لوی اشتراوس، جامعه شناس ساختارگرای فرانسوی متولد ۱۹۰۸ میلادی بود که درشرق پاکستان در میان روستائیان به تحقیق پیرامون اسطورهها ودرجنگلهای آمازون کشوربرزیل درمیان قبایل به تحقیقات فرهنگ شناسی و مردم شناسی پرداخت. اینگونه تحقیقات او را نتیجه یهودی تباری وی میدانند که در سال ۱۹۴۱ نیزبخاطر ترس ازتعقیب فاشیسم مجبورشد ازفرانسه به امریکا فرارکند. چون او بارها به احساس بی ریشه گی و بی هویتی خود اشاره کرده است، تحقیقات مردم شناسی وی را نتیجه علاقه اش به فرهنگ های رو به زوال ما نند فرهنگهای بومی وقوم یهود می دانند. وی به سبب تحقیقات اجتماعی و فرهنگی به کشف دو نظریه پیرامون نقش اجتماعی زنان و مراسم عزاداری برای مردهها نا ئل آمد.
اواحترام به مرده ها رابه سبب لاپوشانی کردن روابط بیما رواغلب ناگوار بین زنده ها دانست که میخواهند در حوزه مذهبی لااقل آ نان را زیبا نمایند. درنظر لوی اشتراوس ساختاربنیادین تمام روابط خویشاوندی را مبادله تعیین می کند. او ازدواج و مبادله زنان در میان قبایل را موجب تشکیل فرهنگ و جامعه پایدارمی داند. وی میگوید که زنان ومادران وخواهران ودختران بعنوان کالاهای مبادله در صورت نیاز درمقابل زنان گروه وجوامع دیگر مبا دلە و تعویض می شوند. سیمون دوبواردر کتاب ” ساختارهای بنیادی خویشاوندی ” لوی اشتراوس را تاییدی برکتاب ” جنس دیگر ” خود دانست که در آن ادعا کرده بود که زنان بعنوان کالا درغالب جوامع عرضه می شوند. وی میگفت که مبادله زنان بصورت یک گرامر زبانی جهانی جوامع پذیرفته شده است. او این کشف اجتماعی را آشتی میان هگل و انگلس وبیداری جامعه شناسی فرانسه دانست.
ساختارگرایان مدعی شده اند که حتا خا نواده های مدرن امروزی نیز براسا س قوانین مبا دله سازماندهی شده اند. برای لوی اشتراوس ارزش گذاری اخلاقی مبادله زنان مهم نیست چون روابط مبا دلە مهمترازکالاهای مبا دله شده هستند ومستقل ازآنان عمل می کنند. درنظر او تحقیق پیرامون فرهنگ و آداب و رسوم مردم نوعی باستان شناسی انسا ندوستا نه است. لوی اشتراوس دردهه ۶۰ قرن بیست یکی ازشخصیت های روشنفکری غرب شد. فرهنگ شناسی و مردم شناسی فرانسوی پایه گذار نظریه انسا نشناسی جدید شد.
لوی اشتراوس در بروکسل متولد شد و دردانشگاه فلسفه وحقوق خوانده بود. وی بعد از تحصیل در پاریس سالها استاد جامعه شناسی وانسان شناسی اجتماعی درفرانسه وامریکا وبرزیل بود. او چند سفر فرهنگ شناسی ومردم شنا سی به پاکستان و برزیل مرکزی نمود وتحقیق برای شناخت اسطوره های مردم شرق پاکستان را شناخت ساختا ری زبان دانست. مشهوریت او به سبب مقدمه ای بود که بر کتاب چهار جلدی ” اسطوره ها ” ی خود نوشت. وی میگفت که او مانند چهار راهی است که در آن حوادثی پیش می آیند و وی قدرت انتخابی ندارد چون تمام حوادث هم چون درساختا رها اتفاقی هستند.
لوی اشتراوس نوشت که فلسفه ساختارگرایی او ازعلم زبا نشناسی وشاخه فرهنگ مردم شناسی تشکیل شده است. با این وجود اوانسان شنا سی ساختارگرا را یک سیستم سرگردانی ونا امیدی ماتم زده ها نامید ومیگفت که علم باستان شناسی چیزی را می بیند که دیگر وجود ندارد وچون انسان شناسی ساختارگرا نوعی باستا نشناسی انسانی است، آن حافظ فرهنگی است که خود مسئول نابودی اش بوده و شخص یا ذهن غا لبا به نفع ساختا رهای حاکم نا پدید میشوند وساختارها مستقل ازافکار واعمال افراد مشخص عمل می کنند. انسان فقط یک ذهن و فردیت حامل ساختارهای ضمیرناخود آگاه است وجهان بدون انسان آغاز شد وبدون او پایان خواهد یافت ولی ساختارها ابدی هستند.
درنظر لوی اشتراوس ساختارهای مشترکی برای همه سیستم های سنبلیک مانند زبان و هنر وحقوق و قانون وسیستم های خویشاوندی واسطوره شناسی وجود دارند. حتا درتفکراسطوره ای انسان ابتدایی یک منطق مفهومی و علمی وجود داشت وما میتوانیم تفکر کودکانه را بشکل فرم فکری غالب در همه جوامع وفرهنگها مشاهده کنیم وانسان خالق ومخلوق فرهنگ خود است ودر پشت هر بی نظمی نظمی وجود دارد و اسطوره ها کوشش هایی روشنفکرانه برای غا لب شدن برتضادهای شرایط انسانی بودند واگر تضادی واقعی می بود هر اسطوره ای خالق اسطوره جدید دیگری میشد وکالاهایی که ظاهرا شبیه هم هستند در ساختارها و در جای واقعی شان دیگر شبیه هم نیستند.
لوی اشتراوس با تکیه بر تجزیه و تحلیل ساختاری افسانه ها واسطورهها به اثبات وجود مدلهای ساختاری پرداخت که تمام جوامع دارا هستند و بر اثر ضمیر ناخود گاه عمومی و جهانی ساختارها شده اند. اومیگوید که تحلیل ساختارگرایانه زبان شناسی دوسوسور باید در سایر علوم جتماعی وانسانی مخصوصا در فرهنگشناسی مورد استفاده قرار گیرد. و واقعیات آشنایی راکه ما درک و احساس می کنیم زیر نفوذ ساختارهای معتبر عمومی و جهانی ضمیر نا خود آگاه قرار دارند، آنها نشان دهنده حقیقی واقعیات هستند. وظیفه علوم انسانی است که این ساختارها را که بطور نمادین درروابط اجتماعی مانند روابط خویشا وندی و اسطوره ها و افسانه ها وآداب و رسوم بیان میشوند ، را تجزیه و تحلیل کنند و آنها را تعیین نمایند .
دررابطه با یکی ازآثار لوی اشتراوس باید پرسید که پا یا ن نا مه دکترای کدامیک از تحصیلکرده های جهان کتاب مشهوروتعیین کننده قرن شد ؟ امروزه آن پا یا ن نامه را یک واقعه مهم تئوریک در قرن گذشته بحساب می آورند وتاثیر نظری آنرا با آثار مارکس وفروید مقایسه میکنند. سالها لوی اشتراوس را در غرب بعنوان قهرمان جنبش ساختا رگرایی درعلوم اجتماعی جشن گرفتند. تاثیراوغیر از فرهنگ وفولکورمردمی در فلسفه فرانسه را میتوان روی متفکرانی مانند دریدا ولاکان وفوکو ودلوژ وآلتهوزر مشاهده نمود.
تحقیقات لوی اشتراوس موجب شد که فرهنگ شناسی ۵۰ ساله اخیر در جریا نات مارکسیستی نیز به فکر نوزایی بیفتد. او را میتوان درسنت جامعه شناسی دورکهایم وکنت قرار داد گرچه سالها فیلسوفان پسا ساختارگرایی ونظریه پردازان اجتماعی به مخالفت با نظرات او پرداختند. درآلمان سالها کوشش شد تا ساختارگرایی وپسا سا ختارگرایی را به عنوان پدیده های غیر تاریخی یا ضد تاریخی تعریف کنند. لوی اشتراوس نخستین بار از زبان شناسی دوسوسوردر فرهنگ شناسی استفاده کرد و میگفت که پدیدههای اجتماعی و فرهنگی را باید طبق مثا ل زبان به صورت سیستم های سنبلیک تعریف کرد.
او میخواست تحلیل ساختارگرایانه زبانی دوسوسور را به علوم اجتماعی و انسانی منتقل کند وعمومیت دهد . لوی اشتراوس درزمان تبعید درامریکا با زبا ن شناسی یاکوبسن آشنا شد که آنرا پدیده مهمی در تحقیقاتش دانست. او خود را شاگرد زبا نشناسی ساختاری دوسوسورویاکوبسن شمرد که ساختارهای جهانی را بطور ایده آل نشان می دهد. امروزه کوشش میشود تا از تحقیقات لوی اشتراوس درباره آداب ورسوم قبایل درمقابل تحلیل طبقاتی مارکسیستی استفاد گردد.
مهمترین اثر لوی اشتراوس درباره سرخپوستان جنگلهای آمازون ومهاجرین اروپایی مقیم آمریکای لاتین است. او در این کتاب نشان می دهد که چگونه نقشه یک روستا براثر ساختار منطقی خود جهانی را نشان میدهد که ساکنین ش با جهت یا بی تکیه گاهی مطمئن نیز دارند. وی دراین کتاب با دقت علمی به قضاوت پیرامون ارزشها واحساسات وسبک سکونت وآداب و رسوم و لبا س وشغل و آواز و افسانه، رقص، خالکوبی، زبان وابزار کار مردم می پردازد. این کتاب موجب شد که جهان پیرامون نابودی فرهنگ های بومی و منابع ملی کشورهای جهان سوم به تکان آید.
ازجمله آثارلوی اشتراوس کتاب چهار جلدی اسطوره ها، انسانشناسی ساختارگرا، افکارانسان وحشی ، ساختار های بنیادین خویشاوندی، دیدن وشنیدن وخواندن، آما زونهای غمگین، نگاهی ساختارگرایانه به بودلر، خام وپخته، ازعسل تا خاکستر، ریشه آداب غذاخوری، انسان لخت، نژاد وتا ریخ، جماعت اولیه ومتمدن، نگاهی ازدوروکتاب دورونزدیک هستند. پا یا ن نامه دکترا وکتاب انسان شناسی ساختارگرایانه او موجب کشف تئوری و روشی نودرعلوم اجتماعی شد. این کتاب سالها راهنمایی برای تحقیق درسایرعلوم انسانی بود.