اخیرا میزگردی بین اصلاح طلبان و اکثریت با شرکت آقایان رجبعلی مزروعی و احمد پورنقوی (بهمراه آقای پرزین، یکی ازاعضای اتحاد جمهوری خواهان) در شهر اسن به مناسبت بزرگداشت بنیانگذاری جنبش فدائی توسط سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت ) – واحد غرب آلمان برگزار شد.
در این میزگرد (۱ ) باوجود آن که اقای مزروعی (سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و از فعالان اصلی شورای سبز امید) مواضع شناخته شده اصلاح طلبان و سبزها در مورد بی معنا بودن جدائی دین ازحکومت و سیاست را مجددا مطرح ساخت و مدعی شد که در کشورهای اسلامی قطعا فقه و اسلام یکی از منابع قانونگذاری خواهد بود و آن را امری طبیعی و از لوازم دموکراسی دانست، نماینده سازمان اکثریت آقای پورنقوی با تقسیم سکولاریسم به مذهبی و غیرمذهبی به استقبال آن رفته و لحظه حاضر را بروز یک لحظه تاریخی دانست که توسط دو جریان تحولخواه برداشته می شود. نگرانی و دغدغه اصلی ایشان در این گفتگوها، بی توجهی سبزها و اصلاح طلبان به نقش نیروهای دیگر (علیرغم آن که آنها نیز خود را سبز می دانند) و کم بهادادن به اهمیت استمرار همکاری بود که گویا همیشه مورد کم مهری اصلاح طلبان قرارداشته است. از صحبتهای آقای پورنقوی معلوم بود که مبادرت به این نوع نشستها و گفتگوها برای هموارکردن شالوده همکاریهای مستمر امر تازه ای نیست. البته در طی همین روزها، یک مورد از آن را در کنفرانس پشت درهای بسته اولاف پالمه شاهد بودیم که با حضور (ویدئوئی) مجتبی واحدی و شهریار آهی و برخی گرایشهای جمهوریخواه و مدعی “چپ” تشکیل شد. کارگردانان اصلی آن نشست، علاوه بر خود اکثریت، محسن سازگارا و شهریارآهی (و طالبی) بودند. به این ترتیب اکثریت یک بار دیگر با چوب حراج زدن به سنت رزمندگی و میراث جانباختگان جنبش فدائی، به فکر موج سواری افتاده است. ظاهراً در گذشته این عرصه را آقای فرخ نگهدار به طور انحصاری در دست خود داشت، اما اکنون رفقای همسنگر وی همچون پورنقوی، فریدون احمدی و بهزاد کریمی هم وارد گود شده و به این صرافت افتاده اند که چرا خودمان نه؟ چرا ما نتوانیم با استفاده از هنر چرخ زدن حلقه وصل بین نیروهای تحولخواه اعم از سلطنت و اصلاح طلب و جمهوریخواه و چپ و راست نشویم و خود را از یک دریا نعمت “ماست” بی نصیب کنیم؟ به این ترتیب روح سرگردان آقای فرخ نگهدار همچنان در گوشه و کنار این جریان به پرسه زنی مشغول است.
جالب است که همه این بندوبستها و ذبح کردن دموکراسی تحت عنوان دموکراسی زبان بسته صورت می گیرد؛ چرا که اگر در آغازانقلاب می شد آرمان دموکراسی و عدالت اجتماعی را تحت عنوان “مبارزه ضدامپریالیستی” به ثمن بخس فروخت، در جهان امروز دموکراسی را بدون توسل به خود دموکراسی نمی توان ذبح کرد.
ناگفته نماند که نظرات رجبعلی مزروعی در مورد رابطه دین و دولت (که در سند جبهه مشارکت هم آمده) عیناً بر اساس نظرات و استدلالهای آقای سروش قرار دارد که نقد پیرامون آن را می توانید در لینک ضمیمه مشاهده کنید (۲).
۱- https://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=VA4iMxqq73s
۲- سکولاریسم و”اسلام اخلاقی” سروش
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/2011/10/blog-post_16.html#more