سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

۱۱ آذر, ۱۴۰۴ ۱۷:۲۶

سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۶

L'80ª sessione dell'Assemblea Generale delle Nazioni Unite e la necessità di un cambiamento negli approcci alla governance della Repubblica Islamica
In queste circostanze estremamente delicate, l’Organizzazione dei Fedayn del Popolo dell'Iran (Maggioranza) sottolinea ancora una volta che correggere la politica sovrana della Repubblica Islamica dell’Iran nei confronti dell’occupazione israeliana e...
۱۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Comitato politico-esecutivo dell'Organizzazione Fadaiana Popolare dell'Iran (Maggioranza)
نویسنده: Comitato politico-esecutivo dell'Organizzazione Fadaiana Popolare dell'Iran (Maggioranza)
اعلام خشونت علیه زنان به‌عنوان فاجعه ملی در آفریقای جنوبی: از کارزار مدنی تا تغییر سیاست
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): این کنش نمادین، همراه با تغییر رنگ پروفایل‌ها به بنفش در شبکه‌های اجتماعی و پوشیدن لباس مشکی در خیابان‌ها، توانست توجه عمومی...
۱۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
مسئولیت تاریخی نیروهای چپ ایران در برابر حملهٔ مجدد اسراییل
بر مبنای این خبرها اسراییل همچنان خیال تحقق رؤیای «اسرائیل بزرگ» را در سر دارد؛ رؤیایی که قرار است در نهایت به تجزیهٔ ایران ختم شود. در صورت وقوع جنگ...
۱۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
تهدید صلح جهانی، با ورود ترامپ به فاز مداخلات نظامی
بی‌تردید، تهدید بزرگی صلح و سویه‌های مثبت تمدن بشری و دست‌آوردهای آن را تهدید می‌کند و مهم‌ترین عامل بازدارنده هم چیزی جز به میدان آمدن جنبش‌های ضدفاشیستی، ضداستعماری و ضدسرمایه‌داری...
۱۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
مقاومت در برابر سانسور؛ کردار روزانه‌ی مردم
سانسوری که کل زندگی یک اجتماع را در بر می‌گیرد، کل زندگی را به مقاومت در برابر خود برمی‌انگیزد. پایداری در برابر آن دیگر موقوف به گروه‌های خاص همچون نویسندگان...
۱۰ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
ترور دختر خدا، توسط پدران مقدس!
اشاره میشود که هیپاتیا اسکندری چنان در شهر مشهور بود که اگر روی پاکت نامه ای نوشته میشد "زن فیلسوف"، نامه بدستش میرسید. او میگفت: جهان بشکل ناتمام، تصویری از...
۱۰ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
به مناسبت روز جهانی ایدز: چرا میزان ابتلا در آلمان نیز رو به افزایش است؟
کارشناسان نگران یافته‌ای هستند که سال‌هاست ثابت مانده و در مورد سایر کشورهای اروپایی نیز صدق می‌کند: این واقعیت که تشخیص اغلب با تأخیر انجام می‌شود. حدود یک سوم عفونت‌ها...
۱۰ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی

جنبش زنان در ایران نیاز به رابطه با حاکمیت کنونی دارد

جنبش زنان می تواند بر اساس ریشه یابی تمکین سیاسی خود و تجربیات با ارزش خود رابطه و همکاری با هر دولت و حاکمیت وقت در ایران، اصلاح طلب و یا محافظه کار را در جهت دفاع از منافع زنان و مردم را بعنوان یک اصل بنیادی و وجودی خود بپذیرد و استراتژی خود را در رابطه و همکاری با هر دولت وقت در ایران را ترسیم می سازد

بخش غالب جنبش زنان در ایران ازعملی شدن تجربه گرانبهای تدوین شده خود مبنی بر نفی نظریه دو قطبی شدن جنبش زنان که نیاز به رابطه با دولت وقت در ایران را در خود دارد، خودداری می کنند. در برابر چرایی خودداری از عملی شدن این تجربه و نظریه می توان موانع روحی-تاریخی نهادینه شده و تمکین و دنباله روی جنبش زنان از جنبشهای سیاسی عمومی با رهبریت مردانه را مورد بررسی قرار داد. در مقاله “موج سوم فمینیستی و جنبش زنان در ایران” (کارآنلاین- بخش زنان) نظریه دو قطبی شدن با توجه به نوشته احمدی خراسانی جمبندی شده است.

نوشین احمدی خراسانی (مرداد ۱۳۸۹) جنبش زنان را با توسل بر نظریه خود مبنی بر«شکاف بین دولت و ملت» و «دو قطبی شدن جنبش زنان» را ارزیابی می کند. بر این اساس از زمان انقلاب مشروطیت در بخش غالب جنبشهای زنان ایران تا تجربه انقلاب بهمن زنان «بدون دوراندیشی و خیلی ساده لوحانه» در درگیریهای بین حاکمیت و اپوزیسیون به دو قطب همراهی کامل با حاکمیت و یا با اپوزیسیون تقسیم شدند. آنها در تضاد و شکاف بین دولت و ملت به دو قطب و دوپاره تبدیل شدند. بطور نمونه او این دو قطبی شدن در زمان رژیم سابق را چنین توضیح می دهد: قطبی و پاره ای از زنان در سیستم حکومتی کار کردند و قطبی دیگر در سازمان های سرنگون ساز و قهر آمیز بودند. این جدایی باعث شد تا «تلاش خستگی ناپذیر زنان اصلاح طلبان درون حکومتی رژیم شاه و دستاوردهای بسیار مهمی که برای زنان به ارمغان آورد» بوسیله زنان قطب دیگر نفی شود و از طرف دیگر زنان اصلاح طلب حکومتی هم بعلت در نظر نگرفتن شکاف بین دولت و ملت تصور می کردند تنها نیاز و خواسته زنان همین تغییرات قانونی به سود زنان که در زمان رژیم سابق بوجود آمد، است. نوشین با توجه به این تجربیات دو قطبی شدن جنبش زنان در نتیجه نادیدن شکاف بین دولت و ملت به این ارزیابی می رسد که در شرایط کنونی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ جنبش زنان در این تجربه تاریخی این بار به جای نادیده گرفتن شکاف بین دولت و ملت و یا حل شدن صرف در این شکاف پدید آمده و دو قطبی شدن « این بار با طرح گفتمان اعتدالی و میانه رو»، «نیرو و گفتمان میانی» را گسترش داده اند.

با توجه به نظر نوشین مبنی بر این که جنبش زنان با درس گرفتن از تجربه های تاریخی، اکنون با در نظر گرفتن «شکاف بین دولت و ملت» به اشتباه دوران قبلی بر«دو قطبی شدن» و دوپاره شدن جنبش زنان پی برده است و در شرایط کنونی «طرح گفتمان اعتدالی و میانه رو»، «نیرو و گفتمان میانی» را انتخاب کرده است، پرسیدنی است که چگونه این راه میانه رو تنها جهت استراتژیهای جنبش زنان پیشبرد اهداف خود را با نیروی اپوزیسیون حاکمیت و جنبش اعتراضی گره زده است؟ آیا یک نیروی میانه نیاید همچنان که با «ملت» متصل است با «دولت» هم رابطه داشته باشد تا همانند دوران گذشته در «بازی تاریخی» و شکاف دولت و ملت، استفلال خود را حفظ کند تا علاوه بر پیشبرد خواسته های خود همچنین بتواند با نشان دادن منافع جمعی مردم و دولت میانجی و رابط و نقطه اتصال «دولت و ملت» باشد.

اگر نوشین و بخش عمده جنبش زنان بدرستی راه حل کم کردن شکاف دولت و ملت را در «سنتهای انقلابی» و سرنگون طلب به معنای شکست و تسلیم یک طرف، دولت یا ملت نمی بینند، چگونه جنبش زنان و دو سند «بیانیه و قطعنامه» هیچ گونه پیشنهاد و استراتژی در کم کردن این شکاف عرصه نمی کنند و بطور کامل سرنوشت خود را در پیروزی «ملت» و شکست دولت می بینند؟ این که «زنان بطور طبیعی در کنار جنبش سبز قرار دارند» (مرضیه مرتاضی لنگرودی – خرداد ۱۳۸۹) ناشی از درک تاریخی منفی است که جنبش زنان را صرفاً دارای خصلت اعتراضی و در کنار اپوزیسیون می داند. با این نظریه تاریخی بعنوان میراث دنباله روی وابستگی جنبش زنان به اپوزیسیون ها، سرنوشت عمده زنان ایرانی بطور کامل بدون هر گونه نظارت بدست دستگاه ها و کارشناسان دولتی ادامه خواهد یافت. جنبش زنان با خصلت صرف اعتراضی بطور داوطلبانه از رابطه با عمده زنان ایرانی دست کشیده و آن را به دوران بعد از پیروزی جنبش سراسری محول کرده است.

نوشین همانند بخش غالب جنبش زنان در ایران استراتزی خود را چنین ترسیم می کند: با همسویی و همگرایی طیفهای جنبش زنان و تواتق بر سر خواسته های حداقلی و طرح این خواسته ها در جامعه، در مطبوعات، جلسات، خیابانها و اماکن عمومی و نزدیکی و همکاری با جنبش سیاسی اپوزیسیسون می توان حاکمیت را به عقب نشینی وادار کرد. در این استراتژی بخش مهم نظریه نوشین (شکاف بین دولت و ملت) به مادیت تبدیل نمی شود. این نظریه خواهان این است که یک نیروی میانه جنبش زنان نقش برقرار ساختن دیاگوگ میان دو بخش متخاصم و بدیبن به یکدیگر را بازی کند. در استراتژی کنونی بخش غالب جنبش زنان به این نقش پرداخته نشده است.

مقابله با این استراتژی از نظر حاکمیت بسیار ساده و کم هزینه است: زمانی که جنبش زنان بدون نیروی اجتماعی مستقل، خود را بخشی از اپوزیسیون قلمداد کند، عملاً به حاکمیت اجازه می دهد که برخوردی با جنبش زنان داشته باشد که با جنبش سراسری دارد. در صورت موفقیت نسبی جنبش سراسری و عقب نشینی اجباری می توان انتظار داشت که در اولین فرصت مناسب حاکمیتها در این گونه عقب نشینیهای اجباری در اولین فرصت عقب نشینی خود را جبران کنند.

یک جنبش اجتماعی نو پا بدون در اختیار داشتن بخش قابل توجه پایه اجتماعی خود در صورتی موفق به اصلاح قوانین خواهد شد که حاکمیت را در یک دیپلماسی آشتی جویانه و بر پایه نظریه نفع عمومی جامعه و پذیرش سود جویی حاکمیت از اصلاح قوانین، بپذیرد. در شرایط کنونی جنبش زنان و نظریه نوشین به «زور» قصد تغییر قوانین را دارند. یک جنبش غیرانقلابی و اصلاح طلبانه می باید با دیپلماسی از هر دوی ابزار فشار بر اساس تکیه بر پایه اجتماعی اش و سازشکاری و چانه زنی استفاده کند. زمانی که جنبش زنان کفه نیروی اجتماعی اش ضعیف است منطقی به نظر می آید تا کفه ابزار آشتی سنگینتر شود. جنبش زنان در شرایط کنونی بطور غیرمنطقی عمل می کند و برخی بدون در نظر گرفتن تجربه های تاریخی زنان بطور ذهنی نیروی جنبش سراسری سیاسی موقت و رهبری آن را بعنوان کفه نیروی اجتماعی خود قلمداد می کنند.

نظریه درست «شکاف بین ملت و دولت» نوشین بر اساس مبانی تئوریکی فمینیستی است. این نظریه حاصل دهه ها کار فکری در برابر سیاستهای ایدلوژیهای تمامیتخواه است و می تواند بعنوان جایگزینی در برابر درک سنتی نقش اقشار روشنفکر بعنوان نمایندگان مردم بدون رابطه با آنها و بدون حضور و حق انتخاب و تغییر سیاستهای احزاب و تلاشهای خشونت آمیز و قهرآمیز در سرنگونی قدرت دولتی و کنترل قدرت دولتی بوسیله احزاب روشنفکری قرار بگیرد.

گسترش این نظریه و نتایج عملی کسب شده و ادامه کار تئوریکی بعنوان وظیفه حیاتی جنبش زنان و نیروی میانه و اعتدالی تئوریسینهای جنبش زنان است که با استفاده از تئوریهای فمینیستی به نظارت مداوم خود بر تجربه ها و فعالیتهای جنبش پاسخ می دهد. نظریه نوشین نیاز دارد تا به کمک تئوری نتایج عملی را در جهت پاسخگویی به ایجاد راه های عملی ارتباط با بخش عمده زنان حاصل نمایند؛ هر چند این نتایج جدید و همسو با «آرامش فکری اکثریت» درون و بیرون جنبش زنان نباشد.

توجه به «شکاف بین دولت و ملت» و ایجاد نیروی میانه و اعتدالی به گرهگاه اساسی و تاریخی جنبش زنان و در برابر نظریه نهادی شده در این جنبش بمثابه گره زدن جنبش زنان به سرنوشت جنبشهای سراسری در ایران پاسخ قطعی می دهد. این نظریه می تواند به کمک تئوری «زمینی» شود. به علت عدم پیاده شدن این نظریه هنوز جنبش زنان دو قطبی و دوپاره است. هنوز به مانند دوران قبل بخشی در اپوزیسیون به حاکمیت و بخشی در حاکمیت و پیرامون آن هستند.

مانع روحی جنبش زنان در عملی شدن استقلال واقعی آن می تواند مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی می تواند از مقاله ارزشمند “تمکین زنان شیوه معتاد زندگی اوست” (نوشین احمدی خراسانی) شروع شود. در این نوشته به عوامل تاریخی نهادینه شده در ذهنیت زنان ایرانی در تمکین آنان بطور دقیق پرداخته شده است. این موانع تاریخی نیرومند روحی عمومی جهت استقلال فردی بطور منطقی در قشر روشنفکر زنان تاثیر جدی داشته است. استقلال جنبش زنان همانند استقلال فردی نیازمند ذهنیت مستقل و عدم ترس از تنهایی و در اقلیت بودن است.

جنبش زنان می تواند بر اساس ریشه یابی تمکین سیاسی خود و تجربیات با ارزش خود رابطه و همکاری با هر دولت و حاکمیت وقت در ایران، اصلاح طلب و یا محافظه کار را در جهت دفاع از منافع زنان و مردم را بعنوان یک اصل بنیادی و وجودی خود بپذیرد و استراتژی خود را در رابطه و همکاری با هر دولت وقت در ایران را ترسیم سازد. این جنبش حق خود خواهد دانست که در ایجاد و حفظ رابطه غیرمتخاصم و غیربدبینانه با هر دولتی ضمن نزدیکی تکیه بر بخش عمده زنان بعنوان پایه اجتماعی خود و همچنین همکاری با جنبش سراسری اصرار بورزد. این دو روند می توانند با هم همزیستی داشته باشند.

جنبش زنان می باید دوری خود در رابطه همکاری با هر دولت وقت اصلاح طلب و یا محافظه کار در ایران را توضیح دهد. چگونه رفرمیستهای درون دیکتاتوری حاکمیت پهلوی ها بخشی از جنبش زنان بوده اند اما در شرایط کنونی هیچ گونه تلاشی در جهت نزدیکی به رفرمیستهای حاکمیت محافظه کار کنونی صورت نمی گیرد؟ آیا جنبش زنان بمثابه جنبش سراسری خواهان اولویت تغییر حاکمیت سیاسی است و پیشبرد خواسته های حداقلی را تا زمان حاکمیت جناح اصلاح طلب به حالت تعلیق درمی آورد؟ اگر اتفاق نظر بر سر طرح خواسته های حداقلی زنان وجود دارد، آیا دنباله روی از روش سنتی جنبش سراسری در استراتژی صرف اعتراضی جهت بر آورده شدن خواسته ها هویت جنبش زنان را تعیین می کند؟ چه موانع بنیادی تئوریکی مبنی بر پیشبرد خواسته ای حداقلی زنان از طریق همکاری و رابطه با دولتهای وقت محافظه کار در ایران وجود دارد؟ فرضیه تمکین و وابستگی تاریخی و روحی جنبش زنان به جنبش سراسری می تواند بعنوان یکی از موانع مورد بررسی قرار گیرند.

جنبش زنان در شرایط کنونی با گره زدن موجودیت و سزنوشت خود با جنبش سراسری مسئولیت دو عامل منفی را دارد. از یک طرف قشر زنان رفرمیست درون و پیرامون خکومتی را منزوی کرده است و آنانی که به تغییرات اصلاحی در همین دولت محافظه کار معتقدند و ظرفیت کاری آنان در این محدود است را بی اعتبار کرده است و از طرف دیگر بخش مهمی از فعالین خود را در برابر سرکوب آسیب پذیر کرده است. همگرایی بدون قشر زنان رفرمیست درون و پیرامون دولت معنای واقعی و عملی ندارد.

منابع

نوشین احمدی خراسانی – پیروزی جنبش زنان در تولید گفتمان تازه نفس – مرداد ۱۳۸۹

مینو مرتاضی لنگرودی – زنان بطور طبیعی در کنار جنبش سبز قرار دارند – خرداد ۱۳۸۹

بیانیه «همگرایی سبز جنبش زنان» به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطیت – مرداد ۱۳۸۹

گزارش و قطعنامه پایانی “جمعی از فعالان جنبش زنان در گردهمایی سبز به مناسبت ۸ مارس” – اسفند ۱۳۸۸

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۷ مرداد, ۱۳۹۰ ۶:۲۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

L’80ª sessione dell’Assemblea Generale delle Nazioni Unite e la necessità di un cambiamento negli approcci alla governance della Repubblica Islamica

اعلام خشونت علیه زنان به‌عنوان فاجعه ملی در آفریقای جنوبی: از کارزار مدنی تا تغییر سیاست

مسئولیت تاریخی نیروهای چپ ایران در برابر حملهٔ مجدد اسراییل

تهدید صلح جهانی، با ورود ترامپ به فاز مداخلات نظامی

مقاومت در برابر سانسور؛ کردار روزانه‌ی مردم

ترور دختر خدا، توسط پدران مقدس!