۱- آیا عضو و یا اعضائی از خانواده شما و یا از دایره دوستان و آشنایان نزدیک شما، قربانی این جنایت بوده اند؟
– دو تن از دوستانم قربانی این جنایت بوده اند.
۲- آیا تلاشهای شما در این ۲۵ سال برای دریافت پاسخی به پرسش کاملا عادلانه شما مبنی بر: چرا؟ و به چه جرمی؟ راه به جائی برده اند؟ اگر پاسخ منفی است، علت را در کجا می بینید و چه راهی برای رفع موانع پیشنهاد می کنید؟
– تلاش ایرانیان آزادیخواه پیرامون کشتار زندانیان سیاسی سال ١٣۶٧ در خارج از کشور نسبتا بازتاب خوبی داشته است. اما درداخل کشور، نبود آزادی بیان، عدم گردش آزاد اطلاعات و عدم بالندگی فکری و فرهنگی جامعه، این فاجعه در سطح محدودی شناخته شده است. باید کوشید اطلاعات صحیح مربوط به این جنایات رابه هر صورت ممکن با هموطنان درون کشور، بخصوص نسل جوان در میان گذشت.
۳- ۲۵ سال از این جنایت گذشته است. برخی از مسببان این جنایت دیگر نیستند، برخی نسبت به آن موضع دیگری دارند یا ممکن است اخذ کنند و برخی آن را تأئید می کنند. فکر می کنید آیا این جنایت مشمول مرور زمان شده است؟ اگر نه، چه راهی را برای پیگیری آن پیشنهاد می کنید؟
– این جنایات مشمول مرور زمان نخواهد شد، اگر به مردمان درون کشور و مردمان جامعه های میزبان اطلاع رسانی شود.
۴ – اخیراپارلمان کشور کانادا طی یک اطلاعیه رسمی، کشتار تابستان و پائیز ۶۷ زندانیان سیاسی در ایران را جنایت علیه بشریت اعلام نمود، با استقبال از این حرکت پارلمان کشور کانادا، آیا می توان این را به عنوان نقطه عطفی در مناسبات جامعه جهانی با رژیم جمهوری اسلامی درقبال مسائل حقوق بشری ارزیابی نمود؟ و به نظر شما چه گامهای عملی، برای تداوم این «آغاز مهم»، می توانند برداشته شوند؟
– اقدام پارلمان کانادا را مثبت می دانم، در دیگر کشورها نیز باید تلاش کرد با هنرمندان، ورزشکاران، روشنفکران، روزنامه نگاران، روزنامه ها و نشریات، رادیو و تلویزیون های محلی وسراسری، مراکز مذهبی،دانشگاهها، دانشجویان،احزاب سراسری و منطقه ای، نمایندگان در شهرها، ایالتها و سراسر کشور،تشکلهای زنان، زنان درون پارلمانها، سندیکاها واتحادیه های کارگری و … پیرامون این فاجعه، اطلاع رسانی کرد، در همین زمینه، خبرهای فعالیت ایرانیان خارج از کشوررا نیز به ایران ارسال کنیم.
۵- اقدامات تاکنونی نیروهای دادخواه ایران برای پیگیری جنایت را چگونه ارزیابی می کنید؟
– تلاش و اقدام بیشتری را صورت دهیم، تا عمق این جنایات بیشترآشکار و شناخته شود، و در آینده کشورمان هرگز تکرار نگردد.
۶- با گذشت ۲۵ سال از آن روزهای سیاه، نظر شما در مورد دو شعار: «نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم» و «می بخشیم اما فراموش نمی کنیم» که در سالهای اخیر به موضوع گفتگو میان نه فقط بازماندگان آن فاجعه، بلکه اغلب نیروهای و صاحبنظران مسائل حقوق بشری نیز، تبدیل گشته، چیست؟
– مقدم بر دوشعار: «نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم» و «می بخشیم اما فراموش نمی کنیم»، درحوزه اندیشه و فرهنگ با کمک گرفتن ازهنرو ادبیات، مفاهیم انسان گرایی، عدالت جویی، گریز از خشونت فکری، بیانی و فیزیکی، در پرورش و آموزش مردمان جاری شود؛ – گفتگو و تبادل نظر در باره لغو حکم اعدام و برداشته شدن آن از دایره احکام قضایی؛ آگاه شدن مردمان کشورمان از آنچه که در سال ١٣۶٧ در زندانهای کشور با زندانیان سیاسی انجام گرفته است.
7 – فرض کنید نیروهای دادخواه ایران امروز موفق شوند مسسببان جنایت را به دادگاه بکشند. فکر می کنید نظام قضائی فعلی بتواند حقوق انسانی شاکیان و متهمان – تأکید می کنم: شاکیان و متهمان – را تأمین و تضمین کند؟
– نظام قضایی فعلی پرونده ای سیاه و تباه دارد، آن سیستم قضایی که مستقل از نهاد سیاست ودارای هییت منصفه، وکیل، بازپرسی مدرن و در صورت لزوم ناظرینی از مراکز حقوق بشری باشد، برای رسیدن به مفهوم عادلانه بودن قضاوت و خارج نمودن آن از روند خشم و انتقامجویی به این پرونده جنایی – سیاسی مهم، میتواند رسیدگی کند.