درادامه معرفی کوتاه جامعه شناسان بورژوازی غرب امروزاشاره کوتاهی به زندگی وآثاراروین گوفمان فرانسوی وپیره بوردیوکانادایی می شود .گوفمان یهودی تباردرسال ۱۹۲۲ میلادی درکانادا بدنیا آمد ودرسال ۱۹۸۲ درآمریکا درگذشت .
نتیجه ۳۰ سال کارعلمی اویازده کتاب پرخواننده است که به چندین زبان مهم خارجی ترجمه شده اند. ازجمله صفات گوفمان به فروتنی، انتقادی بودن، واخلاقگرایی اواشاره می شود. سبک تحقیق اودر جامعه شناسی، استفاده ازمیکرسکوب تجزیه وتحلیل است.
گوفمان بعد ازمرگ ونشرشاهکارش یعنی کتاب ” تجزیه وتحلیل چهارچوبی ” درسال ۱۹۸۲ معروف شد. اودر ابتدا شاگرد اندیشه های امیل دورکهایم بود. وی بجای موضوعات کلان ساختارهای اجتماعی به مسائل خردروزمره زندگی پرداخت وآنانرا بزرگ ومهم نمود. امروزه اشاره میشود که اوهیچگاه جامعه شناسی کلان را نیز فراموش نکرد.
ادعای اینکه گوفمان درجامعه شناسی به کلی گویی های عام برای تجزیه وتحلیل جهان مدرن میپردازد نیزبی اعتباراست. آثاراو را میتوان اساس یک جامعه شناسی فرهنگی قرارداد. اوخواهان آزادی ضمیر ناخود آگاه اجتماعی است. چنانچه امروزه رشته جامعه شناسی به راه خود ادامه دهد نیاز به روشنگرو رهنمایی مانند گوفمان دارد.
شاگردان اومدعی هستند که بر اساس روش تحقیق جامعه شناسی خرد، رمانهای فلوبر، داستایوسکی ، پروست، وموسیل نیز به ما شناخت بیشتری میدهند تا روش تحقیق جامعه شناسان موضوعات کلان .
بوردیو درسال ۱۹۳۰ درفرانسه بدنیا آمد. خلاف سارتر او خود را روشنفکری مسئول نمی دانست که باید درباره هرموضوعی اعلان نظر وموضع نماید. درکتاب ” نظریه عمل ” ، او جامعه شناسی را یک حرفه ویک علم عملی منفرد تعریف کرده است. وی مینویسد که منطق عمل تا جایی است که منطقی بودن دیگر کاربردعملی نداشته باشد. با این ادعای او جبهه ضد لوی اشتراوس هواداران او باز شد. وی به انتقاد ازعینی گرایی اشتراوس نیز پرداخت. جانبداری اوازسارترغالبا برضد ذهنی گرایی ساختار گرایی بود.
بوردیوبه سبک ساختارگرایی لوی اشتراوس درالجزایرکه مستعمره آنزمان فرانسه بود، به تحقیق پیرامون فرهنگ قبایل ازجمله آداب ورسوم آنان پرداخت. ازجمله نتایج این تحقیقات آن بود که فقط ۱۶ درصد ازدواجها در میان قبایل عرب ازطریق خویشاوندی یعنی میان پسرعمو ودخترعمه ها است ، گرچه ازدواج دراینگونه جوامع یک استراتژی خانواده گی نیز است.
کلید تئوری جامعه شناسی بوردیو کلمه وواژه ” هابیتوس ” است که شباهتی به ” هدایت زندگی ” از ماکس وبرداردوسیستمی بدست آمده وقانونی است درونی که غالبا جوابی به سازش آغازین به اجبارهای بیرونی است وازنظرشرایطی، خلاق است. دربعضی از دانشنامه ها آنرا استعداد وظرفیت بیرونی نیزتعریف کرده اند. یعنی ظاهری بیرونی که باطن درونی را افشا میکند یا توصیف می نماید.
مشهورترین اثراو” اختلافات ظریف “است که بعدها با اشاره به کتاب کانت، ” نقد اجتماعی قوه قضاوت ” نام گرفت. درکتاب ” هستی شناسی هایدگر ” اوهایدگررا یک فیلسوف نازی نامید که فاقد اصالت تفکراست. ازجمله دیگرآثاربوردیو– نقد عقل نظری، معنی اجتماعی وجامعه شناسی عکس العملی هستند.
بوردیو همچون پاسکال انسان را موجودی خودکارومتفکرمی دانست. او درآنجا تحت تاثیر کتاب ” نژاد وتاریخ ” لوی اشتراوس بود، ونتیجه قطع رابطه او با ساختارگرایان کتاب ” تئوری وعمل ” او شد. وی می گفت که هرعملی دارای منطق خاص خود است که در تئوری ها یافت نمی شود.
امروزه اشاره میشودکه چون بوردیو خود درآغازیک فیلسوف ناموفق بود، بعدها مخالف روشنفکری و تئوریهای صوری فلسفی شد. با این وجود او تا آخرعمر یک ساختارگرای شکاک ومتزلزل باقی ماند.
بوردیودررابطه با تشخیص اختلاف جامعه مدرن به نظریه حوزه های مختلف زندگی ماندد دین، فلسفه ، اقتصاد، قدرت، مد، ادبیات وغیره اشاره میکند که حوزه های مبارزه، بازی، ونیرو نیزهستند. اودر جنبش ” هنردرخدمت هنر ” به نفی نیروی حوزه ای آن می پردازد.
دررابطه با پرسش ارزش واهمیت کلاسیک بودن نظرات بوردیو به سخن آدنواشاره میشود که گفته بود: شیئی کردن موضوعات موجب فراموشی آنان می شود. این سخن آدرنوراباید در روی درورودی جامعه شناسی بوردیو نوشت.
بودیو می گفت که درآغاز متن بود وحرف زدن ونه زبان، یعنی درنظر اوهمه چیزمتن است فرای زمان. بااشاره به این ادعای بوردیوامروزه گفته می شود که او یکی ازمخالفان افکارمدرسی و اسکولاستیک است .
Ervig Goffman 1922- 1982
Pierre Bourdieu 1930 – – ?