زلزله و سونامی وحشتناک ژاپن علاوه بر مصیبتهای عظیمی که برای مردم این کشور به بار آورده، آینده نیروگاه های هسته ای را نیز در کشورهای مختلف جهان زیر سؤال برده است. سؤال این است که اگر نیروگاه های هسته ای در کشوری که یکی از پیشرفته ترین تکنولوژیهای جهان را دارد و از آگاهی و حساسیت زیست محیطی بسیار بالایی برخوردار است، چنین در مقابل زلزله آسیب پذیر باشند، آیا در کشورهای دیگر کانون فاجعه نخواهند بود؟ این سؤال هم اکنون در آلمان، اتریش و سویس بحث سیاسی داغی را به وجود آورده و ممکن است به شکست انتخاباتی بزرگی برای دولت آنگلا مرکل بیانجامد. دولت دست راستی مرکل که در اکتبر گذشته تصمیم گرفت تعطیل نیروگاه های هسته ای آلمان را به عقب بیندازد و عمر ۱۷ نیروگاه هسته ای این کشور را به طور متوسط ۱۲ سال تمدید کند، بعد از انفجارهای پی در پی در رآکتورهای نیروگاه فوکوشیما دائیچی ژاپن، ناگزیر شده، در طرح خود تجدید نظر کند و نقداً دستور تعطیل موقت هشت نیروگاه قدیمی آلمان را صادر کرده است که دو نیروگاه را فورأ تعطیل کرده اند. دو نیروگاهی که فورأ تعطیل شدند، در ایالتهایی قرار دارند که در اواخر همین ماه انتخابات ایالتی دارند. یکی از آنها نیروگاه “بیبلیس – آ ” (Biblis A) در ایالت هسن (Hessen) است و دیگری نیروگاه “نکاروستهایم” (Nekarwestheim I) در ایالت بادن وورتمبرگ (Baden – wurttemberg) ، یعنی یکی از ثروتمندترین ایالتهای آلمان که از سال ۱۹۵۳ همیشه در دست حزب “اتحاد دموکرات مسیحی” بوده است. در همین چند روز گذشته نارضایی از سیاست هسته ای مرکل به یک پدیده عمومی در میان آلمانیها تبدیل شده است و نظرخواهی دو روز پیش (۱۴ مارس) تلویزیون (N24 – TV) نشان می دهد که ۸۸ در صد آلمانیها می خواهند نیروگاه های هسته ای این کشور هرچه سریع تر بسته شوند. نگرانی در باره نیروگاه های هسته ای در کشورهای دیگر غربی نیز در حال گسترش است و احتمالاً با بیست و پنجمین سالگرد فاجعه چرنوبیل (در ماه آینده) دامنه بیشتری پیدا خواهد کرد. مخالفان انرژی هسته ای اکنون با دستی بازتر نادیده گرفته شدن هشدارهای مکرر گذشته شان را یادآوری می کنند و روی پی آمدهای خطرناک سیاستهای کوته بینانه قدرتهای بزرگ دست می گذارند. مسأله این است که طبق اسناد “آژانس بین المللی انرژی هسته ای” حدود ۲٠ در صد ۴۴۲ نیروگاه هسته ای تجاریِ هم اکنون موجودِ جهان، در مناطق زلزله خیز ساخته شده اند و قرار است در ۲٠ سال آینده نیز حدود ۳۵٠ نیروگاه هسته ای دیگر ساخته بشوند که بسیاری از آنها در سواحل اوقیانوس آرام خواهند بود که در معرض زلزله و سونامی و خطرات طبیعی دیگر قرار دارند. بعلاوه بسیاری از نیروگاه های جدید در کشورهایی ساخته خواهند شد که نه از تکنولوژی پیشرفته ای برخوردارند و نه دولتهایی پاسخگو در مقابل مردم دارند. بنابراین کاملاً روشن است که خطرات ناشی از نیروگاه های هسته ای ممکن است در آینده ای نزدیک، دامنه غیر قابل کنترلی پیدا کند. به همین دلیل، مخصوصاً انتقاد از سیاستهای سود جویانه قدرتهای غربی در فروش نیروگاه های هسته ای به کشورهای پیرامونی به شدت بالا گرفته است. مثلاً سارکوزی در سالهای اخیر به بازاریابی وسیعی برای محصولات صنایع هسته ای فرانسه دست زده و معاملات پرسودی را برای آنها جوش داده است. مصر، تونس، بحرین، امارات متحده عربی و حتی لیبی جزو کشورهایی هستند که فرانسه با آنها قرارداد فروش نیروگاه هسته ای بسته است و طبیعی است که هیچ یک از این معاملات هم بدون رضایت امریکا نمی توانسته صورت بگیرد. و امریکا خود معامله وسیعی را برای فروش نیروگاه های هسته ای به هند انجام داده است. و این در حالی است که بعضی از مناطق هند آشکارا زلزله خیزند. مثلاً فعالان جنبش “گرین پیسِ” هند نشان داده اند که نیروگاه های هسته ای عظیمی که در ایالت ماهاراشترا، در غرب هند، ساخته می شوند، در مناطقی قرار دارند که در فاصله ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۵ شاهد ۹۱ زلزلۀ بالای ۶ ریشتری بوده اند. در ترکیه هم اکنون برای ساختن سه نیروگاه هسته ای در منطقه “آک کویو” در ساحل دریای اژه برنامه ریزی می کنند که در نزدیکی خط زلزله ای قرار دارد که در سال ۱۹۹۹ بیش از بیست هزار نفر را کشت. و در شیلی که در همین سال گذشته زلزله ای ۸/۸ ریشتری روی داد، نیروگاه های هسته ای متعدد می سازند که دولت حاضر نیست از آنها عقب نشینی کند. فراموش نباید کرد که نیروگاه های هسته ای عموماً در مقابل زلزله های حداکثر ۵/۸ ریشتری می توانند مقاومت کنند و مقاومت آنها در مقابل سونامی (دست کم تاکنون) اصلاً مورد توجه نبوده است. تصادفی نیست که فاجعه ژاپن هم اکنون ساختمان نیروگاه هسته ای “کاپالان” فیلیپین را زیر سؤال برده است.
با توجه به این واقعیتها و نگرانیها، باید دید مراکز هسته ای جمهوری اسلامی چقدر می توانند در مقابل زلزله مقاوم باشند؟ در پاسخ به چنین سؤالی، دیروز (۱۵ اسفند) احمدی نژاد در مصاحبه با تلویزیون دولتی اسپانیا، مانند همیشه به لافزنی روی آورد و اعلام کرد که “فن آوری نیروگاه هسته ای بوشهر در جنوب ایران بالاتر از فن آوری نیروگاه های هسته ای ژاپن است و تمام تدابیر احتیاطی و امنیتی در نیروگاه بوشهر رعایت شده است”. دلیل او هم این بود که “استانداردهای امنیتی نیروگاه بوشهر، استانداردهای امروز هستند و باید در نظر گرفت که نیروگاه هسته ای ژاپن ۴۰ سال پیش بر اساس استانداردهای آن زمان ساخته شده اند”. در مقابل این ادعای مضحک کافی است فقط به یاد داشته باشیم که صنایع اتمی خودِ روسیه غیر قابل اعتمادتر از آن است که بشود آنها را با صنایع ژاپن مقایسه کرد. حتی صنایع اتمی پیش کش؛ آیا سقوط پی در پی هواپیماهای مسافر بری ساخت روسیه، تصوری از فلاکت تکنولوژیکِ روسیه به دست نمی دهد؟! اما در باره کارآیی “تدابیر احتیاطی و امنیتی نیروگاه بوشهر” کافی است به یاد داشته باشیم که چند ماه پیش درست در مقابل چشم کارشناسان روس و ایرانی (و شاید هم از طرف عوامل نفوذی در میان خود آنها) ظاهراً عوامل امریکایی یا اسرائیلی توانستند به نیروگاه بوشهر رخنه کنند و با کرم “استاکس نت” تمام برنامه های آن را به هم بریزند. این خرابکاری چنان جدی بود که ناگزیر شدند سوخت نیروگاه را بیرون بیاورند و راه اندازی آن را تا مدت نامعلومی عقب بیاندازند و وزیر خارجه روسیه گفت که استاکس نت می توانست چرنوبیل دیگری در بوشهر ایجاد کند.
حقیقت این است که در حال حاضر خطر اصلی بیش از نیروگاه نیمه تمام بوشهر، در مراکز غنی سازی هسته ای جمهوری اسلامی لانه کرده است. زیرا همه این مراکز با تکنولوژی قاچاق و غیر استاندارد کار می کنند و مخصوصاً هدف خرابکاری عوامل نفوذی امریکا و اسرائیل و متحدان آنها محسوب می شوند.رخنه این عوامل می تواند نتایج فاجعه باری برای مردم بیدفاع شهرها و آبادیهای نزدیک به این مراکز به وجود بیاورد. می دانیم که امریکا و متحدان آن بارها نشان داده اند که برای رسیدن به اهداف شان حاضرند به هر جنایتی دست بزنند. از همه اینها گذشته، معلوم نیست این مراکز غنی سازی بتوانند در مقابل زلزله های شدید مقاوم باشند. ما در منطقه زلزله خیزی قرار داریم، بدون آمادگی و تکنولوژی قابل مقایسه با ژاپن. زلزله ای که در ژاپن ده هزار نفر را بکشد، در ایران می تواند بیش از ده میلیون نفر را به هلاکت برساند. بنابراین در شرایطی که همه کشورهای جهان در باره خطرات نیروگاه های هسته ای به ارزیابی مجدد نشسته اند و افکار عمومی پیشرو در بسیاری از کشورها به مخالفت با سیاست هسته ای دولتهایشان برخاسته اند، ما نیز باید صدایمان را علیه سیاستهای ماجراجویانه هسته ای جمهوری اسلامی بلند کنیم. باید با صدای بلند اعلام کنیم که نه تنها سلاحهای هسته ای، بلکه انرژی هسته ای حتی کاملاً صلح آمیز را، دست کم در شرایط حاکمیت یک نظام دیکتاتوری غیر پاسخگو به مردم، برای کشورمان خطرناک می دانیم. سیاستهای هسته ای که حتی در دموکراسیهای لیبرالی فرصتها و بهانه های زیادی برای تقویت پنهانکاریها و اختیارات فرا قانونی حکومتها فراهم می آورند، مسلماً در نظامی مانند جمهوری اسلامی، فرصتهای بی کرانی برای تقویت دستگاه های سرکوب و گسترش فساد در همه سطوح زندگی کشور به وجود می آورد. اگر مصیبت اتمی ناشی از زلزله هم به فلاکت توده ای ناشی از تحریمهای اقتصادی (که هم اکنون گلوی اکثریت قاطع مردم را می فشارند) اضافه شود، چه خواهیم کرد؟