنوز بوجود نیآمده است و ما باید مشترکاً آنرا بسازیم. این ملت هنگامی پیروز بوده که همبستگی ملی داشته است. ( ما در دوران مشروطه، دوران ملی کردن صعنت نفت، دوران انقلاب و نیز در زمان جنگ تحمیلی عراق و ایران همبستگی ملی را تجربه کرده ایم). ایشان متذکر شدند که جنبش سبز در این مرحله شکست خورده است.
در این بخش از برنامه نوبت به آقای بهزاد کریمی نماینده سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، رسید و گرداننده سمینار از ایشان خواستند که صحبتهای خود را در چارچوب سوالاتی که پیش تردر اختیار ایشان گذاشته شده بود، آغاز کنند.
بهزاد کریمی در تحلیل کوتاه خود از اوضاع سیاسی کنونی کشور گفتند که: بررسی اوضاع و احوال ایران بیانگر فلاکت ملی و اجتماعی توام با نشانه هایی از گشایشها در جامعه است. ما از یک طرف فاجعه و از طرف دیگر امید را برای جامعه می بینیم. ایشان دلایل خود را با استنتاج از وضعیت سه مولفه اصلی: حاکمیت، مردم و اپوزیسیون فرمولبندی کردند. تا آنجایی که به حاکمیت بر می گردد موضوع اینست که حاکمیت به قدرت رسیده از طریق یک انقلاب توده ای وسیع، کارش حالا بجایی رسیده که فقط می تواند بر قدرت سرکوب تکیه کند. در واقع نظامی که عناصر اصلاح طلبش را بیرون بریزد، نشان می دهد که آخرین عناصر حیاتمند خود را وا می نهد. و این نشانه آنست که به مرگ خود نزدیک ترمی شود، هر چند که برای مدتی سرکوب کند و یا که بخاطر زنده ماندنش سر و صدا راه بیندازد. آقای کریمی در ادامه صحبتهای خود تاکید داشتند که در این سیستم عناصر جمهوریت تقربیاً و درعمل از بین رفته است. این سیستم هر چه بیشتر خود را به صراحت در ولایت فقیه تعریف می کند و مردم از طریق تجربه شان جمهوری اسلامی را درسیستم استبداد ولی فقیه می شناسند و منشاء استبداد کنونی را در حاکمیت فقهی باز می یابند. و این، همان روزنه ایی از گشایشها است و امید به تحولات بزرگ سیاسی در کشور. اما اینکه مردم و کشور با مخاطرات و مشکلات اساسی هم روبرو یند، از نظر سخنران روی دیگر سکه است و این نشانگر فاجعه است.
آقای بهزاد کریمی در خصوص جنبش سبز گفتند که این جنبش را نمی توان فقط با انتخابات یکسال و نیم گذشته تعریف کرد. این جنبش، حاصل یک مقاومت سنگین و رنگارنگ سه دهه ایی در برابر یک حاکمیت استبدادی است. از نظر اقای کریمی این جنبش شکست نخورده است بلکه سرکوب شده است. و شکست نخورده است قبل از همه به این دلیل که، این جنبش یک جنبش اجتماعی است، بر مدنیت استوار است، مطالبه محور است و ابزار عمل و نگاهش متعلق به مدرنیته. در دو سال گذشته در عرصه جهانی این جنبش جزء بهترین نمونه های جنبشهای معاصر بوده است. البته لازم به توجه است که این جنبش در حال حاضر با مشکلات اساسی مواجه است. اما با این وجود، جنبش هر چه بیشتر اجتماعی می شود و بیشتر به اعماق می رود. این جنبش متکثر است و هر حرکت آزادیخواهانه ای شریک و یا بخشی ارگانیک از این جنبش پلورالیستیی است. جنبش سبز، در مسیر فوق پیش می رود. و این نشانه امید است که البته از میان سنگلاخها راه خود باز میکند. از نظر ایشان اکنون میان جنبش مردم و بخش بزرگی از اپوزیسیون ارتباط رو به بالندگی برقرار شده، اگرچه هنوز کاملاً یکی نیستند.
آقای کریمی در خصوص اپوزیسیون متذکر شدند که اگرچه از وظایفش عقب است، اما اگر بصورت رئال پولتیک نگاه کنیم می بینیم که نسبت به ده سال گذشته پیشرفتهای قابل تاکیدی در صفوف آن پدید آمده است. اکنون بسیاری از مولفه های اپوزیسیون می کوشند خود را در سطح کشوری بالا بکشند و در ابعاد ملی عمل کنند. هم اپوزیسیون دامنه بیشتری به خود می گیرد و هم این اعتقاد در میان آن که به موجب آن در صحنه سیاسی کشور دیگرانی هم هستند که باید دیده شوند و شریک تلقی گردند. در خصوص اتحادها آقای کریمی تاکید کردند که اتحاد پایدار، پروژه سیاسی پایدار می خواهد. با اتحاد اتحاد گفتن، زمینه اتحاد فراهم می آید ولی به اتحاد منجر نمی شود. برای گذر از تفرقه به تفاهم بر سر پروژه مشترک ملی نیاز است. این پروژه نمی تواند پایه اش فقط بر نفی و سلب استوار باشد. از نظر ایشان اپوزیسیون دارد به پروژه ملی نزدیک می شود که همان انتخابات آزاد است و انتخابات آزاد می تواند وسیع ترین نیروها را در جامعه حول خود متشکل و متحد کند. اگر از این طریق تحول صورت گیرد ما در فردای حذف جمهوری اسلامی با یک وضعیتی روبرو خواهیم شد که شعور دمکراتیک جامعه، سامان دهنده ساختار سیاسی جامعه باشد. خواست انتخابات آزاد که طبعاً ناظر است بر خواست تحقق پیش شرطهایش، می تواند هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی موجب حمایت شود.
– گرداننده سمینار بعد از پایان سخنرانی نمایندگان احزاب و سازمانهای ایرانی، در دو بار متوالی به حاضرین در جلسه فرصت داد که سوالات و ارزیابیهای خود را از بحثهای صورت گرفته اعلام کنند. سوالات بیشتر بر سر بیلان کار مشترک اپوزیسیون و اینکه چرا اتحادها بر سر حداقلها صورت نمی گیرد. چرا بجای همکاری بر سر اشتراکات حداقل، نیرویمان بیشتر بر سر اختلافات صرف می شود؟ موانع عدم همکاریها چیست؟ آیا مناسب نیست که در آنجائی که توافق وجود دارد همکاریها صورت گیرد و سپس بحث بر سر اختلافات ادامه یابد؟ آیا امکانپذیر است که همکاریهای بوجود آمده را منوط به حل دیگر اختلافات موجود نکنیم ؟ آیا در میان شما خط قرمز برای همکاری میان جریانات اپوزیسیون دمکرات وجود دارد؟ بحث واژه ملت و ملیت و حقوق مربوط به آن از دیگر موارد مورد بحث و سوال بعضی از شرکت کنندگان بود.
گرداننده سمینار از نمایندگان احزاب خواست که در وقت کوتاهی که باقی مانده به سوالات پاسخ دهند.
آقای بهزاد کریمی در پاسخ به بعضی سوالات از جمله همکاری میان اپوزیسیون دمکرات ایران گفتند که در سازمان ایشان برای همکاری با احزاب و سازمانهای دمکرات و تاکید می کنم که نه نیروهای ضد- و غیردمکرات بلکه نیروهایی با سطوح متفاوت از پذیرش دمکراسی و آزادیها، هیچ گونه خط قرمزی وجود ندارد. دیالوگ سازنده، اتحاد عملهای موضعی، اتحاد ملی حول پروژه انتخابات آزاد در ایران، و نیز وحدتهای برنامه ایی سطوح مختلف همکاریها از نظر ما هستند. دست ما در اندازه های مقتضی برای همکاری به سوی همه اپوزیسیون دمکراسی خواه و آزادیخواه گشاده است. اما توجه داشته باشیم که پروژه انتخابات آزاد در ایران می تواند هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی موجب حمایت همگانی شود.
آقای کمال ارس در پاسخ به بعضی سوالات متذکر شدند که از نظر جبهه ملی حقوق بشر یکی از موارد اصلی است که می تواند مبنای همکاریهای اپوزیسیون دمکرات ایران قرار گیرد. ایشان تاکید کردند که تعریف ایشان از واژه های ملت، قوم با بعضی از سوال کنندگان متفاوت است. ایشان متعقد هستند که ملت ایران از اقوام مختلف تشکیل شده است و برای ایشان منطقی است که هر قوم ایرانی بزبان محلی خودش صحبت کند و بدین طریق از آموزش بزبان مادری خود تا پایان دانشگاه برخوردار باشد. هر قوم اختیار کامل در امور فرهنگی منطقه خود داشته باشد و حتی مسئولین منطقه محل زندگی خود را از میان مردم همان منطقه انتخاب کند. آقای ارس در آخر تاکید کردند که بر سر تعاریف واژه ها نباید بدنبال اختلافها باشیم بلکه بر سر مسائل حقوقی باید با یکدیگر دنبال توافقها و وجوه مشترک باشیم.
آقای صادق زرزا در پاسخ به بعضی سوالات گفتند: که در حزب ایشان برای همکاریها با احزاب و سازمانهای دمکرات خط قرمز وجود دارد و با سازمانهایی که حقوق ملیتها را قبول نداشته باشند همکاری سیاسی صورت نمی گیرد. با توجه به قبول مورد فوق ما آمادگی هر گونه همکاری با هر جریان سیاسی را داریم. حزب ما در هیچ سندی از تجزیه ایران صحبت و حمایت نکرده است و همواره خودش را در چارچوب ایران تعریف کرده است. اما ایرانی که به حقوق ملیتهایش احترام بگذارند. تاکنون ما هزینه زیادی در این عرصه پرداخته ایم. شاید هیچکس نتواند بگوید که ایرانی تر از کردها ملت دیگری وجود دارد.
در پایان سمینار گردانده سمینار آقای علی صمد از حاضرین و مهمانان بخاطر حضورشان در جلسه سمینار تشکر کردند و گفتند قرار است سمینارهای دیگری با موضوعات مختلفی در بروکسل با دیگر احزاب ایرانی برگزار شود و امید آن است که در برنامه بعدی طیفهای دمکرات و آزادیخواه بیشتری در پیشبرد موضوعات سمینار با ما همراه شوند.