بازرسی بند در حالت عادی مانند آتش سوزی منزل است که هست و نیست زندانی بر فنا می رود. اما زمانی که بازرسی به نیت و قصد درگیری صورت می گیرد آن وقت دیگر زلزله همراه با آتش سوزی است.
در حالت اول می آیند و می ریزنند با سرو صدای وحشتناک و گیج کننده همه را از اتاق بیرون می کنند و به حیاط می برند. چون عنصر غافلگیری در بازرسی حرف اول را می زند و بعد اصل آچمز کردن زندانی تا اگر چیزی دارد جا سازی نکند. اما اتاق را شخم می زنند، همه کارهای دستی و ملاتها را پاره می کنند یا برمی دارند. در نتیجه دو باره برای زندانی کار درست می کنند. اما بعد از بازرسی وقتی به اتاق خود باز می گردی غم دنیا بر دلت می نشیند. چرا که چون مغولان رفتار می کنند. باید همه چیز را از نو در اتاق بسازی، آرامش زندانی را بر هم می زنند. البته قابل تذکر است که همیشه بازرسیها این گونه نیستند.
زمانی هم بازرسی بهانه است و به دلیل انتقام گیری صورت می گیرد. آن گاه زلزله همراه با آتش سوزی کامل است. در این حالت قرار است که به اصطلاح خودشان “رو کم کنند” و بند را نقره داغ نمایند تا مدتی راحت باشند. یا می خواهند ضرب شستی نشان دهند تا فضای زندان و بند را در دست بگیرند، یا به افرادی پیام بدهند.
اما حمله به بند ۳۵۰ چند منظوره بوده است. به همین خاطر با ضربه و کتک و “تونل استقبال” (البته برای کتک زدن) همراه بوده و در این شیوه خلاصه زندانی یا زندانیانی را عصبانی می کنند و وسایل زندانی را تخریب می کنند تا او را وادار به واکنشی کنند و بعد بند را تنبیه دست جمعی می کنند.
در این حالت دیگر میدان جنگ درست می کنند. یک طرف دستش باز برای هر کاری و شدت عمل و طرف دیگر فقط اعتراض می کند و باید مراقب باشد که وقتی کتک می خورد ناکار نشود یا کمتر آسیب ببیند. چون در هجوم باتونها و ضربات، دیگر دقتی وجود ندارد. در “تونل” استقبال با باتون و ضربات مشت و لگد است و زندانی در این تونل استقبال فقط مراقب است که به سرش ضربه نخورد. اما ماموران آن قدر به حفاظ سر که دستان زندانی باشد می زنند تا سر زندانی بی محافظ شود و بعد ضربه ای هم به سر زندانی می زنند. البته در این حملات هم همه ماموران مانند هم ضربه نمی زنند. برخی انجام وظیفه می کنند و اما در میان ماموران افرادی گزینش می شوند که شدت عمل داشته باشند.
انعکاس برق آسای حمله به بند ۳۵۰ زندان اوین به بیرون از زندان خانواده های آنان را ناراحت کرده است. اما این انعکاس می تواند با افشاگری و پیگیری، راه تکرار این اعمال را ببندد.
دلایل گوناگون این حمله چه می توانند باشند:
این شدت عمل پیام های گوناگون دارد. ۱- به بیرون از زندان می گویند که مراقب باشید که ما اهل سرکوب ایم. به سخنان سردار نقدی توجه کنید که می گوید برای حمایت از ولی فقیه زمان در سال ۱۳۸۸ ه.ش. سرکوب کردیم. پس در بند ۳۵۰ هم سرکوب می کنند. حتی به نهادهای حقوق بشری هم پیام داده می شود که رفتار ما این است.
۲- دولت روحانی را در وضعیت دشواری قرار می دهد. با این وصف وزارت اطلاعات باید پاسخگوی این اقدام باشد. شایع است که معاون اقوام رئیس جمهور به وزیر اطلاعات گفته است که شما حریف ماموران وزارت نمی شوی.
۳- این حمله پاسخی است به فعالیت دانشجویان امیرکبیر و هم سخنرانی عارف در مشهد و هم فضایی که بعد از آزادی سربازان اسیر به وجود آمده است.
مجموع حرکات راست افراطی بعد از تعطیلات نوروزی هشداردهنده بوده است.
محسنی اژه ای از محاکمه غیابی متهمان خارج از کشور می گوید. فرمانده سپاه از دولت گله دارد که چرا به دستورات اقتصادی سپاه توجه نمی کند. یکی از فرماندهان اعلام می کند که “هر توافقی را در مورد مذاکرات ژنو نمی پذیریم.” در حالی که این مقامات نظامی در جایگاهی نیستند که چنین اعلام نظر کنند.
حمله به بند ۳۵۰ اوین که نماد مقاومت جنبش سبز است قسمتی از هجوم راست افراطی است که چون جریان کوی دانشگاه مقصود دو گانه دارد: ۱- ترساندن افکار عمومی جامعه، ۲- شکاف بیشتر میان دولت روحانی و سیاسیون معترض به وضع موجود که به روحانی رای داده اند.
در همین راستا ضمن نقد و محکوم کردن وزارت اطلاعات و رفتار آن و توضیح خواستن از وزیر مربوطه و رفتار سنجیده از سوی روحانی، باید توجه کرد که راست افراطی را خطاب اصلی قرار داد. به افشای آن پرداخت و هم ریاست قوه قضائیه را مسئول دانست و توجه کرد که بخشی از این قوه همراه با نهادهای امنیتی در عمل در خدمت سرکوب قرار دارد. در نتیجه باید پاسخگوی اعمال خود باشد.
این حادثه درد آور را می توان تبدیل به برنامه ای علیه اعمال سرکوبگرانه و مسئولان آن کرد و در داخل و خارج علیه این سرکوب موج راه انداخت. بیگمان می توان با دقت جلو این قبیل اعمال را گرفت. چون با امکانات و ارتباطات امروزی می توان شدت سرکوب را مهار کرد. منتها باید تلاش کرد و با هدف مشخص راست افراطی را عقب زد.