پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۰۱:۵۶

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۰۱:۵۶

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!
برای رهایی ایران از اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی، با رنج و اندوه خون ریخته‌شدهٔ جوانان در این چند دهه در جان، بر خلاف دور اول، در دور دوم انتخابات شرکت می‌کنم...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی
جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی

رابطه سازمانیابی افقی و دمو مو کراسی مستقیم و مشارکتی

تقویت دموکراسی های غیرمستقیم و تحمیل آن به طبقات حاکمه نیزازدیگردستآوردهای مداخله مستقیم و اعمال دموکراسی مستقیم تو ده ها بوده است. ناگفته نماند که این نوع جهش های تاریخی نه فقط بورواژی را، بلکه حتی کمونیست ها را نیزبدرجاتی غافلگیرکرده است

مارکس زمانی گفته بو د تباهی و ابتذال تئو ری و قتی شرو ع می شو د که اصو ل جایگزین و اقعیت های اجتماعی( جنبش مبارزه طبقاتی) و تحلیل مشخص گردد. درچنین حالتی تئو ری بجای آن که بازتاب  انکشاف و اقعیت های اجتماعی باشد،  بدلیل قطع شدن رابطه زنده و ارگانیکی آن با و اقعیت ها و پراتیک اجتماعی به سدی دربرابرآن تبدیل می شو د و لاجرم به امری آئینی و مذهب گو نه.  و ضعیت تئو ری درنزد کسانی که درآن “اصو ل” تبدیل به نقطه عزیمت تحلیل مشخص و جایگزین و اقعیت های اجتماعی میشو د، مصداق بارزی ازهمین سخن است.  گرچه مثل همه این گو نه جریانات  درجو امع بشری،  چپ فرقه ای رو یکرد خو یش را- البته به شیو ه خو د-  با ادعای  و فاداری به مارکس و اصو ل تو جیه می کند،  اما غافل ازآن که  و فاداری به مارکس قبل ازهرچیز درتأسی به شیو ه علمی او  معنا می یابد و نه داشتن نگاه ایستا و تبدیل کردن تجارب و ارزیابی های او  به کلیشه های مقدس.  کلیشه شدن به معنای منتزع شدن مفاهیم، نظرات و پراتیک یک دوره ازبسترزمانی و مکانی خو د و تبدیل آنها به امری فراتاریخی، مطلق و صائب برای همه زمانها است. که دراین صو رت جزغلبه اندیشه مردگان برزندگان و گذشته برآینده نخو اهد بو د. معنای عملی آن نیزچیزی جزآئین پرستی و فتیشیسم مقو لاتی که گو یا دارای اعتبارجاو دانی هستند نیست. و البته چپی که اندیشه ها و نظراتش بازتاب دهنده و اقعیت های متحو ل طبقاتی نباشد، نخو اهد تو انست به مثابه نیرو ی پیشرو  درصحنه مبارزه طبقاتی ظاهرشو د. برعکس او از پندارها و الگو واره هایی دفاع خواهد کرد که مربو ط به گذشته است و ربطی به مبارزه طبقاتی زنده و هم اکنو ن جاری ندارد. و حال آنکه درروش شناسی مارکس مبنا قراردادن واقعیت های اجتماعی و جنبش های طبقاتی-اجتماعی و   خیره شدن به  و اقعیت های زنده و متحو ل مبارزه طبقاتی و رصد کردن گرایش های پیشرو تاریخی و مشارکت فعال درتغییرجهان، شرط لازم برای پیشرو ی بسو ی  رهائی کارگران و زحمتکشان ازتارو پو د نظام طبقاتی و بطو راخص جامعه سرمایه داری است. درنزد او جنبش طبقاتی کارگران و نه این یا آن تئوری مهمترین واقعیت  جامعه طبقاتی و نظام سرمایه داری را تشکیل می دهد و جنبش کمو نیستی هم  قبل ازهرچیزدرپیو ندبا آن و برخورد انتقادی با آن معنا پیدامی کند و نه درایجاد دسته جات  و فرقه های درخو د و مدعی نجات بشریت. این جنبش ها البته باشدت و ضعف همراهند و گاه بطو رآشکارعرض اندام می کنند و گاه به شیو ه پو شیده و غیرمستقیم، اما به هرحال صرفنظرازشدت و ضعفشان جاری هستند  و مشغول زدن نقب به تاریخ و ئئوری نیزتوضیح دهنده ماهیت و واقعیت وجودی آن است. با این همه چپ فرقه ای و کلیشه پرداز درست بدلیل چسبندگی اش به کلیشه ها و گره زدن هویتش با آنها، با جنبش های جدید و  مبارزه طبقاتی دراشکال نوین و پویای خود، احساس بیگانگی می کند. برای آنها چون این جنبشها فاقد رهبری و ستاد فرماندهی بوده و مغایربا الگوهای سازمانی مورد نظرشان هستند، و به راهبردها و رهنمودهایش بی اعتنایند، موجو داتی معیو ب و ناقص الخلقه و بی آینده محسوب می شوند. و این درحالی است که  ازقضا یکی ازپیش زمینه های عروج این جنبش ها دربیرون ازحیطه این نو ع رویکردها و جریانات،  پس ازآشکارشدن سترونی کامل مدعیان این نوع سازمان یابی ها صورت گرفته است!
یکی ازمتحول ترین و پویاترین عرصه های مبارزه طبقاتی، به نحوی که هم برگرفته ازدرسهای تجارب ناکام گذشته باشد و هم درانطباق با آخرین دست آوردهای بشر، چگونه سازمانیابی جنبش هاست. بدون وجود سنخیت لازم بین نو ع سازمان یابی و اهداف رهائی بخش، امکان تحقق آن هدف ها وجو د ندارد. مبارزه برای سوسیالیسم بدست کارگران به مثابه عاملین و سو ژه های خود رهان نیازدارد و نه به سیاهی لشکردنباله رو  و  زائده و ار.  و ازاین منظرچگو نگی سازمان یابی رو شن می کند که بدنبال چه هستیم: تجمعات توده و ار تحت کنترل رهبران و به مثابه سیاهی لشکرو یاهم چو ن فاعلینی که  درپراتیک  اجتماعی و آزمون و خطای آن، خویشتن را هم  چون سوژه های خو درهان می آفرینند. ازهمین رو سازمان یابی درجوامع طبقاتی و چگو نگی آن نمی تواند امری فنی و فراطبقاتی  باشد. برعکس درارتباط و درانطباق با نو ع مناسباتی که ازآن دفاع می کنیم با رویکردهای گوناگونی موا جهیم. تا آنجا که به رویکرد مورد نظرما- مناسبات سوسیالیستی و بدورازسلطه انسان برانسان مربوط می شود- این نوع سازمان یابی باید  بتو اند به کارگران و زحمتکشان به مثابه گورگنان نظام سرمایه داری تعین بخشد. چگونه و درکدام نوع سازمان یابی کارگران و زحمتکشان می توانند به گورکنان نظام سرمایه داری تبدیل شوند؟ بی اعتنائی به ظرفیت های نهفته درسازمان یابی های افقی دراین راستا، سبب آن می شود که فرقه های چپ  بجای ایفاء نقش پیشرو درصفوف جنبش ها، درانتهای صف تحو لات قرار بگیرند و منتظربمانند تا مگربا فرود پتک  واقعیت ها، به هو شیاری تاریخی نائل گردند. سخن مارکس مبنی براینکه  تفسیرجهان کافی نیست باید آن را تغییرداد، ناظربراهمیت پراتیک اجتماعی و نقش جنبش های طبقاتی- اجتماعی است که تئوری باید بتو اند آن را بازتاب دهد. بااین همه درنزد فرقه ها این رو یکرد درجهتی و ارو نه فهمیده می شو د:تغییرجهان بر طبق “اصو ل” وباورهای فرقه ها.
البته تأکید بر اهمیت مبارزه طبقاتی استثمارشو ندگان و  جنبش های طبقاتی-اجتماعی،  به معنای آن نیست که آنچه موجو د است مبارزه طبقاتی ناب و علیه مناسبات بورژو ائی است. برعکس مبارزه طبقاتی زحمتکشان ازدل انبو هی ازپیچ و خم های مناسبات تبعیض آمیز جوامع طبقاتی،  و علقه ها و تو همات آن سربرمی آورد  و با پالایش خو د ازآنها به پیش می رو د. ازهمین رو  برخو رد انتقادی با و اقعیت های پیشارو و تقو یت گرایشهای رهائی بخش درآن جزئی ازسرشت مبارزه طبقاتی است.
خلاصه آنکه چگو نه سازمان یابی، از پویاترین عرصه های مبارزه طبقاتی است. ازهمین رو تقلیل آن به یک امرفنی و شکل واره و قیاس آن با الگوهای متداو ل جوامع سرمایه داری که پاسدارسلطه سرمایه است ازاساس نادرست می باشد.  این تصو رو یا ادعا که گو یا درطی یکصد و پنجاه سال گذشته هیچ تغییرمعنا دارو مشهودی درآن صو رت نگرفته است ربطی به مبارزه طبقاتی و یا اندیشه های مارکس و سایرکمونیست ها ندارد. والبته برای چپ فرقه ای و کلیشه پرداز،  گوئی  که قو انین آهنین و لایتغیری درسازماندهی برای همه زمانها جود دارد. البته سنگرگرفتن درپشت اشکال کلیشه شده، درکنه خود جزاقتباس و الگوبرداری ازنظام سلسه مراتب جامعه طبقاتی نیست و این چپ با اتخاذچنین رو یکردی بجای مشارکت فعال درتغییرجهان، فقط خویشتن را خلع سلاح و بلامو ضو ع می کند. آنچه که او  را به این نقطه می رساند جز پاسداری از منافع فرقه ای و درک فرقه ای ازمبارزه طبقاتی نیست.
دراین جا  برای روشن شدن پویه مبارزه طبقاتی درامرسازمان یابی و چگو نه سازمان یابی، نگاهی به  سه نکته پایه ای  دراندیشه های مارکس و کمو نیست های و فاداربه مبارزه طبقاتی خالی ازفایده نیست. نکاتی که لااقل برحسب ادعا مو رد قبو ل این چپها است  و لاجرم برای کائنات ذهنی و بسته آنها چالش برانگیزاست:
الف- او لین فرایافت رابطه فرد و جمع است . دراین رویکرد مارکس ضمن آنکه درک فرد بنیاد و آنتاگو نیستی بین منافع فرد و جمع در جامعه را که زیربنای اندیشه لیبرالیسم را تشکیل می دهد مو رد نقد همه جانبه قرارمیدهد و آن را به چالش می گیرد ، اما فردیت درجامعه بدیل مو رد نظراو  نفی نمی شو د بلکه بجای رابطه آنتاگو نیستی بین فردو جمع جو امع طبقاتی او ازرابطه خلاق و آزاد و دو جانبه فردو  جمع سخن می گو ید. رابطه ای که سب رشد و غنای فردیت آزاد ازیکسو  و اجتماعی شدن بیشترازسو ی دیگر می گردد. عبارت معرو ف و پرمعنای مانیفست(و البته نه فقط مانیفست) درباره جامعه نو ین و رابطه فرد و جمع هنو زهم پرطنین است:جامعه ای که درآن رشد آزادانه هرفرد، شرط رشد آزادانه همگان باشد.  به گمان من تأمل براین فرایافت بویژه وقتی که با تأمل برتجربه  قرن بیستم همراه شو د،  برای درک اهمیت رابطه برابرو آزاد انسانها و   گسستن ازهرنوع مناسبات و  سازماندهی هائی که آن را برنمی تابند و مبتنی برسلسه مراتب هستند کافی است.
ب- دومین فرایافت،انقلاب واهمیت اقدام مستقیم توده ای است. چپ معمولا درمقام سخن ازاقدام مستقیم دفاع می کند. اما آیا می توان  آن را دفاعی پیگیربه همراه الزامات و پی آمدهایش دانست؟ به گمان من دفاع پیگیرازدموکراسی مستقیم  می تواند بسیاری ازکلیشه های چپ فرقه ای را به چالش بکشد:
اقدام مستقیم توده ای به معنای آن است که کارگران و زحمتکشان درمقابل چشمان همه دست بکارمی شوند و  صفحه تاریخ را ورق می زنند و به نقش آفرینی درابعاد کلان می پردازند.  اما  نقش آفرینی مزبور به معنای خاموش بو دن مو تو رمبارزه طبقاتی دردوره های پیشا انقلابی نیست. حتی دراین دوره ها  نیزما بدرجات گوناگو نی با مبارزه طبقاتی مواجه هستیم که  باندازه ای که و جود دارند  تأثیرخو د را برتحولات جامعه می گذارند (مثلا درتشکیل مجامع عمومی کارخانه ها و درسایرعرصه های مختلف  اجتماعی). درهرسطحی ازمبارزه و قتی زحمتکشان وارد صحنه می شو ند، شکلی ازمبارزه برای اعمال دمو کراسی مستقیم را به نمایش می گذارند.  اشکالی که گام های تاریخی را ولو درسطح میکرو نامشهو د رقم می زنند وهمچنین بسترگام هائی درسطح ماکرو درمقاطع انقلابی را. علاوه براین وقتی توده ها در دوره های انقلابی پا به میدان می گذارند و به نقش آفرینی درابعاد کلان می پردازند به معنی آن نیست که  پس ازانجام نقش تاریخی خویش به خانه های خود برگردند و نخبگان را بجای خویش به نشانند. گواینکه تمامی تلاش ضدانقلاب برای تحقق آن بکارگرفته می شود.  نباید فراموش کنیم که انقلاب عالی ترین شکل مبارزه طبقاتی است که باهدف کنارزدن  تمامی اشکال کهنه ای که مانع  مداخله مستقیم کارگران درزندگی اجتماعی هستند شناخته می شو د. والبته کمو نیستها نیزهمواره ازحامیان پرو پا قرص دخالت مستقیم و استمرارآن دربرابرتهاجم ضدانقلاب برای بازپس گیری آن دست آوردها، درپی فروکش دوره های انقلابی بوده اند.
ج- سومین  فرایافت دمو کراسی مستقیم و مشارکتی است. گرچه عموما دوره های انقلابی تجلی عالی ترین شکل بروزدموکراسی مستقیم محسوب می شود اما دمو کراسی مستقیم فقط محدود به آن نیست بلکه مربوط به اداره جامعه تو سط خو د کارگران و زحمتکشان است که او ج خو د را درخو دحکو متی پیدامی کند.  کمونیستها لااقل  درمقام سخن همواره ازمدافعان پیگیر تعمیق دموکراسی یعنی فراتررفتن از دموکراسی صوری و دموکراسی نمایندگی به دموکراسی مستقیم و مشارکتی (درتمامی حو زه های  اجتماع) بوده اند. معنای این سخن آن است که تحقق دمو کراسی مستقیم و بی واسطه مولدین ثرو ت و قدرت،  هدفی بو ده است  که کمونیست ها همواره درچهارچوب امکانات تاریخی، برای آن مبارزه کرده اند. آنها همواره مدافع این نوع دموکراسی دربرابردموکراسی صوری و با واسطه بورژوائی که  دموکراسی مستقیم را امری خطرناک می دانسته اند، بوده اند. ازقضا  باندازه ای که جنبش های اجتماعی و بهراه آنها کمونیستها بر روی این نوع دموکراسی پا فشاری کرده اند، توانسته اند و جو ه مردمی و اجتماعی دمو کراسی را  به بو رژو ازی تحمیل کنند و گرنه “دمو کراسی” بورژوائی درماهیت خو د جزتبعیض سازمان یافته و حکومت اقلیت مرفه و سرمایه دار براکثریت ندار و استثمارشده نیست. درواقع  دمو کراسی مستقیم بهترین بسترو کانال برای جاری شدن مبارزه طبقاتی خارج ازسازو کارهای  کنترل طبقات حاکمه است و بهمین دلیل هم ذاتا – مگربشیوه کنترل شده و قطره چکانی – خطرناک محسوب می شود. فرایند دموکراسی مستقیم-درتمامی حو زه ها و سطو ح خردو کلان اجتماعی- بستری است که درآن کارگران و  تو ده های زحمتکش خویشتن را به  مثابه سوژه های خو د رهان می آفرینند و نقاط اشتراک وهمچنین تمایزات خو د را نه فقط با دشمنا نشان پیرامون تضاد منافعشان بلکه هم چنین درمیان خود هم طبقه ای ها باتنوعات و تفاوت های بی شمار درمی یابند و به تقو یت منافع و وجوه مشترک و همچنین غنابخشیدن به تعینات فردی و گرو هی و جنسیتی و …  خود می پردازند. دراین معنا تعین طبقاتی داده ای یکدست و ازقبل موجود نیست که همه باید درقالب آن ذوب و  یکدست شوند، بلکه امری است درحال شدن ورنگین کمان که براساس اشتراکات و تمایزات فردی و گرو هی و دربرگیرنده منافع همه آنها ساخته می شو د.  گرچه با خو دآگاهی کارگران و زحمتکشان  به هستی اجتماعی خو د،  درعین حال زمینه های  نفی آن نیزفراهم می می شو د(پرو لتاریا درعین حال ازمنافع کل بشریت و نو ع انسان دفاع می کند و هدفش عبو رازتقسیم جامعه انسانی  به طبقات است). تردید نکنیم که اگرقراربو د مطالبات و اراده استثمارشدگان بطو رمستقیم و بی و اسطه جاری شو د (و یا آنها قادر به اعمال دمو کراسی مستقیم بو دند)،  نظام طبقاتی و دستگاه های اتوریته آنها حتی یک رو زهم  دوام نمی آورد. تداوم استثماربدون  وجو د ماشین دو لتی و انواع و اقسام دستگاه های قهرعریان و غیرعریان و انحصار وسائل فرهنگی و ایدئولوژیکی و سازماندهی های استواربرسلسه مراتب و ازبالابه پائین امکان پذیرنیست. دشو اری چپ فرقه ای آنست که قادربه فهم رابطه بین سازماندهی عمودی و جامعه طبقاتی، استثمارو دمو کراسی صوری (و غیرمستقیم) و نیزرابطه تنگاتنک سو سیالیسم و دمو کراسی مستقیم و مشارکتی نیست. و فراترازآن، سازماندهی عمودی و  مبتنی بر سلسه مراتب را به بخشی ازهویت و جودی و ارزشی خو یش تبدیل کرده است! و حال آنکه باردیگر باید با صراحت اعلام داشت که  تحقق سوسیالیسم بدو ن دموکراسی مستقیم و مشارکتی و بدست خود کارگران و زحمتکشان و بدون آنکه همچون سو ژه ها و فاعلین و سازندگان سو سیالیسم درصحنه ظاهرشو ند  قابل درک نیست(بهتراست یک باردیگر سرو د انترناسیو نال را باعنایت به همین مساله مرورکنیم تا معلوم شود چه آتشی دردل آن نهفته است). پیش فرض مارکس درپروژه  سوسیالیستی اش، دموکراسی مستقیم بوده است ولو  آنکه ظرفیت های زمانه وی مثل هرمورد دیگری،  تحقق پروژه او را مشروط می کرده است. اما این که بخواهیم این عوامل محدو دکننده را بخشی از عناصرذاتی این پرو ژه بدانیم البته جزالتقاط آن با نظامی که درصدد نفی آن است نیست.  تفاوت کیفی و جو د دارد بین کسی که برای دمو کراسی هرچه مستقیم ترمبارزه می کند و دراین راستا محدو دیت هائی به او تحمیل می شو د و او دایما درستیزبا آن محدو دیت ها قراردارد باکسی که این محدودیت را تئوریزه کرده و آن را به هو یت خود تبدیل می کند.  این که درکجا ایستاده ایم بسیارمهم است. در مبارزه طبقاتی همواره  دو طرف اصلی وجو د دارد  و همیشه  مبارزه ای تنگاتنگ بین دوطرف (و ازجمله درحوزه سازمان یابی) جاری است: ازیکسو  برای اعمال دمو کراسی ازپائین و نقش آفرینی مستقیم ازجانب کارگران و ازسوی دیگر برای درهم کوبیدن خود کنشگری آنها و یاد آوری خط قرمزهای نظام حاکم.  همانطورکه اشاره شد وقتی که کارگران برای اعتراض به صحنه می آیند، که فراوان می آیند، درگوهرخود جزنمایشی ازاعمال دموکراسی مستقیم و مداخله مستقیم نیست. و این هم  بدیهی می نماید که کمو نیستها کفه اقدام مستقیم را تقو یت کنند. آنها نمی تو انند با بازی دردو بساط  تخم مرغ های خو د را  دردو سبد به چینند.  درهرمبارزه و اعتراضی  همو اره بدرجاتی زمنیه های مناسبی برای فراتررفتن و تقو یت اعمال بیشتر دموکراسی مستقیم بو جو د می آید که به نوبه خو د بستری است برای پرورش کارگران درمکتب مبارزه و درجهت اعمال  دمو کراسی مستقیم دراشکال عالی تر . بااین و جو د بدلیل سنگینی کفه برخی کلیشه ها و یا منافع فرقه ای هستند کسانی که هنوزهم بین سازمان یابی افقی یعنی ظرف مناسب برای اعمال دمو کراسی مستقیم و سازمان یابی عمو دی یعنی ظرفی مناسب برای اخته کردن دمو کراسی سرگردانند.
نتیجه گیری:
اولاهرسه این عرصه ها- رابطه آزاد و هم بسته فرد و جمع، اقدام مستقیم توده ای و دموکراسی مستقیم و مشارکتی- هرکدام به جهتی  با نو ع مناسبات اجتماعی  که انسانها با هم برقرارمی کنند، و لاجرم  نو ع  و چگونگی سازمان یابی آنها، و کم وکیف اعمال دمو کراسی مرتبط هستند. تنها ازطریق تقو یت عیاردمو کراسی مستقیم و باندازه ای که تاریخا جنبش های طبقاتی- اجتماعی قادر به اعمال شده اند توانسته اند علیه نظم مو جو د برآشو بند و با ایجاد رخنه درسیستم های حاکم و ازجمله گسستن نظم هرمی و سلسه مراتبی کنترل کننده جامعه ازبالابه پائین راهی بسو ی  آزادی و رهائی بگشایند. ثانیا درمتن آن به تحکیم دستآوردهای خود پرداخته و به ابداع وآفرینش اشکالی ازسازمان یابی ها موفق شده اند که  ظرفیت های بالقوه نهفته تاریخی برای تقویت دموکراسی مستقیم را فعلیت بخشند. تقو یت دمو کراسی های غیرمستقیم و تحمیل آن به طبقات حاکمه نیزازدیگردستآوردهای مداخله مستقیم و اعمال دموکراسی مستقیم تو ده ها بوده است. ناگفته نماند که این نوع جهش های تاریخی نه فقط بورواژی را، بلکه حتی کمونیست ها را نیزبدرجاتی غافلگیرکرده است.

دموکراسی مستقیم و کمون ها و شو راها
درواقع کمونها و شوراها ازآن نوع سازمان یابی ها  بوده اند که درچهارچو ب امکانات و ظرفیت های  تاریخی خود  توانسته اند یک گام بزرگ از دموکراسی محدو د و نیم بند زمانه خود (و نه الزاما درمقیاس روسیه ) فراتررفته  و مجامع مستقیم  خود را در کارخانه ها  و یامحلات بوجود آورند و باطرح اصل فراخو انی و تمهیدات دیگربرآن بوده اند که حتی الامکان خو دمختاری نمایندگان را نیزتحت کنترل خود بگیرند. این کمو نها و یا شو را ها درست باین دلیل و باندازه ای که حامل دموکراسی مستقیم بوده اند (و حتی به اندازه ای که تو انسته اند اراده و خو است مجامع خود را به نمایندگانشان تحمیل کنند و آنها را تحت کنترل خو یش بگیرند) یک حرکت نو تاریخی و گشاینده محسوب می شوند. گرچه آنها ازمحدودیت های خو د نیزرنج برده اند. درهمان حال به اندازه ای که خود را  درتار و پود نظام نمایندگی و اتو ریته های جداشده ازخو د سازمان داده اند التقاطی بوده اند و سرانجام نیزبه همین دلیل ازتک و تا افتاده اند. بدیهی است که امروزه سازمان یابی های ازنوع  شو راها و یا کمونها و نظایرآن تنها می تو اند با برداشتن گامهای هرچه بیشتری درجهت اعمال دموکراسی مستقیم، بااستفاده ازظرفیت نهفته در جوامع کنونی، معنا داشته باشند. خلاصه آنکه سازمان یابی افقی  یکی از ویژگی های مهم جنبش های اجتماعی-طبقاتی نو ین است که بدو ن درک اهمیت و جایگاه تاریخی آن، درک ما ازمبارزه طبقاتی و ازمقوله دمو کراسی مستقیم و مشارکتی و جهان دیگری که می تواند برشالوده آن ساخته شود، ناقص خواهد بو د. چراکه نقش آفرینی کارگران و همه استثمارشو ندگان به مثابه سوژه های خودرهان و خود کنشگردرگرو آن بو ده و  بدون آن قابل تصو رنیست. معنای دیگرآن این است که عصرسوژه گی احزاب و نخبگان و رهبران و امثال آنها- سوژه گی درمعنای جایگزین اراده کارگران و زحمتکشان شدن- درچنین فرایندی بلاموضو ع گشته و باید درارتباط با چنین فرایندی به بازتعریف کارکرد این گونه تجمعات و تشکل ها  پرداخت. آن ها و جو د خو اهند داشت اما نه درنقش رهبرو یا “حزب سو ژه گی” تاکنونی بلکه درخدمت تقو یت مردم سوژه گی و تو ان خو درهائی آنها.

تاریخ انتشار : ۲۴ دی, ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا

دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»

بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!