پروین همتی خبرنگار کارآنلاین
خانم برادران، با سپاس از شما برای شرکت در این گفتوگو، ابتدا مختصری در مورد خود این سمینار و سابقهی فعالیت آن توضیح بدهید.
منیره برادران: این سیوهشتمین سمیناری است که برگزار میشود و سابقهی برگزاری آن به دههی شصت شمسی بر میگردد که گروههایی از زنان ایرانی در آلمان گرد هم میآمدند و برای هماهنگی وهمفکری در مورد فعالیتهایشان نشستهایی برگزار میکردند. این نشستها ابتدا چندبار در سال نیز برگزار میشدند و به همین خاطر امسال عنوان سی وهشتمین سمینار را دارد، گر چه سابقهی آن به سی وهشت سال پیش بر نمیگردد. این جلسات بعدها منظمتر و گستردهتر برگزار شد، تعداد بیشتری به آن پیوستند و برگزاری آنها به سالی یک بار تقلیل پیدا کرد. از زمانی که من در اینجا بودهام، یعنی حداقل از بیست سال پیش شاهد آن بودهام که این سمینارها هر ساله با گستردگی تشکیل میشود و حتی زنانی از کشورهای دیگر هم در آن شرکت میکنند. این کنفرانسها برعکس بنیاد پژوهش زنان که مردان نیز در آن شرکت دارند، ویژهی زنان است. به این خاطر که پایهگذاران اولیه، آن را به این شکل سازمان دادهاند. هر ساله، زنان ایرانی فعال در شهرهای مختلف آلمان، برگزاری سمینار را بر عهده میگیرند و به شکلی میتوان گفت نوبتی است. امسال نوبت فرانکفورت بود که من هم برای اولین بار به عنوان عضو کمیتهی برگزاری درآن شرکت داشتم.
عنوان سمینار شما، سمینار سراسری سالانهی تشکلهای زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان است. کمی در بارهی انتخاب این عنوان توضیح بدهید و این که آیا تاکنون به موضوع زنان همجنسگرا در سمینارهایتان پرداختهاید؟
بله، بارها این موضوع در سمینارها به بحث گذاشته شده است و حتی سمینارهایی تنها به این بحث اختصاص داده شده و از جنبههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به آن پرداختهایم. حتی بحثهای فلسفیای که در این زمینه وجود دارند، از جمله نگاه خانم جودیت باتلر دراین رابطه هم به بحث گذاشته شده است. البته تغییر نام سمینار به شکل کنونی، برای اولین بار درسال ۱۹۹۹ طرح شد و سپس درسال ۲۰۰۴ در کنفرانس کلن به تصویب رسید. هدف هم شکستن یک تابو و تاکید بر حضور زنان همجنسگرا در این سمینارها بود. البته امسال در میان موضوعات پیشنهاد شده برای سال آینده، موضوع نام سمینار هم طرح شده بود و عدهای روی جدا کردن زنان دگر و همجنسگرا مسئله دارند و مایلاند این نام یک بار دیگر به بحث گذاشته شود.
ولی ظاهراً هدف از این اسمگذاری، تایید و تاکیدی بر حضور زنان همجنسگرا بوده است. همینطوراست؟
من درآن جلسه حضور نداشتم، ولی ظاهراً دو موضوع مورد بحث بود. یکی همانطور که شما میگویید، حضور فعال زنان همجنسگرا در این سمینارها بوده و تمایلی که این زنان برای روشن بودن هویت جنسیشان داشتند. هدف دیگر هم تابوشکنی و تایید حضور این زنان بود.
تعدادی ازشرکت کنندگان به عدم حضور مردان، حتی به عنوان میهمان در کنفرانس، نقدهایی داشتند و مایل بودند روی آن صحبت کنند. نظر شما چیست؟ چرا این حد از تاکید بر روی شرکت تنها زنان در این سمینارها وجود دارد؟
معمولاٌ کسانی که برای اولین بار به این سمینار میآیند این سئوال را مطرح میکنند، ولی برای فعالین و کسانی که همیشه در آن شرکت داشتهاند، این سئوال مطرح نیست. اتفاقاً حاضرین در این سمینار، در نشستهای بنیاد پژوهش زنان نیز حضور دارند که در آنجا مردان نیز میتوانند شرکت کنند. آنطور که بعضیها فکرمیکنند، مسئلهی ضد مرد بودن نیست و یا بحث بر سراین نیست که ما صحبتهایی میکنیم که میخواهیم مردان نشنوند. امروز خوشبختانه چنین درکی وجود ندارد که ما در اینجا بحثهای ضد مرد مطرح میکنیم و یا مینشینیم در مورد آشپزی، خیاطی و… صحبت میکنیم. این بحثها در گاهنامه منتشر میشود و روشن است که بحثهایی است خیلی جدی. اما این سنتی است که شکل گرفته و این گروه از زنان مینشستند با هم بحث میکردند و کارها را هماهنگ میکردند. در حقیقت یک شبکهی واقعی از زنان فعال شکل گرفته که امروز میلینگ لیستی هم برای خود دارند و فعالیتهایشان جنبهی عملی نیز دارد. همانطور که مثلاً در سال ۸۸، ما دوبار از کنفرانس بنیاد پژوهش زنان بلند شدیم و به راهپیمایی پرداختیم. به هرحال حوزهای است که شکل گرفته و دوست دارند (من هم موافقام) که در حوزهی زنان بماند. البته این نکته را هم بگویم که مردان در سمینار پژوهش زنان که میتوانند شرکت کنند، متأسفانه کمتر حضور پیدا میکنند.
موضوع سمینار امسال بر چه اساسی انتخاب شد؟ تعداد شرکت کنندگان به چه شکل بود؟ آیا انتظار شما در این رابطه برآورده شد؟
معمولاً در هر سمینار، موضوعاتی از سوی شرکت کنندگان برای سال آینده پیشنهاد میشوند که توسط برگزارکنندگان جمعبندی میشوند و به برگزار کنندگان بعدی سمینارسپرده میشوند. موضوع سمینار امسال را ما از میان دو موضوع پیشنهادی بحث شهروندی و دادخواهی تلفیق کردیم. تعداد شرکت کنندگان در سمینار هم فراتر از انتظار ما و میزان شرکت بیشتر از چند سال گذشته بود.
عنوان سمینار شما دادخواهی، مسئولیت شهروندی و تجربهی زنان بود، اما بحث بیشتر روی دادخواهی متمرکز شد. هرچند پرستو فروهر درسخنرانیاش، به تجربیات خود به عنوان یک زن، در تلاشش برای دادخواهی پرداخت، اما بیشترین تمرکز روی دادخواهی بود. شکل پیشرفت بحث، این سئوال را برای من به وجود آورد که آیا میشود دادخواهی را جنسیتی کرد؟
به نظر من نمیتوان آن را جنسیتی کرد. این مسئلهای است که فردا (یکشنبه) در بخش بحث آزاد نیز به آن خواهیم پرداخت. دادخواهی را نمیشود جنسیتی کرد، اما زنان همیشه نقش فعالی در جنبش دادخواهی داشتهاند و در این زمینه پیشرو بودهاند. از سوی دیگر در بحثها به نقش مادراشاره شد و پیوندی که با فرزندش دارد که موجب میشود ترس را کنار بگذارد و ازاحتیاط به دور باشد. یا پرستو فروهر این تجربهی خود را با ما در میان گذاشت که یکباره با این موضوع روبرو میشود که در صورت قصاص قاتل باید نصف دیه را بپردازد، چون دیهی زن نصف دیهی مرد است، تجربهای که او را با دنیای زشتی روبرو میکند که از او قصاص قاتل را میخواهد و از سوی دیگر میخواهد ارزش مادر او به عنوان یک زن مبارز را به این شکل پایین بیاورد. در این جاست که بحث جنسیت به میان میآید. یا وقتی از دادخواهی زن حاملهای که اعدام شده، صحبت میشود، باز هم موضوع جنسیت مطرح است و این که در اینجا دو نفر اعدام شدهاند، و یا مسئلهی تجاوز به زنان زندانی، بحثی است ویژهی زنان. این است که غیر از حضور فعال زنان در جنبشهای دادخواهی، جنبههایی ویژهی زنان در دادخواهی وجود دارد که باید به آنها پرداخت، ولی برای من جنسیتی کردن یا جدا کردن دادخواهی، مطرح نیست. من اینطور نمیبینم.
به عنوان آخرین سئوال، مایلم نظر شما را در رابطه با واژهی “قربانی” که امروز در سمینار مورد بحث قرار گرفت بدانم. عدهای موافق به کار بردن این واژه بودند، دیگرانی معتقد بودند که برای مبارزانی که راهشان را آگاهانه برگزیدهاند، واژهی مناسبی نیست و نظری هم بود که خود ما به واژهها معنا بدهیم و آنها را دوباره معنا کنیم. نگاه شما، به عنوان یک زن زندانی سیاسی سابق به این موضوع چگونه است؟
یکی از بحثهای جالب امروز، گفتوگو در مورد همین واژههای قربانی، شهید، جانباخته و … بود. البته این بحثها جدید نیستند، ولی امروز پربارتر مطرح شدند. پرستو در بحث خود، دریچهای را بر روی من گشود که تاکنون به آن دقت نکرده بودم و آن اینکه ما نباید همیشه سراغ واژههای جدید برویم. مثلاً من برای برادرم که به خاطر اعتقادات سیاسیاش اعدام شده، چه عنوانی را برگزینم؟ نظر پرستو این بود که ما واژهها را دوباره سر جای خودشان برگردانیم و دوباره به آنها اعتبار بدهیم و تعریفهای خودمان از آن را جا بیاندازیم. ما در مورد خیلی از واژهها این کار را میکنیم. مثلاً خود واژهی “زنان”، مگر به صورت تحقیرآمیز به کار برده نمیشد، اما امروز من با افتخار میگویم که زن هستم. البته زن فقط یک واژه نیست، یک موجود است، اما این بحث ما هم موجودیتی در خود دارد. من همانطور که در سمینار هم مطرح کردم، میگویم مهم نیست کدام واژه را به کار میبریم، اما بنا به تجربهای که من داشتهام، به خصوص جامعهی مردان و به ویژه رسانههای پر مخاطب، تو را تا جایی که به عنوان یک قربانی و شاهد صحبتی داشته باشی، میپسندند و تریبون در اختیارت میگذارند. اما از حدی که بخواهی فراتر بروی و صاحب نظری باشی، دیگر نادیدهات میگیرند. مثلاً ما میشویم قربانی و عدهی دیگری تبدیل به کارشناس در این زمینه میشوند. هر چند این مسئله عام است، یعنی آن که شاهد است “قربانی” است و دیگری حکم “کارشناس” را دارد، اما باز هم از میان یک زن و یک مرد که هر دو “قربانی” هستند، به زن بیشتر نقش “قربانی” را میدهند. برخورد با چنین مواردی، این درک را برای من باز میکند که پس یک جنبهی جنسیتی هم مطرح است.