۱- رفیق حجت نارنجی، با سلام و سپاس از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید. گفتگو را با این پرسش آغاز می کنم: در نوشته ها و اظهارنظراتی که پس از کنگره اخیر در برخی رسانه ها انتشار یافتند، اغلب از متمایز بودن این کنگره با دیگر کنگره های سازمان صحبت به عمل آمده است؛ آیا شما نیز چنین تمایزاتی را دیدید و اگر آری، کدام تمایز ها را می توانید نام ببرید و ارزیابی شما از این تمایزات چیست؟
با سپاس از شما. این ادعا درست است که کنگره سیزدم سازمان، یک کنگره ویژه بود. این ویژگی را می توان در سه نشانه تقسیم و تصویر کرد. یکی تدارک و سازماندهی کنگره، دومی مهمانان و مدعوین کنگره و سوم مصوبات کنگره.
اولین بار بود که یک ارگان حقوقأ مستقل از شورای مرکزی امر تدارک کنگره را با پشتوانه مصوبه کنگره قبلی به گردن گرفته بود و در همکاری و هماهنگی با شورای مرکزی و سایر ارگانها مسیر “تصمیم سازی” را تا آستانه تشکیل کنگره پیش میبرد. یکی از مقدمترین اهداف هیئت تدارک کنگره کمتر کردن زمان کنگره یعنی از چهار روز به سه روز بود و دیگری ایجاد شرایط لازم برای بحث و تبادل نظر در میان اعضای سازمان پیرامون موضوعاتی که قرار بود در دستور باشند. هدف اول بخوبی پیشرفت و ما نه تنها شاهد کنگره سه روزه ، بلکه کمترین اتلاف وقت و بیشترین استفاده از وقت مؤثر در خلال این سه روزه را تجربه کردیم که این امر بخشأ مدیون بحث و تبادل نظرها در اجلاس های پیش کنگره بود و بخشأ به دلیل جا افتادن هر چه بیشتر و اشراف بهتر نمایندگان و گردانندگان کنگره به روند کارها در رسیدگی به دستور کار و مقررات کنگره ها امکان پذیر شد. برای بهتر برگزار کردن کنگره های آتی ضرورت دارد که “هیئت تدارک کنگره ” با زمانبندی واقع گرایانه تر در هماهنگی بهتر با ارگانهای تدوین کننده اسناد نتیجه تلاش های ارزشمند خود را ارتقا بدهد.
ترکیب و تعداد مِهمانها و مدعوین به این کنگره نیز با سایر کنگره ها متفاوت بود، حضور رفقای قدیمی سازمان و حمایتهای فکری و عاطفی آنها همچون همیشه یاری بخش ما بوده و هست، در کنار این عزیزان، حضور تعداد بیشتری از رفقای اتحاد فدایی و منفردین چپ نیز چشمگیر و مشارکت فعال آنها در مباحث کنگره دامنه نظرات را گسترده تر می کرد که در ادامه خود می رود که تاثیرات مثبتی بر روند وحدت چپ بگذارد. حضور چهره هایی از نسل چهارم و پنچم از فعالین سیاسی و صاحبنظران مدنی برای اولین بار این امکان را بوجود آورد که ارتباط میان نسل ها که بخشأ به دلیل شرایط خفقان و سرکوب حاکم بر میهنمان از روند طبیعی خود خارج شده، قدری بیشتر شکل ملموس بخود بگیرد. در خصوص ایجاد پیوند با نسل جدید سیاسیون و فعالین مدنی لازم است که در جای خود صحبت و تبادل نظر متقابل صورت بگیرد. در این کنگره ازجمله میزبان چند تن از فعالین ملی مذهبی بودیم که فرصت مغتنمی بود برای آشنایی متقابل بیشتر و نزدیکتر و یا بقول آقای کاظمیان ” واقعی تر” از آنچه هستیم و اینکه چقدر می توانیم در سیاست به هم نزدیک باشیم.
مصوبات کنگره و روند تصویب آنها نیز در مواردی با روند کار در کنگره های قبلی تفاوت داشت. سند برنامه که از سالهاپیش و در کنگره های مختلف در دستور کار بوده است سرانجام در شکل به هم پیوسته و در غالب یک سند پایه ایی و هویتی مورد تصویب قرار گرفت که این خود ویژگی خاصی به کنگره می دهد و به جرات می توان گفت که تصویب فقط همین یک مورد، کافی است که از کنگره سیزدهم بعنوان یک کنگره تاریخی نامبرده شود. سند برنامه با وجود ناروشنی ها و موارد قابل نقد در آن، سندی است با پشتوانه سالها مطالعه و در آمیزی تجربه و علم، که محدوده سازمان را طی کرده و به تمام جنبش سوسیالیستی در کشورمان تعلق خواهد داشت و حتمأ می آید که سرآغاز تدوین برنامه های بهتر و جامعتر نیروهای چپ دمکرات در آتیه باشد.
در مورد سند سیاسی هم که در این کنگره تصویب شد باید بگویم این سند سیاسی بیشتر با اراده عمومی سازمان و ترکیب شورای منتخب هماهنگی دارد، برخلاف بسیاری از کنگره های پیشین که سند تصویب شده اگرچه رای لازمه برای تصویب را داشت اما کمتربیانگر اراده اکثریت سازمان بود. همچنین ترکیب شورای مرکزی هم خیلی وقتها با روح حاکم بر سند سیاسی منطبق نبود و چند دوره شاهد بودیم که سمت وسوی سند سیاسی یک چیز است اما نظر اکثریت اعضای ارگانهای مرکزی و اجرایی دقیقأ همان نیست و تنها امری که باعث می شد فعالیتها بر اساس مصوبات پیش بروند، پایبندی رفقای ما و تعهد سازمانی شان بود به پیشبرد آنچه که مصوبه است و نه آنچه که نظر فردی است. که التبه عنصر کنترل اعضا را نیز باید به این عامل افزود.
کنگره سیزدهم یک کنگره ویژه بود و بنظرم جایگاه خاصی را در تاریخ حیات سازمان بخود اختصاص می هد و با عنایت به موارد سه گانه فوق بعنوان نقطه عطفی از آن یاد خواهد شد.
۲- آیا مصوبات کنگره سازمان و وظایفی که این مصوبات بر دوش سازمان قرار داده اند، می توانند در جهت گسترش پیوند و رابطه عمیقتر سازمان با نیروهای ملی – قومی کشور قرار گیرند؟
هم در سند برنامه و هم در سند سیاسی بدرستی و در جایگاه خود بر این موضوع تاکید شده که کشور ما دارای تنوع ملی قومی است و بدون پذیرش این واقعیت و بدون اقدام در جهت رفع تبعیض ملی قومی و پاسخگویی به نیازهای برحق ساکنین این مناطق و ایجاد برابر حقوقی در یک ساختار سیاسی غیر متمرکز، گذار و استقرار دمکراسی در کشورمان غیر ممکن است. شیوه رفتار حکومتیان اما تا کنون چه در زمان شاهی و چه در زمان ولایی بر پاک کردن صورت مسئله و نفی چنین ضرورتی استوار بوده است. در این حد می توان گفت که مصوبات کنگره ۱۳ مسئله ملی قومی را مد نظر قرار داده و راه حل های عمومی برای
پاسخگویی به آن را هم از دید ما اعلام کرده است که بی شک مورد استقبال فعالین ملی قومی و دیگر سیاسیون کشور قرار خواهد گرفت. سازمان ما ارتباط همیشگی با تشکلها و فعالین ملی قومی داشته ودر همین کنگره هم علاوه بر فعالین قومی ملی، نمایندگان چند حزب وتشکیلات یا مستقیمأ حضور داشتند و یا با ارسال پیام به ضرورت تداوم ارتباطات متقابل تاکید کرده اند. اعضای سازمان نیز خود ترکیبی متنوع از ترک، فارس، کرد، لر، عرب و دیگر اقوام هستند و این شاهد دیگری است بر تنوع کشورما و همچنین پیوند عمیق میان مناطق مختلف که از ارزشهای گرانقدرکشور بوده و شایسته پاسداری است.
برای رفع تبعیض ملی قومی بشکل دمکراتیک و بدور از خشونتهای تا بحال متداول اما راه سختی در پیش داریم که جز با تلاش مشترک همگانی نمی توانیم با موفقیت آنرا بپیمایم. در کنگره اخیر سازمان موضوع ملی قومی به شکل ویژه در دستور کار نبود، اگر چه اهمیت آن با توجه به اسناد مصوبه کاملا مشهود است و ای چه بسا که یکی از موضوعات در کنگره آتی رسیدگی مشخصتر به همین امر مهم باشد.
۳- در یکی از نشستهای جوار کنگره، پانلی برگزار شد که به جوانان اختصاص یافته بود. ضمن استقبال از این حرکت کنگره، و بر پایه شواهد بسیار، آن گروه از این نسل جوان که علاقه مند به سیاست است، در جستجوی پاسخ به پرسشها و نکات نا شکفته بسیاری، در ذهنشان نسبت به تاریخچه سازمان بویژه در سالهای قبل از انقلاب، هستند. بنظر شما در وضعیت کنونی سازمان، چه مشکلاتی در راه برقراری ارتباط میان سازمان و نسل جدید جوانان وجود دارد؟
این امکان که در کنگره دست داد تا پای صحبت تعدادی از جوانان علاقه مند به مسائل سیاسی و مدنی بنشینیم، تصویری واقعی تر از زاویه نگاه جوانان را در مقابل ما قرار داد که حاوی نکات قابل مکث بود از جمله اینکه گسست میان نسلها امری زیاد هم غیر معمول نیست و شاید هم تا حدی طبیعی است، اما آنچه که نسل های جدید را از قدیمی ترها دور کرده و این دوری را آزار دهنده کرده این است که امکان تبادل فکر و عاطفه و تجربه اگر نگویم مسدود ولی خیلی محدود شده. بخشی از آن و البته بخش بزرگی از آن ناشی از شرایط سرکوب و پیگرد فعالان و احزاب سیاسی دگرازحکومت اندیش است و بخشی هم ناشی از رفتار سیاسی خود فعالین نسل قدیمی تر، چه در گذشته و چه در حال. برخلاف تصوری که بعضی گرایشات سیاسی سعی در تبلیغ آن دارند، سخنان این جوانان که ترکیبی از سنین مختلف با تجربه های مختلف بودند حاکی از آن بود که جوانان بدنبال کسب شناخت بیشتر و آشنایی با نسل های فبل از خود هستند و این را یک نیاز می دانند. ومنظور از نسل های گذشته فقط فعالین سازمان ما نیست بلکه بشکل عام، بوجود آمدن پل ارتباطی میان نسل های مختلف نه لزومأ برای هم نظر و همراه شدن بلکه برای تداوم منطقی و هدفمند امر مبارزه در راه آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی و نوآوری در این مسیربر پایه نقد سازنده.
این گفتگو می تواند آغاز یک روند ارتباط رو در رو باشد که بدون تعهد سازمانی متقابل بدنبال فهم یکدیگر میان دو طرف است. نیازی که هردو نسل به آن آگاه هستند، و پاسخ به آن در ادامه ارتباط، گفتگو و گسترش دامنه آن به جمع های بیشتر با وارد کردن عنصر نقد دو جانبه معنا سازنده خواهد گرفت .
۴- کنگره سازمان در شرایطی برگزار شد که ایران در یک بحران عمیق قرار گرفته است، که شاهد پیامدهای فاجعه بار سیاسی اقتصادی و اجتماعی آن برای درصد بسیار بالائی از مردم کشور هستیم. بنظر شما روند طی شده در کنگره و نتایج آن که در مصوبات و تصمیم گیری های سیاسی نمود پیدا می کنند، تا چه میزان متاثر از وضعیت کنونی ایران است؛ بویژه با در نظر گرفتن چه بسا مهمترین رویداد سیاسی یکماه آینده ایران، یعنی انتخابات ریاست جمهوری کشور، آیا مصوبات کنگره پاسخگوی نیازهای کنونی سازمان برای مواجه با رویدادهای آتی کشور خواهند بود؟
یکی از نکاتی که همواره در کنگره ها با آن روبرو هستیم همین وضعیت نابسامان سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی کشور است و این خود به شیوه حکومتگری و کشورداری جمهوری اسلامی برمی گردد که جامعه مارا در یک بحران متداوم انداخته و در هر چرخشی هم نمودهای جدیدی از این بحران خودنمایی میکند. مشکل اساسی هم عدم انطباق نیازهای رشد در جامعه ما با خواسته ها، اهداف و برنامه های گردانندگان حکومت و در راس آنها آقای خامنه ای است. می خواهم بگویم که این بحران تازگی ندارد و در کنگره های قبلی هم با این موضوع روبرو بوده ایم و اساسأ مصوبات سیاسی ما نمی تواند بدون پرداختن به این موضوع و تبعات آن تنظیم شوند و در این اسناد هم همواره تلاش شده که راه برون رفت از وضعیت موجود را با اتکا به نیروهای خواهان تحولات دمکراتیک، برای ایجاد شرایط یک زندگی آزاد با تأمین امنیت های فردی و اجتماعی برای شهروندان میهنمان را نشان بدهد. در سند سیاسی کنگره ۱۳ نیز این کار صورت گرفته و لی همانطور که در پاسخ به سوال اول اشاره داشتم، سند سیاسی در این دور کمی فرق می کند، انسجام بیشتری دارد یعنی می شود ارتباط و هماهنگی بیتشری میان اجزا آن دید، و در تمایز با سندهای قبلی کمتر از درآمیزی و “آشتی” میان نظرات مختلف که به لحاظ اقدامات استراتژیک سیاسی با هم تفاوت دارند، نوشته شده و خوب با رای بالا هم مورد اقبال کنگره قرار گرفت. پیش بینی می کنم که این سند بتوان بیشتر به لحاظ عملی در برآمدهای سیاسی سازمان مورد استفاده قرار بگیرد. ناگفته نگذارم که اسناد این چنینی راستاها و پیشنهادات راهبردی را برای فاصله زمانی دوسال معلوم می کنند و وارد جزئیات و پیشنهادات کاربردی مشخص مثل موضع ما در قبال انتخابات ریاست جمهوری امسال نمی شوند. در خصوص انتخابات ریاست جمهوری اما بطور جداگانه قطعنامه ایی پیشنهاد شده بود که تصویب هم شد و کارپایه ما در مورد این اتفاق مهم سیاسی در کشور قراردارد. در این قطعنامه با اشاره به شرایط امنیتی حاکم بر جامعه و عدم امکان حضور آزادانه نیروهای سیاسی دگراندیش و حتی نیروهای معتقد اما منتقد به نظام، شرایط انتخابات را غیر دمکراتیک دانسته و با این آمادگی نیز تنظیم شده که برای ایجاد تغییر در فضای سیاسی و جلوگیری از تعمیق بحران و تخریب بیشتر اوضاع کشور به شکل مقتضی در روند انتخابات تاثیر گذار باشیم. این زاویه نگاه که در سندهای سیاسی کنگره برجسته است، در مقابل استبداد حاکم و در نفی سرکوب آزادی ها ست، راه گشاست زیرا که همکاری های عمومی و رواداری سیاسی را پایه کار قرار می دهد، به منافع ملی و عمومی کشور بیش از منافع گروهی و سیاسی خواص اهمیت می دهد، با صراحت آنچه را که مانع بهبود وضعیت معیشتی مردم، امنیت شغلی، رفع موانع بر سر راه رشد اقتصادی، رفع تبعیضات جنسیتی، قومی، مذهبی و … قرار دارد را معرفی میکند و بی شک می تواند بستر مناسبی برای استخراج برنامه های عملی در برآمدهای آتی ما باشد.
۵- روند طی شده تا کنونی در سازمان برای ایجاد تشکل بزرگ چپ را چگونه ارزیابی می کنید و رابطه مصوبات کنگره با آینده این روند را چگونه می بنید؟
این روند اگرچه چند سالی است که به شکل عملی و هدفمند آغاز شده، اما هنوز هم باید گفت که در مراحل مقدماتی قرار دارد. کل روند از آغاز تا کنون هم با این تاکید طی شده که شرط موفقیت در انجام این پروژه عدم شتابزدگی است. ما نیازمند کار مشترک و زمان لازمه هستیم تا یکدیگر را دریابیم و هویت چپ دمکرات را با همدیگر تعریف و معرفی کنیم. قدم های جدی در این زمینه میان سه سازمان چپ و جمع منفردین برداشته شده و مصوبه کنگره ۱۳ سازمان هم تاکیدی بود بر ضرورت تداوم این روند و بیانگر اراده قوی در سازمان که پروژه شکل دهی چپ بزرگ نیاز تاریخی جامعه ما ست. پاسخ گویی شایسته به این نیاز جنبش آزادی و عدالت اجتماعی در کشورمان را به مرحله کیفتأ نوینی ارتقا خواهد داد.
۶- کنگره چه چیز کم داشت، که به نظر شما کنگره آتی باید آن را رفع کند؟
یکی از کمبودهای کنگره در شکل عمده انتشار اسناد بود که دیرتر از زمان مقرر انجام گرفت و بدون شک ما را از امکان بهره مندی از نظرات بخشی از صاحبنظران و کنشگران سیاسی و مدنی محروم کرد. دیگر اینکه تبلیغات قبل از برگزاری کنگره کافی نبود و حضور محدود رسانه های عمومی نیز که کمبود دیگر کنگره بود می تواند نتیجه همین تبلیغ نافص و نازل باشد. به لحاظ فنی و سازماندهی هم اشکالاتی داشتیم که در جای خود و برای رفع آنها در دورهای آتی باید اقدامات مشخص از همین حالا انجام بگیرد.
۷- این که کنگره های سازمان به رویدادی معمول در حیات سازمان تبدیل می شوند (یا شده اند)، خوب است، بد است، طبیعی است، نشان بلوغ است، روندی خنثی است، …؟
هر چه جلوتر می رویم کنگره های سازمان بیشتر و بیشتر دارد جایگاه واقعی خود را بعنوان یک مرجع تصمیم گیری در عرصه های نظری ـ سیاسی و تشکیلاتی، بعنوان تبلور اراده مستقیم اعضا و بعنوان فرصتی برای تجدید پیمان میان ما تثبیت می کند و این روند مثبت است. برای اینکه کنگره های ما بتوانند این روند را حفظ کنند، شرط مشارکت فعال ما اعضای سازمان در تدارک و برگزاری آن حیاتی است.
۸- پیام شما به خوانندگان کار و علاقه مندان به سازمان چیست؟
ضمن تشکر از شما برای انجام این مصاحبه از خوانندگان محترم شما تقاضا دارم که برای آشنایی با نظرات و مواضع سازمان مستقیمأ به اسناد ما مراجعه کنند نه به تفسیرها و اسناد دست دوم وسوم که بعضأ مغرضانه و عامدانه در افکار عمومی منتشرمی شوند. سازمان ما نیز مانند همه نیروهای سیاسی دیگر دارای پیشینه ایی است که با اقدامات مثبت و مفنی همراه بوده و اما در تفاوت با بسیاری نحله های فکری دیگر، از نقد خود هراس ندارد و این را در اسناد سازمان می توان مشاهده کرد. سازمان فداییان خلق ایران اکثریت را آنگونه که هست باید دید با تمام تاریخ ۴۰ ساله پرفراز و نشیبش نه فقط با خطاهایش چرا که تاثیرات مثبت حیات سازمان در جامعه سیاسی کشورمان در دوره های مختلف آنقدر هست که هنوز هم نفطه امید برای بسیاری از مشفقان جنبش چپ است.