مردادماه امسال گزارشهایی منتشر شد حاکی از این که گروهی از پیروان محمد خاتمی در صددند حزبی جدید به نمام «ندای ایرانیان» تشکیل دهند. در این گزارشها آمده است به علت این که حکومت، احزاب اصلاح طلب تشکیل شده در دوره ریاست جمهوری خاتمی و به ویژه حزب مشارکت را غیر قانونی اعلام کرده است، برخی از دست اندرکاران آن احزاب به صرافت ایجاد تشکل جدیدی افتاده اند. «ندای ایرانیان» از پشتیبانی محمد خاتمی برخوردار است. اقدام به تشکیل حزب جدید از بقایای مشارکت در حالی صورت می گیرد که برخی از مسئولان حزب مشارکت مانند مصطفی تاج زاده هنوز در زندان اند و شماری دیگر از آنان به خارج از کشور مهاجرت کرده اند.
تلاش برای متشکل کردن بقایای اصلاح طلبان را باید در ارتباط با طرح های دولت روحانی برای رونق دادن به فعالیت احزاب متعهد به قانون اساسی جمهوری اسلامی دانست. روحانی در کنفرانس مطبوعاتی اخیر خود با استناد به خامنه ای گفت «همه احزاب باید در چارچوب قانون اساسی فعال باشند تا هم نشاط به وجود بیاید و هم جامعه در انسجام باشد». حدود نه ماه پیش، از سوی وزارت کشور دولت روحانی لایحه احزاب انتشار یافت. آن زمان از نگارنده این سطور متنی در سایت اخبار روز درج شد که در آن آمده بود «این رسم رژیم های دیکتاتوری است که احزاب ریشه دار در جامعه را سرکوب کنند و پس از آن که تشخیص دادند برای بزک چهره سرکوبگرشان به نمایش تعدد احزاب نیاز دارند، سفارش تشکیل «احزاب» بدهند.» آن مقاله می افزود «معلوم نیست ضوابط مندرج در لایحه احزاب دولت روحانی، شامل حال گروه های سفارشی دوره های قلبی مانند مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی و کارگزاران رفسنجانی خواهد شد یا نه.» اخبار حاکی از شکل گیری «ندای ایرانیان» نشان می دهد که پاسخ آن پرسش، منفی از کار در آمده است.
این ارزیابی متن یادشده به قوت خود باقی است که حیات و ممات حزب سیاسی سفارشی، در دست قدرتمندان است. امروز اگر خامنه ای و نهادهای تحت کنترل کامل او مانند قوه قضاییه اجازه برآمدن «ندای ایرانیان» را بدهند (که البته هنوز معلوم نیست چنین شود)، این اجازه قطعا مشروط است. قطع امید مشارکتی های پیرو خاتمی از احیای حزبشان، چارچوب تنگ اجازه مشروط را نشان می دهد. این چارچوب حتی از حیطه فراگیری کوچک حزب مشارکت نیز تنگ تر است و افراد زندانی و تبعیدی مشارکت را بیرون از خود قرار می دهد. به نظر می رسد مرز بین زندانی ها و تبعیدی ها از یک سو و دیگران از سوی دیگر، از «خط قرمز»های تعیین شده از سوی دربار خامنه ای است. «ندا»ی محصور در این مرزها، در جامعه بسیار کم طنین خواهد بود. اگر قصد پیروان خاتمی از تشکیل «ندای ایرانیان» این باشد که در انتخابات پیش روی مجلس، کاندیدا معرفی کنند، باید بدانند که قطعا تن دادنشان به خط قرمزهایی که خامنه ای تعیین کرده است، به محروم شدنشان از حمایت بخشهای وسیعی از پایگاه اجتماعی امثال حزب مشارکت منجر خواهد شد. اصلاح طلبان باید از تجارب بیش از پانزده سال اخیر این درس را آموخته باشند که تن دادن به اوامر رهبری جمهوری اسلامی آنها را تضعیف و بر عکس، شکستن مرزهای تعیین شده از بالا، آنها را تقویت می کند. آنها باید درک کرده باشند که میرحسین موسوی و مهدی کروبی به چهره های مورد حمایت بخشهای وسیعی از جامعه تبدیل شدند که به خط قرمزهای کشیده شده از سوی رهبری جمهوری اسلامی اعتنایی نکردند.
اما در این تردید است که دست اندرکاران «ندای ایرانیان» اصولا می خواهند «ندا»یشان در جامعه پژواک گسترده بیابد یا نه. بسیار محتمل است که خاتمی و یارانش به ایفای نقش «اپوزیسیون اعلیحضرت» و کسب شماری اندک از کرسی های مجلس – شاید اندکی بیش از تعداد کنونی – راضی باشند.