علی خامنەای رهبر، جمهوری اسلامی، درآغازهرسال، بە هنگام ارسال پیام تبریک سال نوخویش، نام وشعاری نیز برای سال جدید انتخاب می کنندودولت وملت را بە پیگیری اهدافی کە برای هر سال تعین کردە است فرا می خواند. مسولین دولتی و مدیران وکارگزارن نهادهای تحت رهبری او نیز، هرباربدنبال اظهارات رهبر، بلافاصلە بە صحنە می آیند و پس ازتمجید و تحسین رهبربە او و مردم، وعدە برنامە ریزی وبسترسازی برای پیشبردمنویات حکیمانە رهبرمی دهند. مردم نیزاصولا کە می دانند نظرو رای شان درنزد رهبروکارگزاران ایشان پیشیزی نمی ارزد وازنام آنها صرفا برای رعایت تشریفات وتزیین فرمایشات رهبرسوءاستفادە می شود وگوششان ازاینجور وعدەها پرشدە است، برغم تبلیغات پر سرو صدایی کە هر بار پیرامون شعارهای رهبر در رسانە ها بعمل می آید، توجهی بە آن نمی کنند و آنها را چیزی بیش از شعار تو خالی بە حساب نمی آورند. درنتیجە در پایان هر سال، نە تنها هیچیک ازهدف گزاری های رهبر فرزانە و شعارهای منتخب او متحقق نمی شوند، بلکە وضع امورهدف گزاری شدە توسط رهبر در پایان هر سال، بمراتب بدتر ازپیش می شود. البتە نگاهی بە نام گزاریها واهداف تعین شدە رهبردر ۱۹ سال گذشتە ، زمانی کە با برخورد شخص رهبر سنجیدە شود، نشان نمیدهد کە خود اونیز، دراینمورد خیلی جدی بودە است، زیرا کە رفتار رهبر حکومت نیز در همە احوال مغایر وبعضا متضاد با نامگذاری ها و اهداف خود برگزیدە اش بودە است. بعنوان نمونە رهبرجمهوری اسلامی، سال ۱۳۸۴ را سال «همبستگی ملی و مشارکت عمومی»، سال۱۳۸۶ را سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی»، سال۱۳۸۷ را سال «نوآوری و شکوفایی»، و سال۱۳۹۰را سال «جهاد اقتصادی» اعلام کردە بود. اما همانگونە کە اشارە شد، تمام شواهد از آمارها و اظهارات پارەای از کارگزاران و نهادهای حکومتی گرفتە تا بررسی های مستقلانە کارشناسی ومشاهدت مردم نشان می دهند، کە هیچ کدام از این هدف گذاری های رهبرعملی نشدە وحتی رفتار و نتایج متضادی را در پی داشتە است. با این حال و بە رغم این شکست ها، آقای خامنەای هنوز از انجام این کار خستە نشدە و سال۱۳۹۱را سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی»، اعلام کردە است. رهبر جمهوری اسلامی، در قسمتی از پیام تبریک نوروزی ا ش گفتەاست : «همه مسئولین کشور، همه دستاندرکاران عرصهى اقتصادى و همه مردم عزیزمان را دعوت میکنم به این که امسال را سال رونق تولید داخلى قرار بدهند. بنابراین شعار امسال، «تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه ایرانى» است. ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانى حمایت کنیم؛ از سرمایهى سرمایهدار ایرانى حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملى امکانپذیر خواهد شد ». رهبر جمهوری اسلامی در زمانی، ظاهرا بە فکر رونق دادن بە تولید ملی وحمایت از کار و سرمایە ایرانی افتادە است، کە حتی بر پایە آمارهای دولتی تولید داخلی در طێ سالها های فرمانروایی او، در اثر رفتار و سیاستها حکومت و بویژە دراثرسیاست آزاد سازی قیمتها، (هدفمند کردن یارانە ها) متلاشی گردیدە، شمارواقعی بیکاران تنها طی سال گذشتە بالغ بر یک ملیون افزایش یافتە و مرز ۵ ملیون را پست سرنهادە است، بطوریکە هم اکنون کمترکارخانە یا موسسەای را می توان یافت کە از ۲ ماە تا ۲ سال بدهی معوقە بە کارگران خود نداشتە باشد. وازاینها گذشتە بالغ بر ۶۰۰ میلیارد دلار، در آمد های نفتی بجای اینکە صرف تقویت و توسعە زیر ساختهای اقتصادی واجتماعی شود بە اشکال مستقیم و غیر مستقیم یا حیف و میل گردیدە و یا در نهایت بە جیب کارگزاران حکومت رفتە است و تحریمهای بین المللی درآمدهای ارزی و واردات و صادرات را بە شدت محدود کردە است. در شرایطی کە امکانات اقتصادی کشو ر و ارتباطات سیاسی و بازرگانی حکومت با کشورهای خارجی محدود شدە است، دولت بی کفایت وفاسد ونا پاسخگو است، مجلس فرمایشی و فاقد قدرت و توانایی است، مهمترین دغدغە واختلاف جناح های حکومتی معطوف بە باز تقسیم قدرت و ثروت است و نە سرو سامان دادن بە اقتصاد و وضع کشور وحکومت مشروعیت خود میان مردم را از دست دادە است، معلوم نیست کە آقای خامنەای با کدام امکانات و پشتوانە می خواهند، تولید ملی را از تلاشی نجات دهند و بیکاری فزایندە را مهار نمایند؟ حتی اگر تجربە شکست ها وخلف وعدە ها و ترفندهایی پیا پی پیشین رهبر جمهوری اسلامی را کنارنهیم وفکرکنیم کە آقای خامنەای، اینبارخطر را جدی گرفتە وملتفت شدە است کە وضعیت شوخی بردار نیست، مملکت درگرداب بحرانهای فرسایندە متعددغوطە وراست ، سرکوب واختناق دیگرپاسخگو نیست وشرایط ، امکان اعتراضات اجتماعی تودەای و رادیکال ترشدن اعتراضات در صورت تداوم بحران ها را اجتناب نا پذیر کردە است ، بخواهد با رونق تولید ملی ، هم نیازهای مصرفی جامعە را کە تا کنون با پول نفت از خارج وارد می شد تامین کند وهم بیکاری را مهارنماید، اینباردیگر نە کسی حرفهای او را باور خواهد کرد و نە او می تواند با کارگزاران فاسد وناکارا یی کە تبعیت آنها از ولی فقیە تابع سهمی است کە از ثروت و قدرت نصیبشان می شود ونە هیچ چیزدیگر، دراینکارموفق شود. خامنەای همیشە میانە و پیوندهای بیشتری با تجار وبازاریان محافظە کارونزدیکی کمتری با صاحبان تولید وصنعت داشتە است. سیاستهای رهبرجمهوری اسلامی و جنا ح های محافظە کار تا کنون بە همان اندازە کە سبب ساز تلاشی صنعت، تولید، افزایش بیکاری، سقوط دستمزد و از بین رفتن حقوق سندیکایی و اجتماعی کارگران و زحمتکسان شدە است، سرمایداری محافظە کار بازار و روحانیان متحد آنها را فربە کردە است. این پیوند ومنافع متقابل حاصلە از آن محکم تر از آن است کە بە آسانی گسستە گردد. درواقع خامنەای و بازار نە از روی دلسوزی برای تولید واشتغال کە از روی ناچاری وبواسطە نگرانی ازمحدود شدن امکان واردات و کاهش سود تجار، تودەای شدن اعتراضات ونیرومند شدن جنبش سراسری است کە بدنبال ضربات سنگین شان بە تولید واشتغال دو بارە بە یاد تولید ملی افتادەاند. اگر بازرگان کهنە کار و ثروتمندی مثل آقای عسگر اولادی کە از ارکان سرمایە داری محافڤە کار تجاری محسوب می شود، بە دفاع از مناسبات اقتصادی ایران وچنین برمی خیزد، نە از تمایل و گرایش ایشان بە کمونیسم، بلکە از تشخیص منافع طبقاتی واقتصادی ایشان درلحظە حاضراست، کە باسیاست فعلی حکومت نیزهنوزانطباق دارد. این رویکرد رهبرجمهوری اسلامی نیزازاین قاعدە مستثنی نیست. درواقع تعین کنندە وجهت دهندە اصلی سیاست برغم گسترش نفوذ نظامیان درحکومت هنوزهمچنان بازار است. بیشترین سهم ازدرآمدهای نفتی نیز تا کنون نصیب سرمایە داری تجاری ودلال گردیدە است. اما بازار بواسطە منفعت کلانی کە ازدرآمدهای نفتی بە جیب می زند، با افزایش تنش هائ کە منجر بە گسترش تحریم ها شود مخالف است. از این رو دور از انتظار نخواهد بود کە از نفوذ و موقعیت بازار بە مثابە عامل مهمی درتعدیل سیاست خارجی رژیم بهرە گرفتە شود. صادق کار