روزنامه نگار و خبرنگار برای بیداری قلم می زند و با قلمش می جنگد.
می جنگد برای آنکه یاس سیاه درِ خانه ی اندیشه اش را نکوبد و این آگاهی را به تشنگان بیداری ارزانی می دارد.
میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل نخستین روزنامه نگاری بود که با به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی ایران در تابستان خونبار ۱۲۸۵ خورشیدی، در کشتار باغشاه بر بالای دار، سرود آزادی و آزادگی و بانگ بیداری را سر داد.
و همه می دانیم که جدال میان روشناییِ آگاهی و تاریکی و تباهی برآمده از خودکامگی، هیچگاه پایانی نداشته و ندارد. میرزاده ی عشقی، فرخی یزدی، محمد مسعود، کریمپور شیرازی، دکتر حسین فاطمی و رحمان هاتفی که سالها پس از قتل عام باغشاه بدست خودکامگان، جان پاکشان خون بهای شرف قلم و آزادگی و آزادی خواهی شان شد، نمود روشنی از این مبارزه بی پایان هستند.
و این جدال دیروز و امروز نمی شناسد و همچنان ادامه دارد تا به امروز، که خودکامگان، ایران عزیز را بزرگترین زندان روزنامه نگاران ساخته اند.
اگر چه، با کشتار نخستین نمایندگان ملت ایران و روزنامه نگاران نماینده، بزرگانی چون استاد علی اکبر دهخدا و تنی چند از اهل قلم جان بدر برده از کینه ی استبداد، ناگزیر تن به تبعید سپردند تا ندای آزادی خواهی جان باختگان باغشاه ر بار دیگر، با وجود فقر شدید مالی در غربت، با نشر دوباره جراید مشروطه خواه، به بانگ بلند فریاد بزنند، دردمندانه اینکه، امروز هم پس از یک قرن و اندی تلاش ملت ایران برای نیل به آزادی، همچنان شاهدیم که، اهل قلم همچون زیدآبادی ها در زندانهای خرد کننده گرفتارند و یا ناچار از تن سپردن به تبعید شده اند. که نه تنها بیش از ۵۰ روزنامهنگار به زندان های دراز مدت محکوم شده و یا همچنان در بلاتکلیفی بازداشت بسر می برند، بلکه خیل عظیمی از روزنامه نگارانی که به اجبار از ایران گریختهاند در کشورهای همجوار با ایران در وضعیتی نامطلوب بسر می برند و شوربختانه حتا ایشان در بیرون از مرزهای ایران از آزار نیروهای امنیتی خودکامگان حاکم بر ایران در امان نیستند.
در ایران براساس آخرین آمار گزارشگران بدون مرز، نزدیک به ۱۲۰ روزنامه نگار بازداشت و برخی از ایشان پس از مدتی آزاد شدند. و بازداشت و آزادی متناوب روزنامهنگاران به یک رویه جاری در دستگاه سرکوب برای نیل به واداشتن جامعه خبررسان به سکوت و اعمال سانسور برآمده از فشار روانی بدل گشته است.
در یک کلام! سرکوب همچنان پی گرفته می شود. گرچه حق مسافرت و حق انتخاب محل زندگی از جمله حقوق بشر است. ولیکن این خیل اهل مطبوعات بیرون آمده از وطن، تبعیدیانی هستند که، به بیانی روشن، نمیتوانستند کارشان را در ایران انجام بدهند.
هموطنان،
روزنامه نگاران و خبرنگاران ایرانی در طول سالهای مبارزه برای استقلال حقیقی و نیز رهایی منابع ملی از چنگال بیگانگان چپاولگر و ریشه کنی خودکامگی فرومایگان، یکی از ارکان اساسی نهضت ملی ایران و همواره همساز و همراه حرکت های آزادیخواهانه و جنبش های ملی ایران برای تحقق آرمانهای ملی بوده اند.
دوستان روزنامه نگار و خبرنگار و به ویژه دوستان روزنامه نگار دربند، شما باغبانان درخت بیداری ای هستید که، نهال اش با خون پاک آزادی خواهان قلم بدست آبیاری شده است و می رود که به بار نشسته، ثمره اش که همانا استقرار دولت ملی متکی به رای مردم است به دست ملت شریف ایران چیده شود.
پس روشن تر از آفتاب است که سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور امروز و تا همیشه در کنار شما و با شمایی خواهد بود که وظیفه ای تا به این اندازه خطیر را پی گرفته اید.
کنگره سوم سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
لودویگزهافن آلمان ۲۱ و ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ برابر ۱۱ و ۱۲ ژوئن ۲۰۱۱
انتشار از طرف:
هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری – دکتر همایون مهمنش
نهم تیر ۱۳۹۰ برابر سی ام ژوئن ۲۰۱۱