مذاکرات هسته ای ایران و گروه۱+۵ در استانبول برگزار شد و طرفین از جو ایجاد شده در این دور از گفتگوها ابراز رضایت داشتند. دور بعدی مذاکرات در بغداد در بیست و سوم ماه می برابر سوم خرداد انجام می شود.
در فاصله مذاکرات استانبول تا بغداد نظراتی ابراز می شوند که طیفی از خوشبینانه ترین دیدگاه ها تا بدبینانه ترین نظرات را در بر می گیرند. برای برگزاری مذاکراتی خردمندانه، عزتمندانه و سودمند برای منافع ملی لازم است نکاتی چند در نظر گرفته شوند.
فضای مذاکرات
۱- هدف از مذاکرات نه سازش و نه مذاکره برای مذاکره است. مذاکره باید برای رسیدن به هدفی صورت گیرد که منافع طرفین را تامین کند. ایران طبعاً دغدغه منافع خویش را دارد هرچند خروج از بن بست نیز، البته با حفظ اصول، هدف است.
۲- استراتژی تعاملی و گام به گام بودن مذاکرات رویکردی درست و مفید است.در برابر هر گام ایران، غرب باید گامی واقعی و نه وهمی را بردارد. برداشتن هر گام آینده باید پس از تحقق رسمی و عینی گام پیشین باشد.
۳- ادبیات حاکم بر مذاکرات اهمیت بسیاری دارد. هرگونه ادبیات تحکمی، واکنشی تند از سوی ایران را بدنبال خواهد داشت. اگر قرار است روال برد- برد بر مذاکرات حاکم باشد، ضروری است این احساس در طرفین به وجود آید. تاکید بر سیاست چماق و هویج و اتخاذ ادبیات متناسب با آن در شأن مردم ایران نبوده و در مسیر مذاکرات اختلال ایجاد می کند. ملت ایران و رهبران آن همواره بر رویکرد منطقی تأکید داشته و نه فریب هویج را می خورند و نه ترسی از چماقهای وهمی دارند. لذا فقط و فقط استدلالهای منطقی و تامین منافع ملی ایران راهگشا خواهد بود.
۴- در مذاکرات، همواره طرفین در پی رسیدن به نقطه اشتراکی هستند که حد فاصل میان بالاترین و پایین ترین سطح تقاضاست و مسیر مذاکرات تعیین می کند نقطه مطلوب در زمین کدامیک از طرفین قرار دارد. هیچ کدام نمی تواند خواهان تأمین حداکثر خواست خود باشد، زیرا این به معنای توقف مذاکرات خواهد بود. باید به نقطه ای مطلوب برای طرفین دست یافت.
۵- فضای ذهنی مذاکرات تاثیری قاطع در نیل به نتیجه دارد. تا پیش از مذاکرات استانبول فضای بی اعتمادی بر مذاکرات حاکم بود. ظاهراً فضای مذاکرات استانبول حاکی از خوشبینی طرفین است. این فضای ذهنی خود ارزشمند است ولی باید واقعیات در گامهای آتی هم آن را تأیید کنند.
۶- مدیریت مذاکرات هسته ای ایران تاکنون از فراز و نشیب برخوردار بوده است ولی لحن قاطع مذاکرات اخیر حاکی از هنر رهبری در تأمین منافع ملی از طریق ایستادگی و رسیدن به نقطه مطلوب است. ظاهرأ به نقطه فیصله بخش نزدیک می شویم. از آنجا که مذاکرات از پشتیبانی قاطع رهبری برخوردار است، این امر جدیت ایران برای حل مسئله را نشان می دهد. فضای سیاسی کشور نباید وحدت نظر و عزم ملی در پشتیبانی ازسیاستهای نظام در این ارتباط را مخدوش نماید. لذا
موضعگیریهای نسنجیده و ناهماهنگ از سوی حتی مسئولان ارشد می توانند شدیدأ علیه منافع ملی عمل نمایند.
فضای پیش از مذاکرات
۱- نتیجه مذاکرات هسته ای در بغداد، طعمه سیاسی نیست که چهرههای سیاسی در پی مصادره آن به سود خود باشند. این مسیر تاکنون در چارچوب مدیریت کلان رهبری پیش رفته و هزینه های آن را ملت ایران برای سرافرازی خود پرداخته است.
۲- مدیریت توقعات و انتظارات در شرایط فعلی هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی و هم بطور اخص در محیط مذاکرات اهمیت بسیاری دارد.
شورای امنیت ملی در راستای مدیریت برداشت عمومی(Perception Management) و نیز مدیریت توقعات(Expectation Management) باید هوشمندانه و علمی عمل کند. در این زمینه تاکنون اقدامی اصولی و حرفه ای مشاهده نشده است؛ از این به بعد کوتاهی در این امر پذیرفتنی نیست و به نتایج مذاکرات (قبل، حین و پس از مذاکرات) صدمه می زند.
۳- حال که مذاکرات به گامهای نهایی نزدیک می شوند، عوامل اخلالگر در مسیر مذاکرات در داخل و خارج کشور فعال
می شوند. در خارج همواره لابیها و عوامل رژیم صهیونیستی و نیز بعضی از کشورهای عربی در هنگام حل مسئله ایران با غرب وارد صحنه شده و اخلالگری می نمایند. در داخل کشور نیز تا زمانی که سفارت انگلیس در ایران فعال بود، خطوط مشکوک در این ارتباط فعال می شدند. خوشبختانه این سفارت در این زمان ظاهراً فعال نیست ولی باید نسبت به خطوطی که از موضع انقلابی افراطی در صدد اخلالگری در طی مسیر طراحی شده توسط رهبری برمی آیند، حساس بود. عقل حکم می کند که از مسیری که رهبری نظام ترسیم می کند به دور نیفتیم. هرکس عقبتر یا جلوتر از گامهای مشخص شده قرار گیرد، خلاف مصلحت ملی عمل کرده و نهادهای ذیربط باید آن فرد یا خط را مشکوک تلقی کنند.