پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۲

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۲

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

پیرامون وقایع دوره ی”کانون وستاد” درترکمن‌صحرا

برقراری پیوند جنبش مردم ترکمن‌صحرا با سازمان فدائیان یک امر کاملن عادی و طبیعی بود. واقعیت این است که درمیان تحصیل کرده ها و روشنفکران ترکمن و ترکمن‌صحرا تعداد طرف داران " فدائیان خلق ایران" خیلی بیشتر از بقیه جریانات سیاسی کشور بود. از طرف دیگر در سایر مناطق ایران نیز در بین جریانات غیرمذهبی سراسری چنین وضعیتی برقراربود. بعلاوه مردم ترکمن به لحاظ مذهبی "اهل سنت و جماعت" بودند. همانطور که میدانید همه ی پیروان "اهل سنت و جماعت" درجهان، بویژه درایران تجربه و سابقه ذهنی خوبی از حکام " تشیع دوازده امامی" نداشتند. این سابقه، بعلاوه در ابراز ادعای دروغین بزرگی چون رهبری تمام مسلمانان جهان ضمن تاکید به تشیع دوازده امامی بویژه در قانون اساسی موجب نگرانی می شد. بر بستر مسایل بالا و دفاع سازمان فدائی از مطالبات و خواسته های ترکمن ها پیوندهای محکمی ایجاد شد.

 وهاب انصاری: شما درسالهای ١٣۵٧-١٣۵٨ در ترکمن‌صحرا از نزدیک شاهد رویدادهای این منطقه ازایران بودید. شما زمینه های برآمد وعلت دوام و قوام حرکت مردم ترکمن‌صحرا درآن سال ها را چگونه ارزیابی می کنید؟ حرکت مردم تا چه حدی از “مسأله ی ارضی” متاثر بود و تا چه حدی به مسأله ملی ـ قومی برمی گشت؟

 یوسف کر:  زمینه های جنبش ترکمن‌صحرا درسالهای ١٣۵٧-١٣۵٨ ( ١٩٧٨ و ١٩٧٩ و اوائل ١٩٨٠) را همانند سایر مناطق ملیت های تحت ستم ایران، محرومیت از ابتدایی ترین حقوق بعنوان یک اقلیت ملی و اعمال سیاست ستم چندگانه و تبعیض آمیز رژیم پهلوی، و بعد از انقلاب بهمن ضمن تداوم روش رژیم قبلی ستم ها و تبعیضات ناشی از حکومت مذهبی از نوع شیعه ی ١٢ امامی نیزعلاوه شد. 

 همانطورکه می دانید با بوجودآمدن اتحاد جماهیر شوروی و آغاز دوران “جنگ سرد” در جهان، درایران طی یک توطئه ی شوم استعماری رژیم دیکتاتوری پهلوی تسلط  یافت. آغاز استقرار این رژیم با کودتای اسفند ١٢٩٩/١٩٢١م. روند استقرار سیستم حکومتی مدرن و دموکراتیک در ایران که با پیروزی انقلاب مردم در مرداد ١٢٨۵ هـ.ش/ ١٩٠۶ شروع شده بود را قطع نمود. ولی در ترکمن‌صحرا بدنبال ترک واحدهای ارتش روسیه  در ١٩١٨/١٢٩٧ ترکمن ها براساس اصل های نود تا نود سوم “متمم قانون اساسی مشروطه” http://rc.majlis.ir/fa/law/show/133414  ، حکومت محلی تشکیل داده بودند.

رضا پهلوی درمقام  رئیس دولت و فرمانده ارتش در سال ١٣٠٣/١٩٢۴م. با اعزام سه لشگر حکومت محلی ترکمن ها را از بین برد و به آموزش به زبان ترکمنی پایان داد، و سپس کل ترکمن‌صحرا را بعنوان ملک شخصی اش به تصویب مجلس رسانده،  ازطریق “اداره ی املاک پهلوی” اداره نمود.

 در اینجا برای ملموس تر نمودن برنامه ی رژیم و اقشار سهیم در حاکمیت، به رویدادهائی از کودتای ۲۸ مرداد به بعد که در زمینه سازی جنبش ترکمن‌صحرا در سال های مذکور نقش موثرتری داشتند اشاره می کنم.

 همه آگاهند که کودتا ٢٨ مرداد ١٣٣٢ برای حاکم مطلق نمودن دم و دستگاه سلطنتی و در رأس آن شاه ترتیب داده شد. رژیم پهلوی پس از موفقیت در کودتا در رابطه با ترکمن و ترکمن‌صحرا، برنامه جدیدی را با جدیت پیگیری می کند. مسئولیت اجرائی برنامه تحت نظارت مستقیم شاه به وزیر دربار که آن زمان اسدالله علم بود، واگذار می شود. طبق این برنامه، از یکطرف واحدی از گارد ویژه سلطنتی در کنار محدوده ی زراعی بزرگی که “شاه مزرعه” نامگذاری شده و در محدوده شهرستان آق قلعه از استان گلستان قرار دارد، مستقر می شود، و از طرف دیگر نماینده  ویژه محمدرضا شاه بنام سرلشگـر “مزین” برای واگذاری اراضی مزروعی وسیعی از ترکمن صحرا به فرزندان رضا شاه، و امرای لشگری، روسای کشوری و نیز فروش به قیمت بسیار نازل به کلان سرمایه داران نزدیک به دربار، در شهر گرگان مستقر می گردد، و برنامه ی شوم دربار را بی رحمانه و با دست و دلبازی بیشتر به رشوه دهندگان اجرا می نماید. به عبارت دیگر طبق توطئه ای برنامه ریزی شده، شاه و شاه زاده ها در مالکیت بهترین اراضی مزروعی ترکمن‌صحرا با نوکران بلند پایه رژیم  شریک شدند. و در مقابل تلاش های گسترده ترکمنها ، در دهه چهل موافقت شد، بخش ناچیزی هم باعنوان تقسیم اراضی سلطنتی به مردم ترکمن مجددا فروخته شود. دراینجا لازم به یادآوری است که فروش بخشی از اراضی مزروعی یکبارهم درزمان رضاشاه، بویژه درغرب ترکمن صحرا صورت گرفته بود.

زمینه های بوجود آمدن و دوام جنبش ترکمن صحرا مسایلی بود که در بالا به آنها اشاره کردم.

 وهاب انصاری:  جنبش مردم ترکمن صحرا  درآن سال ها در دوعرصه فرهنگی- اجتماعی ومطالبات سیاسی- اقتصادی عمدگی داشت. تشکل های رهبری کننده این مبارزات نیز در نام خود نیز برهمین دو وجه مبارزه تاکید دارند. یکی “کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن” و دیگری “ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا” بود. پایه این تفکیک چه بود؟ و از نظر مردم ترکمن و فعالین و رهبران آن کدام یک برجستگی داشت؟

 یوسف کر: ازنظر من جنبش خلقها بوِیژه درکشورهای چندملیتی از جمله ایران قاعدتا وجوه بیشتری دارد. وترکمن‌صحرا هم بعنوان جزئی از ایران چند ملیتی مستثنی نیست ولی موافقم که سه چهار وجه آنرا بطورکلی در دوعرصه فرهنگی- اجتماعی ومطالبات سیاسی- اقتصادی خلاصه کنیم.

همانگونه که شما هم تاکید نمودید،  جنبش مردم ترکمن‌صحرا برای رهائی از ستم رژیم پهلوی، پایان دادن به غارت منابع وسرمایه های طبیعی، واجرای تدابیرشوم برای نابودی فرهنگ ملیتی( که توافق دو اردوگاه جهانی بر سر پیروی ازسیاست “حسن همجواری” محدودیتهائی به دربار وشرکا ایجاد نمود) در دوعرصه ی فرهنگی- اجتماعی ومطالبات سیاسی- اقتصادی برجستگی داشت. بدینجهت تشکلهای رهبری کننده  مبارزات برهمین دو وجه مبارزه تاکید داشتند. تشکلهائی چون “کانون فرهنگی-سیاسی خلق ترکمن” و “ستاد شوراهای ترکمن‌صحرا” که اشاره نمودید بعلاوه چند تشکل دیگر قبل از حضور رفقای اعزامی غیربومی به منطقه ازجانب هواداران فعال بومی ایجاد شده بودند. ولی در مرحله ی بعدی فعالین بومی برحسب تمایلات شان برخی در داخل “کانون جوانان پیشگام” و تعدادی هم در داخل “کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن” قرارگرفتند. بطوریکه روشنفکران علاقمند به موارد کاری که جنبه ی روشنفکری وایدئولوژیکی اش عمده بود، بیشتر در”کانون جوانان پیشگام” شهرها فعال شدند، و اساسا تناسب بین آنها در مناطق وموارد مختلف، وروش کاری شان هم متفاوت بود. وستاد هم براثر افزایش روزافزون امورات بخش روستایی “کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن” شکل گرفت. وفعالین امورفرهنگی، هنری، ادبی وامور مربوط به آموزش زبان ترکمنی ومهمتر از همه تلاشگران راه برطرف کردن مشکلات نگارش مستقل زبان ترکمنی در “کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن” قرار گرفته ، وبا بهره گیری از علم ارتوگرافی  و تجریبات دیگران، کار بزرگ وپراهمیت تنظیم الفبا وقوائد نگارش مستقل زبان ترکمنی را توانستند دریک بروشور آموزشی پیش ببرند. اینکار متاسفانه برای نگارش مستقل زبان فارسی هنوزهم صورت نگرفته ونگارش آن به زبان وفرهنگ عبادتی وابسته مانده است. حدود سه سال پیش زنده یاد خلیل مومنی در راه گفتگوی جمعی تلاش بسیاری نمود،  ولی موفق نشد.

 در رابطه با نظرمردم ترکمن درمورد برجستگی کدام یک، می توان گفت که نسبت به مورد ومنطقه فرقهائی داشت ولی تفاوت چندان برجسته ای درمیان نبود. البته هرچه زمان می گذشت روند رویدادهای کشور موجب افزایش ابراز نگرانی از چگونگی تداوم وضعیت حاکمیت دوگانه وبدبختی های احتمالی که برسر مردم، فعالین ومنطقه خواهد آمد می شد. وبیش از منطق مان اعتماد فراوان نسبت به صداقت وتوانائی فعالین موجب میشد که نگرانی مراجعه کننده فروکش نماید.  

 وهاب انصاری:  علت پیوندیابی جنبش مردم ترکمن‌صحرا باسازمان فدائیان را چگونه ارزیابی میکنید؟ 

 یوسف کر: برقراری پیوند جنبش مردم ترکمن‌صحرا با سازمان فدائیان یک امر کاملن عادی و طبیعی بود. واقعیت این است که درمیان تحصیل کرده ها و روشنفکران ترکمن و ترکمن‌صحرا تعداد طرف داران ” فدائیان خلق ایران” خیلی بیشتر از بقیه جریانات سیاسی کشور بود. از طرف دیگر در سایر مناطق ایران نیز در بین جریانات غیرمذهبی سراسری چنین وضعیتی برقراربود. بعلاوه مردم ترکمن به لحاظ مذهبی “اهل سنت و جماعت” بودند. همانطور که میدانید همه ی پیروان “اهل سنت و جماعت” درجهان، بویژه درایران تجربه و سابقه ذهنی خوبی از حکام ” تشیع دوازده امامی” نداشتند. این سابقه، بعلاوه در ابراز ادعای دروغین بزرگی چون رهبری تمام مسلمانان جهان  ضمن تاکید به تشیع دوازده امامی بویژه در قانون اساسی موجب نگرانی می شد. بر بستر مسایل بالا و دفاع سازمان فدائی از مطالبات و خواسته های ترکمن ها پیوندهای محکمی ایجاد شد. 

 وهاب انصاری: در ١٩ بهمن سال ١٣۵٨ مسئولین سازمان در ستاد شوراها تصمیم می گیرند که راهپیمائی بزرگ و سراسری برگزار کنند. در آن مقطع با توجه به حساس بودن منطقه و حساسیت های رژیم به تحرکات و اقدامات سازمان، چه بحث هایی درستاد مرکزی سازمان انجام گرفت؟ چرا تصمیم گرفته شد که راهپیمائی بزرگ  و سراسری برگزار گردد؟ 

 یوسف کر: در این مورد در “ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا” تصمیم گیری نشد.  برای اینکه برگزاری مراسم بزرگداشت سالگرد ١٩ بهمن برای همه ی فدائیان و طرفداران آن یک امر پذیرفته شده و عادی بود. همانند سایر نقاط کشور  در رابطه با امورات آن مراسم “کانون جوانان پیشگام” که در ترکمن‌صحرا درشهرهای گنبد، بندرترکمن و غیره متشکل بودند فعالتر بودند. تا آنجا که به یاد من مانده مسئول اعزامی سازمان به ترکمن‌صحرا  در رابطه با سالگرد “١٩ بهمن” و تاکید مرکزیت سازمان به ضرورت ابراز وجود و غیره درآن شرایط  چند بار  صحبت کرد. حتی جهت بسیج و تشویق “جوانان پیشگام” به شهرها مسافرت نمود و طی جلسه ها و دیدارهای جنبی وغیره در رابطه با اهمیت برگذاری با شکوه “١٩ بهمن” صحبت و تبادل نظر نمود. یکبار هم در جلسه هماهنگی “ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا” موضوع دریافت خبر رفت و آمدهائی از تهران به شهر گنبد جهت سازماندهی توطئه ای را مطرح نمود. ولی طرح مکرر تاکیدات سازمان به برگزاری هرچه بزرگتر راهپیمائی، مانع از طرح ضرورت برگزاری مجمع عمومی برای اعمال خرد جمعی در شرایط حساس منطقه میشد.  البته ضعف اساسی و متاسفانه عمومی  این بود که “شیفته گی به سازمان فدائی” بسیار قوی بود. بدینجهت اصرار و پافشاری به ضرورت اجرای فرمان غیر منطقی سازمانی کسی حاضر به مطرح کردن ضرورت برگزاری مجمع عمومی فعالین برای اعمال خرد جمعی در شرایط حساس و خطرناک نشد. همینطور هم نسبت به نادرست بودن اعزام تعداد قابل توجهی از فعالین برای آموزش نظامی به خارج از ترکمن‌صحرا درشرایط  پیش آمده کسی حرفی نزد. تازه تعدادی از کادر اعزامی سازمان هم که احتمالن در آن شرایط حساس میتوانستند تاثیرگذار باشند، برای فعالیت های اتنخاباتی درحوزه خودشان برای مدتی از منطقه رفتند. به عبارت دیگر جهت اتخاذ تدابیر خردمندانه در برابر توطئه چیده شده برعلیه مردم و زحمتکشان ترکمن‌صحرا خرد جمعی اعمال نشد.

 روز ١٩ بهمن که روز اجرای مراسم برگزاری بزرگداشت آغاز مبارزه جانبازانه و فداکارانه بر علیه رژیم دیکتاتور پهلوی بود. در “ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا”  من شاهد گفتگو ، بحث و تصمیم گیری در اینمورد نبودم. علت این حالت شاید ناشی از محل فعالیتم در غرب ترکمن‌صحرا بوده و من بیشتر برای شرکت در جلسه ی هماهنگی در “ستاد” به گنبد می رفتم.  ولی نباید فراموش کرد که پس از حضور افراد اعزامی سازمان در ترکمن‌صحرا ، بومی ها که هوادار بودند نقش سرباز را داشتند. بااین حال برای امور تدارکاتی اینگونه مراسم در ترکمن‌صحرا نیز همانند سایر نقاط کشور “جوانان پیشگام” علاقمندتر و فعالتر بودند.

 آنچه که بیشتر د ریاد من مانده، مسئول اعزامی سازمان  دائما بر ضرورت نمایش قدرت اصرار و تاکید داشت و بطور ویژه نیرو می گذاشت. مثلن جهت بسیج  و تشویق “جوانان پیشگام”  به شهرهای دیگر می رفت و زنده یاد توماج را هم با خود می برد و طی جلسه ها و دیدارهای جنبی وغیره در رابطه با اهمیت برگزاری با شکوه ” ١٩ بهمن” صحبت می کردند.

  وهاب انصاری:  آنچه که از اخبار وگزارشها، و اقدامات آن دوره درترکمن صحرا به نظر میاید. رهبری سازمان فدائی و مسئولین اصلی ترکمن خواهان جنگ و درگیری با حاکمیت مرکزی نبودند. رهبری سازمان فدائی بلافاصله بعداز آغاز جنگ اول درگنبد وارد مذاکره با دولت میشود. هیاتی از سازمان همراه هیات دولت برای کمک به آتش بس به منطقه اعزام شد. از نظر شما عوامل وعلل به درگیری کشاندن وشروع جنگ در گنبد چی بوده است؟ آیا میشد ازجانب مسئولین ستاد مستقر در منطقه اقداماتی در جهت جلوگیری از وقوع جنگ انجام گیرد؟ 

 یوسف کـُر: گفته های شما درمورد جنگ اول کاملن درست است. ولی فراموش نشود که شرایط منطقه و کشور درمقطع جنگ اول با زمان شروع جنگ درمقطع جنگ دوم گنبد کاملن متفاوت است. وبنابراین ازنظرمن جواب سوال شما درمورد  “عوامل وعلل به درگیری کشاندن وشروع جنگ درگنبد” درجنگهای تحمیلی اول ودوم متفاوت است. علل جنگ تحمیلی دوم درگنبد اساسا برای خاتمه دادن به حاکمیت دوگانه درترکمن‌صحرا تحت رهبری نیروی چپ غیرمذهبی بود. نکته حائز اهمیت در رابطه با این توطئه ی خونبار حکومتی که با توسل به آدم ربائی بقصد قتل فعالین سرشناس یک منطقه ی ملیتی ایران به اجرا درآمد مراجعه به نهادهای بین المللی مدافع حقوق مدنی ازجمله در دادگاه های ذیصلاح بین المللی بوده ومی باشد. وچون به این روش از مقابله با توطئه های خونبار حکومت توجه نشده بود، درابعاد خونبارتری تداوم یافت. 

  وامما در رابطه با سوال ” آیا می شد ازجانب مسئولین ستاد مستقر در منطقه اقداماتی درجهت جلوگیری از وقوع جنگ انجام گیرد؟ “. باید بگویم که به نظر من امکان جلوگیری از وقوع جنگ دوم گنبد وجود داشت. وما قبلن هم با توطئه های تحمیل جنگ مواجه شده، توانستیم اقدامات جنگ افروزانه ی را حنثی کنیم. مثلن یکبار در اواخر مرداد ١٣۵٨ وقتی که بدنبال فتوای آیت الله خمینی در رابطه با کردستان، اوضاع کشور متشنج شد. آشوبگرانی چون حجازی ، غفاری و غیره بهمراه تعدادی از دسته جات شان از تهران به گنبد آمده شروع به تشنج آفرینی نمودند. ولی با پا فشاری دانشجویان اعزامی از “مرکزیت دانشجویان پیشگام” ، مجمع عمومی برگزار کرده ، توانستیم تدابیر ضروری ازطریق اعمال خرد جمعی اتخاذ وتوطئه ی تحمیل جنگ را خنثی کنیم. این موفقیت با برگزاری اجلاس عمومی دو روزه درمنزل زنده یاد حکیم مختوم بدست آمد. این نشست حالت سمینار مشترک مسئولین اعزامی سازمان وافراد بومی که در “کانون” ، “ستاد” وپیشگام فعال بودند، بعلاوه دانشجویان اعزامی از “مرکزیت دانشجویان پیشگام” را داشت. وتدابیر اتخاذ شده، در واقع عقب نشینی های مرحله ای چون پس دادن اماکن دولتی درسراسر ترکمن‌صحرا ، بعلاوه  خودداری از حرکات تحریک آمیز و تلاش در راه  بر قراری آرامش و عادی شدن اوضاع بود. 

  حتی دریک توطئه قبل تر که توطئه گران با کشتن سه دانش آموز روستای کؤچک نظرخانی( به احتمال قوی) تلاش کردند اوضاع را به تشنج کشانده،  آتش جنگ دیگری را برافروزند. “کانون” و “ستاد” با محکوم کردن جنایت ، عکس العمل محدودی نشان داد وخانواده ی مقتولین، شورای و جوانان روستا بخاطر جلوگیری از درگیری در شرایط برداشت محصول، پذیرفتند فقط مراسم سنتی برگزارکنند.

 بنابراین این بارهم  در راه خنثی کردن توطئه جنگ افروزان که خبرش را دریافت کرده بودیم، ابتدا می  بایست از “نمایش قدرت” چشم پوشی کرده، بلافاصله راهپیمایی را لغو وبرای اعمال خرد جمعی درشرایط اضطراری مجمع عمومی از افراد بومی وغیر بومی برگزار می شد. و برسر چگونگی تشنج زدائی ونحوه ی عقب نشینی های مرحله ای گفتگو نموده تدابیری اتخاذ و اجرا می کردیم. حتی بعداز ربوده شدن رهبران برای آزادی رفقای ربوده شده به هیاتی که برای مذاکره آمده بود و نیز به ارگان حکومتی که آنها را اعزام نموده بود، مراجعه می کردیم.  درنظر بگیرید که پایگاه مردمی مان قوی و درنتیجه شرایط پیشبرد تدابیر صلح آمیز بسیار مساعد بود. بطوریکه تا با مردم صحبت کرده ضرورتها را درمیان می گذاشتیم. بسیاریها بهتر از خودما کارهای موثری انجام میدادند. 

به این ترتیب بار دیگر تکرار می کنم که به نظر من امکان جلوگیری از وقوع جنگ دوم گنبد وجود داشت. ما از توطئه مطلع شده بودیم، ومی توانستیم از “نمایش قدرت” دست کشیده در راه چگونگی خنثی کردن توطئه ی جنگ افروزان با گفتگوی جمعی تدابیر لازم را اتخاذ می نمودیم.

 وهاب انصاری:  از جنگ اول در ترکمن صحرا تا جنگ دوم حدود ١٠ ماه فاصله بود. در این فاصله زمانی چه تحولاتی در منطقه و درسازماندهی ستاد مرکزی خلق ترکمن و گسترش توده ایی آن صورت گرفت؟ 

 یوسف کر: دستاوردهای “ستاد” درفاصله بین فروردین تا ١٩ بهمن ١٣۵٨ را می توان چنین خلاصه نمود.

گسترش یافتن تشکل یابی زحمتکشان روستائی درشوراها در فضای ناشی از شکست توطئه ی بزرگ زمین داران  در راه  انداختن جنگ اول.

برداشت محصول غلات کشت شده درپائیز سال ١٣۵٧ را  با همکاری “ستاد” شوراهای روستا برداشت کردند. در واقع پس از سالها خون دل خوردن از  زورگوئیها و مشاهده ی برداشت محصول توسط غاصبان، این بار صاحبان اصلی ، محصول زمین خود را برداشت می کردند. این موفقیت از طریق همکاری زحمتکشان روستائی متشکل شده با روشنفکران انقلابی سازمانیافته بدست می آمد و طبیعی است که موجب تحکیم پیوند مابین آن دو شود. دشمن نیز بدین خاطر دائم در پی توطئه و بهره گیری برای تحمیل جنگ بود. 

بدنبال این موفقیت، کشت شورائی محصولات تابستانی و نیز کشت شورائی پائیزی غلات  را تا اواسط دی ماه با تهیه بذر اصلاح شده با موفقیت انجام دادند.

بدنبال فتوای خمینی در رابطه با کردستان در اواخر مرداد ۵٨ و پی آمدهای آن، سپس کنار زده شدن”دولت موقت بازرگان” که دولت لیبرال مذهبی حزب “نهضت آزادی ایران” بود. در ترکمن‌صحرا “ستاد” از اواخر تابستان طرح ایجاد اتحادیه های روستائی را باموفقیت پیشبرد.  از جانب دیگر ، طرح تشکیل کانون های جوانان پیشگام، مهندسین، پزشکان و فرهنگیان در شهرهای ترکمن صحرا و همچنین سازماندهی دانش آموزان مدارس ترکمن صحرا بلاوقفه پیش رفت و این نوع موفقیتها ، دشمنان آزادی و زحمتکشان را بوحشت می انداخت. ولی متأسفانه مرکزیت سازمان بر خلاف انتظار ما بفکر مباداها و توطئه هائی که درسراسر ایران جریان داشت، نبوده. و ما هواداران فعال و شیفته ی سازمان درترکمن‌صحرا هم در برابر ابراز نگرانی های مردم، کاری جز تلاش برای آرام کردن آنها نکردیم.  

وهاب انصاری:  در ١٩ بهمن سال ١٣۵٨ مسئولین سازمان درستاد شوراها تصمیم میگیرند که راهپیمائی بزرگ و سراسری برگزار کنند. درآن مقطع باتوجه به حساس بودن منطقه و حساسیتهای رژیم به تحرکات و اقدامات سازمان، چه بحثهایی درستاد مرکزی سازمان انجام گرفت؟ چرا تصمیم گرفته شد که راهپیمائی بزرگ و سراسری برگزار گردد؟ 

یوسف کر: روز ١٩ بهمن، روز بزرگداشت آغاز مبارزه جانبازانه وفداکارانه برعلیه رژیم کودتائی پهلوی می باشد. و در “ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا”  من شاهد گفتگو، بحث وتصمیم گیری دراینمورد نبودم. علت این حالت شاید ناشی از محل فعالیتم درغرب ترکمن‌صحرا بوده و من بیشتر برای شرکت درجلسه ی هماهنگی  که در “ستاد” برگذار می شد به گنبد می رفتم.  ولی نباید فراموش کرد که پس از حضور افراد اعزامی سازمان درترکمن‌صحرا، بومی ها که هوادار سازمان بودند نقش سرباز را داشتند. بااین حال برای امور تداکارتی اینگونه مراسم درترکمن‌صحرا نیز همانند سایر نقاط کشور “جوانان پیشگام” علاقمندتر و فعالتر بودند.

 آنچه که بیشتر دریاد من مانده،  مسئول اعزامی سازمان دائما بر ضرورت نمایش قدرت اصرار وتاکید داشت و بطور ویژه نیرو می گذاشت. مثلن جهت بسیج و تشویق “جوانان پیشگام” به شهرها دیگر می رفت و زنده یاد توماج را هم باخود می برد وطی جلسه ها ودیدارهای جنبی وغیره در رابطه با اهمیت برگزاری با شکوه ” ١٩ بهمن” صحبت می کردند.

درپاسخ به سوال چهارم، به موارد مهم وقابل توجه دیگری اشاره کردم، و دراینجا آنها را تکرار نمیکنم.

وهاب انصاری: واقعه ربودن وکشتار رهبران مردم ترکمن رفقا شیر محمد درخشنده توماج، مختوم، واحدی و جرجانی چگونه بود؟ شما چگونه مطلع شدید؟ سازمان ومسئولین ستاد چه اقداماتی برای آزادی و اطلاع از وضعیت آنان انجام دادند؟ در آن زمان مسئولین رژیم چه پاسخی به این پیگیریها دادند؟

یوسف کر:  درباره ی واقعه ی دردناک و دلخراش ربودن،  شکنجه کردن وکشتن  رهبران مردم ترکمن و اقدامات سازمان برای نجات اعضایش را آن زمان درنشریه ی “کار” درج کردند.  ومن اطلاعات بیشتری درباره آن ندارم. و در سی و سه سال (  ١٣۵٨ تا ١٣٩١) بعد از آن جنایت رژیم ، فقط یکبار از زبان یکی از افراد مرکزیت سازمان آقای امبیر ممبینی درسخنرانی دربرلین در مراسم سالگرد کشتار چندهزار زندانی سیاسی درشهریور ١٣۶٧، صحبت خود را با اشاره به جنایت رژیم درکشتار  رهبران ترکمن شروع نمود وگفت “ما باید از آن واقعه می آموختیم که با چه موجوداتی طرف هستیم”، که متأسفانه درس لازم گرفته نشد.( کاش این سوال را به مسئولین و کادرهای اعزامی سازمان به ترکمن‌صحرا هم طرح می نمودید.)  لابد بیاد دارید که رهبران ترکمن  برای ادامه ی مذاکره با هیأت ویژه ی دولت که به خاطر صرف شام قطع شده بوده، درمسیر محل مذاکره ربوده شده وبدنبال چند روز شکنجه به قتل می رسند. وجسدشان هشت روز بعداز ربوده شدن درجنگل بین گنبد وبجنورد یافت می شوند. این واقعه ی دلخراش برای ترکمنهای ایران یادآور واقعه ی کشتن فرمانده وافراد نیروی انتظامی غرب ترکمن‌صحرا با توطئه ی سرگرد حکیمی دست نشانده ی بنیانگذار رژیم پهلوی که آن زمان نخست وزیر وفرمانده کل قوا( سردار سپه) بود، می باشد. سرگرد حکیمی هم به دستور رضا پهلوی که تمام امور کشور را به تنهایی دردست داشت، دراردیبهشت ماه ١٣٠٣/١٩٢۴ واحد تحت فرماندهی آتا خان را که از واحدهای نیروی انتظامی حکومت محلی ترکمن‌صحرا بوده، ابتدا برای آموزش نظامی چند روزه و دریافت حقوق، به مرکز ولایت استرآباد( شهر گرگان کنونی) فرا می خواند، وسپس در مسیر بازگشت به گمیش تپه( گمیشان کنونی) در داخل جنگل، درمحلی نزدیک به آخرین روستای فارس نشین بنام “ماتر کلا” به قتل می رساند.

 پیشنهاد میکنم گروه کار مسایل ملی- قومی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)  قبل از انتشار ویژه نامه اش یک سیمینار بخاطر بررسی این جنایت حکومتی و اقداماتی که شرایط امروز می طلبد برگزار کند. به این سمینار علاوه بر ترکمنها دوستانی چون اسفندیار کریمی ، رضا جوشنی و حسن جعفری که  از مسئول اعزامی سازمان به ترکمن‌صحرا بودند هم دعوت شوند.

 اما اینکه من چگونه مطلع شدم :  در روز  ١٩ بهمن ١٣۵٨ درشهر بندر ترکمن همانند روز  ١٩ بهمن سال ١٣۵٧ با شرکت هواداران سازمان فدائی  درغرب ترکمن‌صحرا مراسم  روز بزرگداشت آغاز مبارزه جانبازانه و فداکارانه برعلیه رژیم دیکتاتور وخیانتکار برملت وکشورمان، از دبیرستان مختومقلی بسوی میدان کارگر راهپیمائی شد. و برنامه ما در آنجا با پخش تقاضای کمک گردانندگان رادیو تهران از فدائیان ومجاهدین در روز ٢٢ بهمن ١٣۵٨ شروع شد وسپس با خواندن پیام مرکزیت سازمان به مناسبت بزرگداشت این روز تاریخی ادامه یافت. در جریان اجرای این بخش از برنامه یکی از هوادارن غیر ترکمن سازمان مرا کنار کشید و گفت “در گنبد شایعه شده که شب قبل رفیق توماج را بهمراه چندنفر از رفقا دزدیدند ، وبه راهپیمائی از جانب سپاه و کمیته حمله شده ” .  واز عصر آن روز جماعتی از اهالی در اطراف دفتر “کانون” در بندرترکمن جمع شده ضمن ابراز نگرانی می پرسیدند “کدامیک از شایعات مختلفی که شنیده میشود به واقعیت نزدیک است؟” ، ماهم درمقابل جواب نداشتیم. از گنبد برای ما خبری نرسیده بود، ودر نتیجه از واقعیت واقعه خبر دقیقی نداشتیم.  بالأخره با طولانی شدن بلاتکلیفی و نیز فشار مردم،  با هواداران و حامیان فعال کانون و “جوانان پیشگام بندرترکمن ” تصمیم گرفتیم بهمراه مردم به بخشداری رفته، هم مخالفت خود را با جنگ در ترکمن‌صحرا  اعلام کنیم و هم خواهان ارسال تقاضای کتبی مردم برای حل مسالمت آمیز درگیری شهر گنبد به مرکز استان و وزارت کشور  شده، اعلام نمائیم که تا دریافت جواب، دربخشداری به بست می نشینیم. بدنبال این اقدامات، “جوانان پیشگام بندرترکمن” هم بابخشی از جوانان شهر دریکی از مساجد( احتمالن مسجد آخوند آسوده) بست نشسته خواهان همکاری آخوندها ، معتمدین شهر و دیگران برای حل مسالمت آمیز درگیری شهر گنبد شوند.  

٢٣ فوریه ٢٠١٣   

تاریخ انتشار : ۹ اسفند, ۱۳۹۱ ۱۱:۲۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا